Essential Words For Toefl Flashcards
Acclaim = praise
ادعا کردن، تحسین کردن
Unfavorable
مغایر، ناسازگار
Appealing
جذاب
Haphazardly
اتفاقی
Advent = arrival
ظهور
Albeit = although
اگرچه
Alluring
جذاب
Renown
نامدار
Contemporary
مدرن
Dispense
توزیع کردن
Vigorous
فعال
Frail
ضعیف ، شکننده
Refine
بهبود دادن، تصفیه کردن
Anticipate
پیش بینی شده
Conform
برابر کردن، تطبیق کردن
Revitalize
تعمیر،اصلاح
Indispensable
حیاتی
Ambiguous=vague
مبهم
Arbitrary (= haphazard)
اختیاری
Assert (=declare)
پشتیبانی کردن
Astounding = astonishing
متحیر کننده
Astute = perceptive
زیرک
Deceptively
به طرز فریبنده
Determined = resolute
مصمم
Elicit
استخراج کردن
Petition = apeal
درخواست کردن، دادخواهی کردن
(Apeal : درخواست ، جذبه)
Relinquish= abdicate
رها كردن، فراموش كردن، صرف نظر كردن از
tenacious
مقاوم و سر سخت
Entice
فریفتن، وسوسه کردن
Baffle = puzzle
گیج کردن ،دستپاچه کردن
Bear= yield
حمل کردن، به دنیا اوردن، تحمل کردن
Radiant
تابان، زيرك، با استعداد
Delicate
ظريف، حساس ، نازك بين
Intrigue
فريبنده، جذاب
Substitude
جايگزين كردن
Peculiar
كنجكاو
Restrictively
منحصرا
Immense
بسيار بزرگ
Indeed
درواقع، به راستي
Clarify
روشن كردن، توضيح دادن
Convenient
موافق، بي دردسر
Critical= dangerous
بحراني، انتقادي
Prosperous = thriving
کامیاب، خوشبخت
Deliberately
هدفمند
Hasten
شتاب دادن
Creep = crawl
خزیدن ، دولا دولا راه رفتن
Crush= grind
فشردن، چلاندن
Cultivate
کشت کردن، تشویق کردن
Impose
تحمیل کردن، آمرانه دستور دادن
Discriminate
فرق گذاشتن، تشخیص دادن
Flaw
عیب و نقص، درزو رخنه
Harvest= gather
محصول، فصل برداشت
Settle= colonize
ساکن کردن، توافق ایجاد کردن
Percise
درست،دقیق
Currency
واحد پول
Deep = thorough
عمیق
Dim
تار، ضعیف، تیره
Exhibit
نشان دادن
Export
صادرات
Imposing
موثر، تحمیل کننده
Enduring = lastint
بادوام، دیرپای، ثابت
Treasury
گنج، خزانه، ثروت
Vibrant
پرتوان، سرزنده
Dormant
مسکوت، بی حرکت
Drab
بیرنگ، خسته کننده
Elaborate
پیچیده، تولید یک ماده از اجزایش
Phenomenal
استثنایی
Minuscule
كوچك
Prime( =prepare!!)
مهمترين بخش
Rudimentary
مقدماتي
Delicate
حساس
Vigorous
نيرومند
Amenity
رفاه
Disperse
پراكنده كردن
Dwelling
مسكن
Eliminate
حذف كردن
Erratic= inconsistent
نا معقول، غيرقابل پيش بيني، نا منظم
Pier= dock
لنگرگاه
Prevalent
رایج
Burgeon= thrive
جوانه زدن
Conspicuously
واضح
Endorse=support
تصدیق کردن، تصويب كردن
Tremendous
عظيم
Thoroughly
به طور كامل
Deteriorate= erode
ساييدن، به تدريج ازبين رفتن
Evaporate
محو شدن
retrieve
دوباره به دست اوردن، اصلاح كردن
Reportedly= rumored
تاييد نشده
Endure
تحمل كردن، رنج كشيدن
Dignitary= notable
شخص عالي رتبه
Elude = evade
فرار كردن
Deplet = exhaust
خالي كردن، نيروي چيزي را گرفتن
Comprehensive
وسيع
Confront
مواجه شدن
Facet
جنبه، بخش، مولفه، عنصر
Remote
دست نيافتني
Evindently
بديهي
Predictably=expectedly
قابل استناد، قابل پيش بيني
Ample
بيش از حدكافي
Arid
خشك، كم باران