English sentences Flashcards
Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.
کیت می خواد تو ایتالیا کار کنه، برای همین او داره ایتالیایی یاد می گیره.
Is your English getting better?
آیا انگلیسی تو داره بهتر میشه؟
The population of the world is increasing very fast.
آلودگی دنیا داره زیاد میشه خیلی سریع.
How are you getting on in your new job?
Not bad. It wasn’t so good at first, but things are getting better now.
با کار جدیدت چطور پیش می ری؟ (اوضاع با کار جدیدت چطوره؟)
بد نیست. اولش خیلی خوب نبود، اما الان اوضاع داره بهتر میشه.
“You are working hard today.”
“Yes, I have a lot to do.”
امروز خیلی سخت کار می کنی.
آره یه عالمه کار دارم برای انجام دادن.
The weather is beginning to improve.
The rain has stopped, and the wind isn’t as strong.
هوا داره بهتر میشه. باران متوقف شده و باد چندان قوی نیست.
How are you getting on in your new home?
با خونه جدیدت چطور پیش می ره اوضاع؟ (یعنی باهاش سازگار شدی یا نه مثلا)
get along with = get on in
They’re going away on vacation.
آنها دارند به تعطیلات می روند
The earth goes round the sun.
زمین به دور خورشید می چرخد.
He’s always so lazy. He doesn’t do anything to help.
او همیشه تنبل است. او هیچ کاری برای کمک انجام نمی دهد.
The sun rises in the east.
خورشید از شرق بالا می آید.
I won’t tell anybody what you said. I promise.
من به هیچکس نخواهم گفت چیزی را که گفتی. من قول می دهم
I apologise for what i did. It won’t happen again.
من معذرت می خواهم برای آنچه که انجام دادم. آن دوباره تکرار نخواهد شد.
I am living with some friends until I find a place of my own.
من دارم زندگی می کنم با تعدادی از دوستان تا زمانیکه من پیدا کنم یک جا برای خودم
I’ve lost my pen again. I am always losing things.
من خودکارم را دوباره گم کرده ام. من اغلب چیزها را گم می کنم
وقتی می خوایم بگیم اغلب فلان کار رو می کنم
I’m alwayes doing sth
اگه بخوایم بگیم همیشه فلان کار رو می کنم یعنی روتینم اینه
I alwayes do sth
You’re always watching TV. You should do sth more active.
تو همش داری تی وی نگاه می کنی. تو باید یه کار اکتیو تری انجام بدی
He is never satisfied. He is always complaining.
او هرگز راضی نیوده است
او همیشه غر می زنه
Hurry up! Everybody is waiting for you.
عجله کن. همه منتظر تو هستند
Ana is in London at the moment. She is staying at the Park Hotel. She always stays there when she’s in London.
آنا الان توی لندنه
او در هتل پارک اقامت داره الان (حال استمراری)
او همیشه وقتی که لندنه تو هتل پارک اقامت می کنه (حال ساده)
Oh, I’ve forgotten my glasses again.
Typical! You are always forgetting your glasses.
اوه من عینکم رو دوباره فراموش کردم
طبق معمول. تو همیشه عینکتو فراموش می کنی. (برای همچیم جمله های که می خوایم بگیم اغلب فلان کار رو می کنی از این فرمول استفاده می کنیم حال استمراری)
i am always doing sth
I am thinking too much about my ex-boyfriend.
من خیلی زیاد به دوست پسر سابقم فکر می کنم
I’m always tired when I get home.
من همیشه وقتی می رسم خونه خسته هستم.
We coulden’t afford to keep our car, so we sold it.
ما استطاعت مالی نداشتیم که ماشینمون رو نگه داریم
پس فروختیمش
I was in a hurry, so I didn’t have time to phone you.
من عجله داشتم برای همین وقت نداشتم که به تو زنگ بزنم
You are being nice because you want to borrow my car.
تو نایس رفتار می کنی چون می خواهی ماشینم رو قرض بگیری
He is having a nap - don’t disturb him
او داره چرت می زنه. مزاحمش نشو
We are having a party on Saturday. Are you coming?
شنبه ما پارتی داریم. تو هم میای؟
. Have a party / meeting / picnic etc. is an action
She had a cold so she went home early.
او سرما خورده بود برای همین زود رفت خونه
Have + medical condition is a state.
پس استمراری نمی شه اینجا
When is she having her baby?
‘Anytime now.’
Have (give birth to) a baby is an action.
پس استمراری میاد
او چه زمانی بچه اش رو به دنیا میاره؟
به زودی
Is he a friend of yours ?
(= one of your friends)
آیا او یکی از دوستان شماست؟
Which of these activities do you do every day?
کدامیک از این فعالیت ها را هر روز انجام میدهید؟
read to guess meaning from context
بخوان تا معنا را از متن حدس بزنی
activities that people do in their daily routine
فعالیت هایی که مردم در روتین روزانه سان انجام می دهند
I live in a village on Norway’s Atlantic coast.
من در یک روستا در نروژ در ساحل آتلانتیک زندگی می کنم
I walk to college.
من پیاده می روم کالج
My mum teaches at my college, so I usually go with her in the car instead of taking the bus.
مادرم توی کالج من درس می ده
برای همین من معمولا با ماشینش می رم به جای اینکه اتوبوس بگیرم