Unit 2

Question 1

Power plant

Answer 1

نیروگاه برق

Question 2

particle

Answer 2

ذره

Question 3

dust

Answer 3

غبار-گرد و خاک
dusk:غروب

Question 4

emit

Answer 4

منتشر کردن_خارج کردن_ بیرون دادن

Sulfur gases were emitted by the volcano.
گاز سولفور از دهانه آتش فشان خارج می‌شد.

It is unlawful for factories to emit black smoke into the air.
پخش کردن دود سیاه در هوا، برای کارخانه ها غیر قانونی می باشد

Question 5

enable

Answer 5

اختیار دادن، قادر ساختن
syn: allow

This new program will enable older people to study at college.
این برنامه افراد مسن‌تر را قادر می‌کند که در دانشکده درس بخوانند.

Question 6

grind

Answer 6

آسیاب کردن چرخ کردن، ساییدن، خرد کردن

…to grind coffee/pepper
قهوه/فلفل و… آسیاب کردن

Question 7

heal

Answer 7

التیام دادن التیام یافتن، خوب شدن
n:healer شفابخش، حکیم
adj: healing بهبودی
heal up: کامل خوب شدن

Question 8

ointment

Answer 8

پماد

Question 9

Integrate

Answer 9

ادغام شدن تلفیق شدن، یکپارچه شدن
syn: combine
They have not made any effort to integrate with the local community
آن‌ها، هیچ تلاشی برای یکپارچه شدن [درآمیختن] با جامعه [اجتماع] محلی نکرده‌اند.

n: integration تلفیق، ادغام

Question 10

leading

Answer 10

برجسته پیشتاز، اصلی

a leading expert on the country’s ecology
یک کارشناس برجسته در اکولوژی [بوم شناسی] کشور

Question 11

Tuition

Answer 11

شهریه
syn: teaching,instruction
آموزش، تعلیم،

Question 12

Object

Answer 12

syn: protest
مخالفت کردن اعتراض کردن
The students object to raising the tuition.
دانش آموزان به افزایش شهریه اعتراض می کنند

Question 13

disapprove

Answer 13

syn:object to
مخالف بودن، تأیید نکردن، ناپسند شمردن، رد کردن

n: disapproval مخالفت، عدم تایید

Question 14

Oppose

Answer 14

مخالف بودن

Question 15

Pollutant

Answer 15

آلاینده

Question 16

Prompt

Answer 16

as noun:سریع
V: مجاب کردن قانع کردن، منجر شدن

The discovery of the bomb prompted an increase in security.
کشف بمب منجر به افزایش مسائل امنیتی شد.

His emotional plea prompted the director to give him a second chance.
تقاضای احساسی او مدیر را مجاب کرد تا به او شانس دوباره بدهد.

Question 17

reject

Answer 17

رد کردن
syn: decline_refuse

Question 18

substantially

Answer 18

syn: considerably_significantly_greatly
opp: slightly
به شکل قابل توجهی به طور اساسی
adj:substantial=considerable مهم_قابل توجه