vocabulary 1 Flashcards
euphoric
خشنود ، شادمان (adj)
tease (past)
اذییت کردن(v)
منو اذییت نکن
don’t tease me
don’t annoy me
اون داره منو اذییت میکنه
she is teasing me
she is annoying me
rip (past)
پاره کردن ، جر دادن (v)
ripped
/rIp/
پاره کردن ، جر دادن
rip
tear
tear(past)
پاره کردن ، جر دادن (v)
tore
/tee/
confer
مشورت کردن (v)
/kenfe/
collide (past)
برخورد کردن ، تصادف کردن (v)
collided
to fall in love (past)
عاشق شدن (v)
to fell in love
robbery
دزد(n)
steal (past)
دزدیدن ، سرقت کردن (v)
stole
theif
دزد (n)
stumble (past)
اتفاقی به چیزی برخوردن (v)
پایش به پله ها گرفت
stumbled
fall (past)
افتادن (v)
fell
arrest (past)
دستگیر کردن (v)
arrested
owner
مالک ، دارنده (n)
truck
کامیون (n)
landlord
صاحبخانه (n)
روزه میگیری؟
do u fast?
fast
روزه گرفتن (v)
fassting
روزه (adj)
من در رمضان روزه میگیرم
I fast in ramadan
افطار کن
break your fast
سحری
suhur / pre-dawn meal
sunrise
طلوع خورشید (n) = dawn
sunset
غروب خورشید (n)
muslim
مسلمان (n)
ماه مبارک رمضان
holy month of Ramadan
dawn
طلوع (n)
hug
بغل کردن (v)
hug you
better cool
بهتره
even
حتی
sin
گناه
گناه کردن
to commit a sin
sin
منو ببخشید
forgive me
من بیشتر
me more
شوخی میکنم
i am kidding
به من پیام بده
به من زنگ بزن
text me
call me
چه موقع وقت داری حرف بزنیم؟
when are u free to talk?
من نمیخوام تو رو از دست بدم
I never want to loss u
اتفاق نمیافته
happen to us ???
precious
گران بها ، با ارزش, فوق العاده(adj)
/preshes/
من دعا میکنم
i pray
/prey/
چطور بود ؟ غذاش چطور بود ؟
how about…?
how about the food?
ناراحت نباش
شرمنده نباش
don’t be sad
don’t be sorry
چیز خنده داری توش دیدی؟؟
Did u find this funny?
any other
هر دیگری
any other country
هر کشور دیگری
the other one
اون یکی
definitly
بطور قطعی ، قطعا
پیشنهاد کردن به کسی
suggest (that) someone
من اونو محکم بغل کردم
I hugged him tightly
بوسیدن کسی
kiss somebody
من لپتو میبوسم
i kiss you on ur both cheeks
excited
هیجان زده (adj)
abstain
خودداری کردن ، پرهیز کردن (v)
abstained
misunderstand
درک نکردن ، سو تفاهم پیدا کردن ، درست نفهمیدن(v)
misunderstood
چیز بدی گفتم ؟
did I said something wrong ?
چی شده ؟ چه اتفاقی افتاده؟
چه اتفاقی افتاد؟ چی شد ؟
what happen ?
what happened?
same here
منم همینطور
resist
مقاومت کردن ، ایستادگی کردن (v)
resisted
دست دادن
to shake hands
awkward
زشت ، نامطبوب (adj)
نه در سن من
not of my age
passage
یک بخش از یک کتاب (n)
popular
محبوب ، موردعلاقه (adj)
soccer
فوتبال (noun)
billion
در آمریکا هزار میلیون (n)
originally
در ابتدا ، در اصل (adv)
percent
درصد (n)
population
جمعیت (n)
mostly , mainly
بیشتر (adv)
drawing
طراحی ، تابلو نقاشی (n)
roughly
approximately
تقریبا (adv)
spectator
تماشاگر (n)
similar
مشابه ، یکی ، مانند (adj)
per
هر ، در هر (adv)
count
تعداد ، شمار (n)
healthy
سالم ، تندرست (adj)
be honest
صادق باش
the way
اونطور ، آن طور ، همانگونه (adv)
below
زیر(adv/prep)
junk food
هل و هوله ، غذای ناسالم(n)
hardly
به سختی (adv)
skip
رد کردن ، صرف نظر مردن (v)
wheat
گندم (n)
bread
نان (n)
all the time
همیشه (adv)