Unit 2 Flashcards
Crawl
چهار دست و پا راه رفتن
Tie shoelace
گره زدن بند کفش
Milestone
نقطه ی ورود به مرحله ی بعد، نقطه ی عطف
Infant
نوزاد
Mimic
ادا در آوردن
Imitate
تقلید کردن
Cognitive
ذهنی، روحی
Gesture
اشاره با دست و بدن EX: waving your hand is a sort of gesture
Mature
بالغ
Immature
نابالغ
Rapid
پر شتاب، تند
Baby tooth
دندان شیری
Acquire
Learning a skill
Unassisted
بدون کمک
Spontaneously
خود به خود
Maturity
Noun of mature
Self-conscious
معذب پ خجالتی به شکلی که خیلی برات نظر بقیه در مورد خودت مهمه
Peer
هم سن و سال
Rebel
(verb) نافرمانی کردن، شورش کردن
Unparalleled
(adj) بی سابقه، bigger, better or worse than anything else EX: an achievement unparalleled in sporting history
Infancy
دوران نوزادی
Respectively
بترتیب
EX: Boys and girls can gain an average 4.1 and 3.5 inches height respectively
Spurt
جهش
This spurt occurs during infancy
Momentarily
هر لحظه
Ex: He may be able to walk momentarily without support
Concern
مطرح شده است
As far as communication is concerned, …
Tantrum
بچه بازی، لجبازی بچه گانه
Affection
محبت
Obstacle
مانع
Expand
گسترش دادن
Overcrowding
روی هم افتادن دندان ها
Sequence
دنباله
Sequencing
پیدا کردن ترتیب
Clumsy
دست و پا چلفتی
Hypothetically
فرضی
Abstract
غیر جسمی، انتزاعی، خیالی
Concept
مفهوم کلی
Transition
(noun) انتقال
Petrol
بنزین
Gossip
(noun) شایعه
(Verb) غیبت کردن
Juicy
مشتی، خفن
(خبر) دسته اول
Grasp
فهمیدن، درک کردن، جا افتادن به خصوص اگه پیچیده باشه
همون “افتاد؟” خودمون
Ex: it’s difficult to grasp
Indulgent
(adj) زیادی آسان گیر/ خطابخش
Syn: easy going
Rebellious
(adj) از rebel میاد
کسی که تخطی میکنه
Tolerant
(adj) انتقاد پذیر، کسی که اجازه میده دیگران هرچیزی دلشون میخواد در موردش بگن
Mindset
نگرش، دیدگاه، چارچوب فکری
Keep an open mind
سعی کن زود قضاوت نکنی
Bear in mind
به خاطر بسپار
Have sth in mind
داشتن ایده