S1E6 Flashcards
spot
نقطه
مکان
notice
دیدن
توجه کردن
sense
احساس
impending
قریب الوقوع
doom
سرنوشت بد
exclamation
علامت تعجب
aware
اگاه
envy
حسادت
tinkle
طنین داشتن
hang
اویزان کردن
violate
تجاوز شدن
peel off
پوست کندن
skin
پوست
bald
کچل
league
لیگ
تیم
back up
حمایت کردن
consider
ملاحظه کردن
فکر کردن
tongue
زبان
lead
رهبر
نقش اول فیلم
pronounce
تلفظ کردن
usher
راهنما
engine
موتور
sign
امضا کردن
talent
استعداد
agency
اژانس
passion
شهوت
شورعشق
army
ارتش
isreali
اسرائیلی
bullet
گلوله
block
قطعه
border
مرز
barely
به سختی
ride ( past : rode)
سوار شدن
widow
بیوه شدن
بیوه
hopefully
خوشبختانه
slit
سرخوردن
count
شمردن
tricky
شیادانه
involve
درگیر شدن
شریک شدن
mainly
به طور عمده
جیب
responsibility
مسئولیت
fantasy
فانتزی
monogamy
تک همسری
concept
مفهوم
anthropology
علم انسان شناسی
put forth
منتشر کردن
vacuum
جاروبرقی
attachment
پیوست
greet
سلام کردن
round
گرد
ottoman
چهارپایه
compare
مقایسه کردن
unfair
غیرمنصفانه
fan out
جا به جا کردن
scratch
خراشیدن
raggedy
شلخته
doll
عروسک
organized
منظم
kook
خل و چل
madcap
دیوانه
gal
دختر
bill
صورتحساب
grocery
خواربارفروشی
بقالی
detergent
شوینده
pour
برای
spout
فواره اب
wonder
عجب
coaster
زیرلیوانی
agent
وکیل
مدیر برنامه
inching
حرکت تدریجی
wood
چوب
bead
مهره
دانه
condensation
جمع شدگی
order
سفارش
courtroom
دادگاه
whole
کامل
crack
شکافت
struggle
مبارزه کردن
تقلا کردن
تلاش کردن
butt
کون
double
همزاد
بدل
break
فرصت
شکستن
opening
افتتاحیه
invite
دعوت کردن
borrow
قرض گرفتن
sense
احساس
مفهوم
warn
هشدار دادن
moistruizer
مرطوب کننده
worth
ارزش
resentment
رنجش
خشم
غیرت
bit
کمی
waste
هدر دادن
remind
یاداور شدن
scrub
تمیز کردن
pan
ماهی تابه
hire
استخدام
opportunity
فرصت
robe
لباس بلند و گشاد
quiet
ساکت
خاموش
clench
چنگ زدن
roll
چرخش
desperation
ناامیدی
regret
پشیمانی
full fill
ارضا شدن
براورده شدن
grow
رشد کردن
well up
اشک ریختن
obligate
متعهد کردن
measure
اندازه گیری
device
دستگاه
get out
برو بیرون
lip
لب
run
اداره کردن
dump
دو دره کردن
intelligent
باهوش
act
عمل کردن
get fired
اخراج شدن
unattainable
دست نیافتنی
expect
انتظار داشتن
distrubing
زننده
crappy
کم ارزش
casually
اتفاقی
ass
کون
shot
موقعیت
گلوله
blow
ترکیدن
strewn
ریخت و پاش کردن
reckless
بی اعتنایی
haphazard
اتفاقی
bother
عذاب دادن
whenever
هرزمانی که
هروقت شد
manner
از روی
روش
prove
ثابت کردن
unless
مگراینکه
early
زود