High Flashcards
Allow
اجازه دادن، فرصت دادن، رخصت دادن
Except
به جز، به غیر از، مگر، به استثنا
Experiment
آزمایش
Observation
مشاهدات، نظر، نظرات
Harmful
مضر
Recent
اخیر، تازه
Struggle
تلاش، کوشش، با زحمت کاری را انجام دادن
Examine
آزمون، معاینه کردن، بررسی کردن
Forbid
ممنوع کردن، قدغن کردن، منع کردن
Insist
پافشاری کردن، اصرار نمودن
Prepare
آماده کردن، مهیا نمودن, مجهز کردن
Realize
متوجه شدن، پی بردن، آگاه شدن، فهمیدن
Conscious
هوشیار، آگاه، مطلع، خبردار
Exist
وجود داشتن، بودن
Loss
از دست دادن، فقدان، نبود
Occur
رخ دادن، اتفاق افتادن
Envelope
پاکت نامه
Competition
رقابت، مسابقه
Consist of
تشکیل شده از، متشکل از, در بر گرفتن، شامل شدن
Encourage
تشویق کردن، دلگرم کردن، ترغیب کردن
Fortune
گرانبها، خیلی گرون، پول و پله، بخت و اقبال، شانس
Hold
داشتن، نگه داشتن، برگزار کردن
Individual
شخص، فرد، تکی، فردی
Measure
اندازهگیری، مقیاس، پیمانه، میزان