Lesson 3 Flashcards
Tricky
نيرنگ آميز
مهارت آميز
Cast
پراكندن
پخش كردن
قالب گيري
Vulnerable
آسيب پذير
قابل حمله
Disaster
فاجعه
Portable
قابل حمل و نقل
سفري
Freight
باري
باربري
كارگو
Innovation
نوآوري
ابداع
بدعت
illuminator
روشن كننده نور
نورافكن و فروغ افكن
Knot
گروه Small group of people standing together گره گره زدن گير انداختن
Generate
توليد كردن
ساختن
Display
نمايش
نمايش دادن
نماياندن
Intense light
Intense cold
Intense study
شديد زياد عميق سخت
Drawback
مشكل مانع زيان بي فايدگي Problem Disadvantage
Equip
سازمند كردن
مجهز كردن
مسلح كردن
With
Stringent
سخت
دقيق
غير قابل كشش
تنگنا
Rugged
ناهموار
سخت
شديد
تنومند
Freight
كشتي باربري
Grate
رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره، میلههای آهنی، قفس آهنی، زندان، صدای تصادم (نیزه و شمشیر)، حبس کردن، با شبکه مجهز کردن، شبکه دار کردن دارای نرده و پنجره آهنی کردن، رنده کردن، (بهم) ساییدن، (مجازا) آزردن، صدای خشن درآوردن، بزور ستاندن
extinguish
خاموش کردن، خفه کردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن
Pine
چوب کاج
(Verb - intransitive) عزا گرفتن، گریه و زاری کردن، ماتم گرفتن
(Verb - intransitive) دلتنگی کردن، بیصبرانه منتظر بودن، روزشماری کردن