Catechism Flashcards
Catechism
پرسشنامه مذهبی، کتاب سؤال و جواب دینی، تعلیم و دستور
Hovering
رحال توقف پر زدن، پلکیدن، شناور و آویزان بودن، در تردید بودن، منتظرشدن
Flaunt
بالیدن، خرامیدن، جولان دادن، خودنمایی کردن، جلوه
Disreputability
بدنامی
Whiff
دروغ گفتن، دروغ در چیزی گفتن، چاخان، باد، نفخه، بو، دود، وزش، پف، پرچم، با صدای پف حرکت دادن، وزیدن، وزاندن
Stain
لک، لکه، داغ، آلودگی، آلایش، ننگ، لکهدار کردن، چرک کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن، زنگزدگی
Trolley
چرخ دستی
Flitting
گذرا، زودگذر
Crescent
هلال، ماه نو، (صفتگونه) هلالی، هلالیشکل
Dun
رنگ قهوهای کمرنگ، سمند، خاکی، اسب کهر، سماجت کردن، آزار
Nod
تکان دادن سر به علامت توافق، سر تکان دادن، با سر اشاره کردن، تکان خوردن
Drifted
شیده شدن، رفتن، سوق داده شدن (شخص و امور و غیره
Lavish, lavishly
فراوانی، وفور، ولخرجی، اسراف کردن، ولخرجی کردن، افراط کردن
Alcove
شاهنشین، آلاچیق
Peer
جفت، قرین، همشأن، عضو مجلس اعیان، صاحب لقب اشرافی، رفیق، برابر کردن، همدرجه کردن، به درجه اشرافی (مثل کنت و غیره) رسیدن، برابر بودن با، به دقت نگریستن، باریک شدن، نمایان شدن، به نظر رسیدن، همال
Peer down
Fleet
ناوگان، عبور سریع، زود گذر، بادپا، بهسرعت گذشتن، تندرفتن
Stoically, stoical
خویشتندار، بردبار، صبور، خویشتندارانه، صبورانه
Broiling
، سوزان
Banish
تبعید کردن، اخراج بلد کردن، دور کردن
Efficacy
تأثیر، سودمندی، درجه تأثیر
Ostentation
خودنمایی، خودفروشی، تظاهر، نمایش
Outlay
بلغ سرمایهگذاری شده، خرج، بیرون گستردن، خرج کردن، هزینه، پرداخت
Shroud
کفن، پوشش، لفافه، طناب اتصال بادبان به نوک عرشه کشتی، پوشاندن، در زیر حجاب نگاه داشتن، کفن کردن
Jostle
تنه، هل، تکان، تنه زدن
Frantic
با سراسیمگی، با بیتابی، دیوانهوار
Erect
عمودی، قائم، راست، سیخ، راست کردن، شق شدن، افراشتن، برپاکردن، بناکردن
Tingle
مورمور شدن، به سوزش آمدن, به لرزه افتادن
Defile
آلوده کردن، بیحرمت کردن، بیعفت کردن، گردنه، رژه رفتن، گذرگاه
Enquire
پرسیدن، سؤال کردن از، سؤال کردن راجعبه، پرسیدن از، پرسیدن راجعبه
Crest
تاج، کلاله، قله، یال، بالاترین درجه، به بالاترین درجه رسیدن، ستیغ
Circumambulate, circumambulation
دور چیزی گردیدن، به دور چیزی گشتن, طواف
Wreath
حلقه گل، تاج گل، نرده پلکان مارپیچی
Garland
گلچین ادبی، تاج گل، حلقه گل، گلبند زدن، در حلقه گل قرار دادن
Rattling
جانانه، بشاش، تند، خیلی تند، خیلی خوب
Reverie
revery ) خیال واهی، خیال خام
Steer
راندن، بردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن، گوساله پرواری، رهبری، حکومت
Rasp
صدای سوهان، صدای گوشخراش، صدای خشن، صدای خرتخرت، صدای خرخر، صدای نفسنفس, سوهان زدن، ساییدن, مالیدن
Solemn
رسمی، موقر، جدی، گرفته، موقرانه، با تشریفات
Bustle
intransitive
شلوغ شدن، به جنبوجوش افتادن، در تکاپو بودن، اینور و آنور دویدن، هایوهوی داشتن، تقلا داشتن، کشمکش داشتن
Contemplate
در فکر چیزی بودن، در نظر داشتن، بر آن بودن، قصد داشتن، در صدد چیزی بودن, نگریستن، خیره شدن، تماشا کردن، سیر کردن, تعمق کردن، ژرفاندیشی کردن، مداقه کردن، تأمل کردن، اندیشیدن (به مدت طولانی و بهدقت)
Melancholy
مالیخولیا، سودا، سودازدگی، غمگین
Durress
سختی، سفتی، محکمی، شدت، رفتار خشن و تند، اکراه، اجبار
Chide
سرزنش کردن، گله کردن از، غرغرکردن
Gloom
تاریکی، تیرگی، تاریکی افسردهکننده، ملالت، افسردگی، دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک کردن، تیره کردن، ابری بودن(آسمان
assiduously
با پشتکار
Beads
مهره، دانه تسبیح، خرمهره، منجوق زدن، بریسمان کشیدن، مهره ساختن
Litany
مناجات و دعای دستهجمعی بهطور سؤال و جواب، مناجات و عبادت تهلیلدار
Dim
کمنور، تاریک، تار، مبهم
Perspiration
عرق بدن، کار سخت، عرقریزی
Profundity
عمق، ژرفا
Clutch
چنگ، چنگال، کلاچ (اتومبیل)، صفحه اتصال، وضع دشوار، چنگ زدن، محکم گرفتن
Impertinence
impertinency ) جسارت، فضولی، گستاخی، نامربوطی، بیربطی، نابههنگامی، بیموقعی، اهانت