I … To Call Him Father Flashcards

1
Q

Gravelled

A

راه پوشیدن از ریگ، سنگ‌کلیه و مثانه، سنگریزه، شن، ماسه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Flick

A

تکان دادن، حرکت کردن، ورق زدن صفحه، تلنگر، ضربه ملایم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Twilight

A

تاریک و‌روشن، هوای گرگ و‌ میش، شفق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Lawn

A

چمن، علفزار، با پارچه صافی کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Pungent

A

پر‌ ادویه، تند، زننده، نوک تیز، سوزناک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Snip

A

چیدن، زدن، قیچی کردن، ته سیگار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Float

A

شناور شدن، روی آب ایستادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Willow

A

درخت بید

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Scolding

A

چوبکاری، سرزنش کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Sturdy

A

محکم، ستبر، تنومند، قوی‌هیکل، خوش‌بنیه، درشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Crunchy

A

آنچه که صدای قروچ‌قروچ ایجاد کند) خش‌خش کننده، کروچی، کلوچی، کروچگر، ترد، قاق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Uncanny

A

غیر‌طبیعی، غریب، وهمی، جدی، زیرک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Firm

A

B2
استوار، ثابت، راسخ، کامل، جامع، با وفا، ثابت قدم، متین، وظیفه شناس، پابرجا، مستحکم، پرصلابت، تزلزل ناپذیر، موثق، درست، بنیادین، راست، مستند، جدی، سخت گیر، بی گذشت، محکم و قانونی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Slam

A

ضربت سنگین، صدای بستن در و امثال آن با صدای بلند، در را باشدت به‌هم زدن، به‌هم کوفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Flutter

A

بال‌زنی دسته‌جمعی، لرزش، اهتزاز، بال و پر زنی،حرکت سراسیمه، بال‌بال زدن (بدون پریدن)، لرزیدن، در اهتزاز بودن، سراسیمه بودن، لرزاندن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Abruptly

A

adjective
C2
تند، پرتگاه‌دار، سراشیبی، ناگهان، ناگهانی، بی‌خبر، درشت، جداکردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Piercing

A

گوش‌خراش، تیز، بلند، کرکننده (صدا), نافذ، گیرا، برا، سوزدار، پرسوز، گزنده (باد و سرما)، سوزناک

18
Q

Piercing

A

گوش‌خراش، تیز، بلند، کرکننده (صدا), نافذ، گیرا، برا، سوزدار، پرسوز، گزنده (باد و سرما)، سوزناک

19
Q

Filigree

A

ملیله‌کاری، ملیله‌دوزی، زردوزی, تزئین کردن، زینت دادن (با ملیله‌کاری,

20
Q

Utterly

A

مطلقا، به‌کلی، کاملاً، تمامی، سراپا

21
Q

Envision

A

مجسم کردن (پیش چشم)، تصور کردن، در نظر آوردن، خیال کردن، پیش‌بینی کردن

22
Q

Interior

A

درونی، داخلی، دور از مرز، دور از کرانه

23
Q

Parapet

A

جان پناه، سنگر، سپر، محجر، دیواره، نرده

24
Q

railing

A
25
Q

Haunting

A

آنچه که مکرراً به ذهن خطور کند) فراموش‌نشدنی، بازآیند

26
Q

Haunting

A

آنچه که مکرراً به ذهن خطور کند) فراموش‌نشدنی، بازآیند

27
Q

Lane

A

کوچه، راه باریک

28
Q

Plump

A

گوشتالو، فربه، چاق‌وچله، فربه ساختن، گوشتالو کردن، چاق شدن، صدای تلپ‌تلپ، محکم افتادن یا افکندن

29
Q

Tinkle

A

جرنگ‌جرنگ، صدای جرنگ، صدای جرنگ‌جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن

30
Q

Giggle

A

با خنده اظهار داشتن، با نفس بریده‌بریده (در اثر خنده) سخن گفتن، ول خندیدن

31
Q

Clumsy

A

ناشی، ناشیانه، دست‌وپاچلفتی، خام‌دست، ناپخته، بی‌مهارت، سربه‌هوا

32
Q

Edict

A

فرمان، حکم، قانون

33
Q

Stern

A

سختگیر، عبوس، سخت و محکم، عقب کشتی، کشتی‌دم

34
Q

Ditch

A

ول کردن، از شر کسی یا چیزی راحت شدن، رها کردن، دور انداختن

35
Q

chamber

A

اتاق، خوابگاه، قرار دادن، جا دادن، گذاشتن

36
Q

Embroidered

A

قلاب‌دوزی کردن، گلدوزی کردن، برودره‌دوزی، آراستن

37
Q

Glint

A

برق، تلألو، تابش، ظهور آنی، زودگذر، تابیدن، درخشیدن، درخشانیدن، تابانیدن

38
Q

Dashing

A

بی‌پروا، زنده‌دل، جذاب، بی‌باک

39
Q

Lustrous

A

فروزنده، رخشان، رخشنده، پرزرق‌وبرق، پرجلوه

40
Q

Crumble

A

خرد شدن، فرو ریختن

41
Q

Palatial

A

کاخی، مجلل

42
Q

Palatial

A

کاخی، مجلل