imp Flashcards
interrogate
بازجویی
inspect
بازرسی
investigate
تحقیق
culminates
به اوج می رسد
infantry
پیاده نظام
cultivating
کشت کردن
upheavals
تحولات
cosmos
کیهان
demystifying
ابهام زدایی
awe
هیبت
seize
تصاحب کردن
counterintuitive
متناقض
piecemeal
تکه تکه
chariot
ارابه
sloths
تنبلها
fart
گوز
equilibrium
تعادل
fluids
مایعات
handouts
جزوات
gauge
پیمانه اندازه
captivating
فریبنده
debunking
بی اعتبار کردن
tribe
قبیله طایفه
piqued
تحریک شده
ace
خیلی عالی
privileging
ممتاز
superficial
سطحی ظاهری
polish
صیقل
glib
روان سلیس
seamless
یکپارچه بدون درز
deadpanned
قیافه خشک و بی روح داشتن
grapples
دست و پنجه نرم میکند
impulse
تکانه
incompetent
بی عرضه بی کفایت
hallmarks
مشخصهها
eloquently
فصیح
embrace
پذیرفتن
در آغوش گرفتن
amphibian
دوزیستان
gasped
نفس نفس زد
exude
تراوش کردن
infectious
عفونی
مسری
nostrils
سوراخهای بینی