Lektion 1 Flashcards
auch schon
„auch schon“ یک ترکیب است که به معنای „هم قبلاً“ یا „نیز از قبل“ میآید.
Mein Opa war auch schon Bäcker.
Sogar-
Das machst du sogar sehr gut.
Auf dem Berg war es so kalt. Es hat sogar geschneit.
حتی
مترادف :auch, selbst
(قید)
drücken
Und jetzt die enden auf die Brezel drücken
Darf ich auf die Hupe drücken.
Ich habe ihn an meine Brust gedrückt.
فشار دادن
P2: gedrückt(haben)
Brezel
نان بریتزل، کلوچه نمکی
Artikel:Die
Plural:Brezeln
Teig-
Wie viele Brezeln können wir aus dem Teig machen?
خمیر
Der
Teige
Ungefähr-
Ich wiege ungefähr 70 Kilo.
تقریبا -حدودا-حدودی
(صفت)
Kompliziert -
Diese grammatische Regel ist kompliziert.
پیچیده
[حالت تفضیلی: komplizierter] [حالت عالی: kompliziertesten]
Aber natürlich
اما البته ، مسلما
عبارت “Aber natürlich” در زبان آلمانی به معنای «البته» یا «مسلماً» است و در موقعیتهای مختلفی برای تأیید، تأکید یا بیان موافقت به کار میرود.
Klappen-
Wie war die Reise? – Gut. Es hat alles prima geklappt.
به نتیجه رسیدن ، ثمر دادن ،پیش رفتن
عبارت “Es klappt” برای بیان موفقیت یا امکانپذیری چیزی استفاده میشود، زمانی که شرایط یا فعالیتی به خوبی پیش میرود.
P2: geklappt (haben)
Wiederholen-
Das wiederholen wir jetzt 30 mal.
Bitte wiederholen Sie den letzten Satz.
تکرار کردن
P2:wiederholt (haben)
Backen-
Er kann gute Kuchen backen.
Paul und Franka backen mit ihrem GroßVater Brezeln.
پختن ( در فر)
P2:gebacken (haben)
Anfang-
Am Anfang des Spiels war er besser.
Sie wohnt am Anfang der Straße.
Paul findet Brezelnbacken am Anfang kompliziert
شروع ، ابتدا، اول
Der
Von
حرف اضافه “von” در زبان آلمانی همواره با داتیو (Dativ) به کار میرود و به معنای “از” یا “توسط” است. این حرف اضافه معمولاً برای نشان دادن مبدأ، منشأ یا مالکیت استفاده میشود.
به مثالهای زیر توجه کنید:
1. مبدأ یا منشأ: • Ich habe das Buch von meinem Freund bekommen. (من این کتاب را از دوستم گرفتم.) • von meinem Freund: حالت داتیو.
- بیان مالکیت یا تعلق:
• Das Auto von meiner Mutter.
(ماشین متعلق به مادرم.)
• von meiner Mutter: حالت داتیو.
در نتیجه، هر اسمی که پس از “von” بیاید، در حالت داتیو قرار میگیرد.
Immer noch
عبارت “immer noch” به معنای «هنوز» یا «همچنان» است و برای بیان استمرار یا تداوم یک وضعیت یا عمل به کار میرود.
به مثالهای زیر توجه کنید:
1. برای بیان استمرار یک وضعیت: • Er ist immer noch krank. (او هنوز بیمار است.)
- برای تأکید بر ادامه دار بودن یک عمل یا وضعیت:
• Sie arbeitet immer noch an dem Projekt.
(او هنوز در حال کار بر روی پروژه است.)
این عبارت به طور کلی برای نشان دادن اینکه چیزی در حال حاضر نیز در حال انجام یا برقرار است، استفاده میشود.
mit
حرف اضافه “mit” در زبان آلمانی همیشه با داتیو (Dativ) به کار میرود. این حرف اضافه برای بیان همراهی، ابزار یا وسیله استفاده میشود.
به مثال های زیر توجه کنید:
1. برای بیان همراهی یا شریک: • Ich gehe mit meinem Freund ins Kino. (من با دوستم به سینما میروم.) • mit meinem Freund: حالت داتیو.
- برای بیان وسیله یا ابزار:
• Er schreibt mit einem Stift.
(او با یک قلم مینویسد.)
• mit einem Stift: حالت داتیو.
در نتیجه، هر اسمی که پس از “mit” بیاید، در حالت داتیو قرار میگیرد.
dauern-
Mir dauert das Studium zu lange.
Wie lange dauert der Film?
طول کشیدن ، وقت گرفتن
P2:gedauert(haben)
فعل “dauern” با داتیو (Dativ) به کار میرود. این فعل برای بیان مدت زمان یا طول کشیدن چیزی استفاده میشود و معمولاً نیاز به فاعل داتیو دارد که نشان دهد چه کسی مدت زمان را تجربه میکند.
مثال:
• Mir dauert es zu lange. (برای من خیلی طول میکشد.)
در این مثال، “Mir” (به من) در حالت داتیو است و “dauert” (طول میکشد) به معنای مدت زمانی است که به نظر طولانی میآید.
Geschichte-
Er studierte Deutsch und Geschichte.
Er hat die Geschichte erzählt.
تاریخ ، داستان
Die
جمع: Geschichten
erzählen-
Ich möchte Ihnen eine Geschichte erzählen.
Was hat sie dir über Frank erzählt?
تعریف کردن ، گفتن ،توضیح دادن ، روایت کردن ، نقل کردن
P2:erzählt (haben)
erzählen” در زبان آلمانی به شکل زیر استفاده میشود:
1. با مفعول مستقیم (اکوزاتیو) برای نشان دادن محتوای داستان: • Ich erzähle eine Geschichte. (من یک داستان را تعریف میکنم.) 2. با مفعول غیرمستقیم (داتیو) برای نشان دادن کسی که داستان برای او تعریف میشود: • Ich erzähle meinem Freund eine Geschichte. (من به دوستم یک داستان تعریف میکنم.)
در این مثال، “meinem Freund” (به دوستم) در حالت داتیو است و “eine Geschichte” (یک داستان) مفعول مستقیم است.
Übernachten-
Du kannst bei mir übernachten.
Wir haben auf dem Campingplatz übernachtet.
شب (جایی) ماندن (شب جایی) خوابیدن، اقامت کردن
P2: übernachtet(haben)
فعل “übernachten” به معنای «شب را گذراندن» یا «شب را در جایی خوابیدن» است. این فعل به طور معمول برای اشاره به اقامت شبانه در یک مکان به کار میرود.
کاربردها:
1. در اقامتگاهها: • Ich übernachte in einem Hotel. (من در یک هتل شب را میگذرانم.)
- در خانه های دوستان یا خانواده:
• Wir übernachten bei meinen Eltern.
(ما در خانه والدینم شب را میگذرانیم.) - در فضای باز یا کمپینگ:
• Wir wollen draußen übernachten.
(ما میخواهیم در فضای باز شب را بگذرانیم.)
این فعل معمولاً بدون نیاز به مفعول مستقیم استفاده میشود و برای بیان فعالیتی است که در طول شب انجام میشود.
Bei
حرف اضافه “bei” همیشه با داتیو (Dativ) به کار میرود. این حرف اضافه به معنای «در نزدیکی»، «در خانه»، یا «با» است و برای نشان دادن مکان، همراهی، یا تعلق استفاده میشود.
مثالها با حالت داتیو:
1. مکان: • Ich bin bei meinen Eltern. (من در خانه والدینم هستم.) 2. همراهی یا حضور: • Wir sind bei der Feier. (ما در جشن هستیم.) 3. محل کار یا فعالیت: • Sie arbeitet bei einer großen Firma. (او در یک شرکت بزرگ کار میکند.)
در تمام این موارد، اسم بعد از “bei” در حالت داتیو قرار میگیرد.
Draußen-
Es ist kalt draußen.
Wir müssen draußen warten.
Wollen wir draußen sitzen?
بیرون بیرون (از خانه یا اتاق)، محیط باز
قید
Klettern-
Er kann auf Bäume klettern.
Die Kinder sind auf den Baum geklettert.
بالا رفتن ، صعود کردن
P2: geklettert(sein)
auf
حرف اضافه “auf” در زبان آلمانی کاربردهای مختلفی دارد و میتواند با حالتهای اکوزاتیو (Accusativ) و داتیو (Dativ) استفاده شود. در زیر نکات کلیدی دربارهی “auf” آمده است:
کاربرد با حالت اکوزاتیو (حالت حرکتی)
“Auf” با اکوزاتیو زمانی استفاده میشود که به حرکت یا تغییر مکان اشاره دارد:
1. برای بیان حرکت به سمت چیزی: • Ich gehe auf den Baum. (من به سمت درخت میروم.) 2. برای اشاره به مقصد یا مکان مشخص: • Er läuft auf die Straße. (او به سمت خیابان میدود.)
کاربرد با حالت داتیو (حالت استاتیک)
“Auf” با داتیو زمانی استفاده میشود که به وضعیت یا مکان ثابت اشاره دارد:
1. برای بیان موقعیت در روی چیزی: • Das Buch liegt auf dem Tisch. (کتاب روی میز قرار دارد.) 2. برای اشاره به مکان ثابت یا قرارگیری: • Die Kinder spielen auf dem Spielplatz. (کودکان در پارک بازی میکنند.)
نکات اضافی:
• در ترکیب با زمان: • Auf lange Sicht = در درازمدت • Auf kurze Zeit = در مدت کوتاه • در اصطلاحات خاص: • Auf jeden Fall = به هر حال / در هر صورت • Auf der Suche nach = در جستجوی • برای بیان وضعیتهای خاص: • Auf dem Weg = در مسیر
حرف اضافه “auf” با توجه به این که با حالت اکوزاتیو یا داتیو استفاده میشود، معانی مختلفی را به خود میگیرد که به نوع استفاده و موقعیت جملات بستگی دارد.
Sammeln-
Sammeln Sie Briefmarken?
Im Herbst sammeln wir im Wald Pilze.
جمع کردن ، جمع آوری کردن
P2:gesammelt (haben)
Sache-
1.Er hat zum Geburtstag viele Sachen bekommen.
2.Das ist nicht meine Sache.
1.چیز، کالا ، وسیله ، شی
2.موضوع ، مسئله
Die
Sachen
Flohmarkt-
Diesen Hut habe ich am Flohmarkt gekauft.
بازار دست دوم فروشی , بازار دست فروشان
Der
Flohmärkte
Verkaufen-
Er verkauft sein altes Auto.
Meine alten Möbel habe ich verkauft
فروختن
P2:verkauft (haben)
فعل „verkaufen“:
معنای دقیق:
• „verkaufen“ به معنای “فروختن” است.
داتیو یا آکوزاتیو؟
• „verkaufen“ میتواند هم آکوزاتیو و هم داتیو بگیرد: • چیزی که فروخته میشود، آکوزاتیو است. • کسی که به او چیزی فروخته میشود، داتیو است.
مثالها در سطح A1:
1. „Ich verkaufe mein Auto.“ (من ماشینم را میفروشم.) • „Auto“ = آکوزاتیو 2. „Er verkauft seiner Schwester das Fahrrad.“ (او دوچرخه را به خواهرش میفروشد.) • „seiner Schwester“ = داتیو، „das Fahrrad“ = آکوزاتیو 3. „Sie verkauft Bücher.“ (او کتابها را میفروشد.) • „Bücher“ = آکوزاتیو
توضیح:
• مفعول مستقیم (چیزی که فروخته میشود) آکوزاتیو است. • مفعول غیرمستقیم (کسی که چیزی به او فروخته میشود) داتیو است.
Einrad
تک چرخ ،یک چرخه
Das
Skateboard
اسکیت برد
Das
Zeichnen
Zeichnen ist mein Hobby.
Meine Tochter kann sehr gut zeichnen.
طراحی کردن ، نقاشی کشیدن
P2:gezeichnet (haben)
در زبان آلمانی، “zeichnen” و “malen” هر دو به معنای «کشیدن» یا «تصویر کردن» هستند، اما تفاوت هایی در کاربرد و نوع فعالیت دارند:
- Zeichnen (طراحی کردن)• “Zeichnen” به معنای طراحی کردن یا کشیدن تصاویری با مداد، خودکار یا هر وسیلهای است که شامل خطوط و طرح ها باشد. این فعل بیشتر برای طراحیهای خطی، اسکچ ها یا نقاشی هایی استفاده میشود که به جزئیات دقیق و خطکشی تمرکز دارند.
• وسایل مورد استفاده: مداد، خودکار، زغال طراحی.
مثال:
• Er zeichnet ein Haus.
(او یک خانه طراحی میکند.) - Malen (نقاشی کردن)• “Malen” به معنای نقاشی کردن با رنگ است. این فعل زمانی به کار میرود که شما از رنگها برای ایجاد یک تصویر استفاده میکنید. معمولاً برای کار با رنگهای آبرنگ، روغنی، اکریلیک و غیره به کار میرود.
• وسایل مورد استفاده: قلممو، رنگهای آبرنگ، رنگ روغن، پاستل.
مثال:
• Sie malt ein Bild mit Wasserfarben.
(او با آبرنگ یک تصویر نقاشی میکند.)
تفاوت اصلی:
• Zeichnen :بیشتر بر خطوط و طراحی بدون رنگ تمرکز دارد. • Malen :به معنای نقاشی با رنگ است و معمولاً از رنگ ها برای پر کردن طرح ها استفاده میشود
Computerspiel
بازی کامپیوتری
Das
Computerspiele
Puppe-
Unsere kleine Tochter bekommt zum Geburtstag eine Puppe.
عروسک
Die
Puppen
Süßigkeit-
Das Kind isst zu viele Süßigkeiten.
شکلات ، شیرینی جات
Die
Süßigkeiten
Witz-
Er kennt sehr gute Witze.
Wir haben Witze erzählt und viel gelacht.
جوک،لطیفه
Der
Witze
Rätsel-
Ich kann dieses Rätsel nicht lösen.
راز،معما
Das
Rätsel
Meinen-
Der Film war gut. Was meinst du?
نظر داشتن, منظور داشتن، اعتقاد داشتن
P2:gemeint (haben)
Onkel-
Ich habe meinen Onkel lange nicht gesehen.
Nächste Woche fahre ich zu meinem Onkel nach Berlin.
عمو یا دایی شوهر خاله، شوهر عمه
Der
Onkel
Tante-
Ich wohne bei meiner Tante.
Meine Tante ist noch sehr jung.
عمه یا خاله زن عمو، زن دایی
Die
Tanten
Neffe-
Meine Schwester hat zwei Kinder. Meine Neffen sind drei und fünf Jahre alt.
پسر خواهر/برادر
Der
Neffen
Nichte-
Die Tasche ist ein Geschenk von meiner Nichte.
دختر خواهر/برادر
Die
Nichten