focus on vocabulary 1 Flashcards
gripped by
درگیر شدن-قرق چیزی شدن
loss track of time
زمان از دست رفتن-زمان از دست دادن
all of a sudden
ناگهان
this could apply to….
این میتونه در نظر گرفته بشه برای
میتونه استفاده بشه برای
total engagement
درگیر شدن کامل
loss of time
گذر زمان رو از دست دادن
in order to
به منظور این که-به هدف این که
in turn
در عوض - بجاش
reflect on
نشون دادن-بیان کردن
*we later reflect on these moments as great experiences.
بعدا بیان میکنیم که این لحظات رو به عنوان تجربه های بزگ
it’s fair to say
منطقیه بگیم-منصفانه هست که بگیم
overcome with
مغلوب چیزی شدن
yet
بجای اما در جمله ممکه بیاد که بعنای با این حال یا با وجود همه چیز هایی که گفتیم.
نشون دهنده یک سوپرایز هست در ادامه
in the long run
در دراز مدت
add up to
اضافه کردن به
sense of mastery
حس تسلط
self-Consciousness
خود آگاهی
as though
مثل اینکه، همچنانکه، که، گویی
room for growth
فضایی برای رشد
a growing body
a lot of
what this means is that
منظورم اینه که
aim for
خواستن
self-fulfillment
تحقق آرزو ها
interestingly
بهطور جالبتوجه، بهطور بامزه یا دلچسب، بهطور قابلتوجه
self-esteem
عظت نفس-احترام به خود
end up
منتهی شدن، منجر شدن، انجامیدن
as well as
بهعلاوه، اضافهبر، همچنین، نیز
it is a widely held myth that
خیلی گسترده این افسانه وجود داره که
material prosperity
رفاه مادی
tend to
غدت داشتن
-زمانی استفاده مییکنیم گه بخوایم عادت چیزی رو توضیح بدیم.
spiritual life
زندگی که ممکنه مذهبی نباشیم ولی ممکنه به یک سری چیز ها اعتقادات معنوی داشته باشیم
positive outlook
دیدگاه مثبت
in a unique way
به روشی منحصر به فرد
in terms of
به لحاظ
is known as
معروف است به عنوان-شناخته شده به عنوان
so that
به نحوی که
…is committed to
متعهد است-ملزم است…
even though
حتی اگر
sustain tradition
حفظ سنت
on the one hand
از یک سو
technological exposure
قرار گرفتن در معرض فن آوری
let in
وارد بکنه
tackle the problem
از عهده مشکل بر اومدن
wider world
مه معنای دنیای بیرون هست
dictate policy(on)
اعمال سیاست-دیکنه کردن سیاست (به)
nursed the ambition
آرزو داشتن و پرورشش دادن
split from
منشعب شدن-تقسیم شدن
spread out
پخش شدن
answering this question is not easy as thinking leaves no fossils to discover.
اگر که جواب دادن به این سوال آسون نیست، چونکه فکر کردن (منظور در گذشته است)براش هیچ فصیلی وجود نداره برای کشف
leaves=به معنای باقی گذاشتن هست در اینجا
go hand-in-hand
همزمان بودن و پا به پا بودن
a means of expression
روشی بای بیان کردن
feel blue
(slang) feel depressed and sad, feel gloomy
-پَکَر بودن
-احساس ناراحتی داشتن، افسرده بودن
given that
مشخصه-واضحه که-
-it is clear that…
auditory stimulation
محرک شنوایی
heated debate
بحث داغ
bubbly personality
شخصیت شاد و سرزنده
loud shirt
پیراهن گل من گلی و زرق وبرق دار