Ep 01 Flashcards
من تقریباً در نیمه راه هستم
I am about halfway there
گرفتگی لعنتی پا گرفتم
got the damn leg cramps
تصمیمم رو گرفتم، وگرنه اینجا نبودم.
I made up my mind, or I wouldn’t be in here.
بعد از همهی چیزهایی که با هم گذروندیم، اینو بهم میگی؟
You’re gonna say this to me after all we’ve been through?
قصد دخالت ندارم
I don’t mean to intrude
باروری
fertility
هیچ تمایلی ندارم که بیرون برم
I have no desire to be sent out
اگر آنها کاری که او میگوید انجام دهند، که این تقلب است. و این بیرحمانه است.
if they do what she says, which is fraud. And it’s cruel.
بی حس شدن
go numb
من فحش میدم
I swear
مجوز دریافت کردن
get clearance
عتیقه - یادگار
relic
پیمان
Pact
به نحوی
somehow
میترسم یک نوجوان مست و آتشافروز با یک بمب آتشزا
I’m afraid some drunken, pyromaniac adolescent with a cherry bomb