chapter 11 Flashcards
بیوگرافی مولوی
مولوی از بزرگترین شاعران عارف ایراندر قرن هفتم است.مولوی به سال 604 قمری در بلخ به دنیا امد ولی به مناسبت طول اقامتش در قونیه به رومی یا ملای رومی مشهور شد و در سال 672 قمری در قونیه در گذشت .ملوی در کودکی در نیشابور با عطار ملاقات داشت و عطار کتاب اسرار نامه ی خود را به مولوی هدیه کرد ، سید برهان یکی از شاگردان پدر مولانا بعد از مرگ پدر مولانا ،پسر را تحت تحت اموزش میگیرد و وی را با الاهی نتمه سنایی (حدیقه) اشنا میکند
تخلص مولانا خمش است
اثار مولانا
1-مثنوی 2-دیوان شمس 3-فیه ما فیه 4-مجالس سبعه 5-مکاتیب (نامه ها )ا
ویژگی های مثنوی
1-مثنوی دارای بیان تمثیلی و از منظومه های بلند انسانی و عرفانی است
2-اقیانوسی از معارف حکمت ها و اموزه های عرفانی است
3-سراغاز دفتر اول مثنوی به نینامه مشهور است
4- اغاز مثنوی با دیگر اثار نثر ونظم فارسی تفاوت دارد(با نام خدا شروع نشده ) ا
5-نوع عارفانه غزل به وسیله مولانا در قرن هفتمبه کمال رسید
ویژگی های فیه ما فیه
1-سخنانی است که مولوی در مجالس خود میگفته و مریدان مینوشتند از اثار منثور است
2-درون مایه فیه ما فیه مطالب عرفانی دینی اخلاقی و جتماعی است
3-نثر فیه ما فیه ساده و روان است
صحیفه سجادیه
مجموعه ای از نیایش های امام سجاد و حاوی نیایش های لطیف و زیبا لبریز از معارف اموزش ها اخلاقی و اجتماعی است
جواد فاضل
صحیفه سجادیه را با زیبایی و رسایی به شیوه ازاد ترجمه کرده
معنی لغوی حماسه
دلاوری شجاعت
معنی اصطلاحی حماسه
شعری است ادبی داستانی و روایتی با زمینه قهرمانی قومی و ملی که که حوادثی خارق العاده در ان جریان دارد
در شعر حماسی شاعر با داستان شفاهی و مدون سرو کار دارد که در ان شرح پهلوانی ها عواطف و احساسات مختلف مردم یک روزگار و مظاهر میهن دوستی و فداکاری و جنگ با تباهی و سیاهی ها امده است
زمینه های حماسه
1-زمینه ی داستانی
2-زمینه ی قهرمانی
3- زمینه ی ملی
4-زمینه ی خرق عادت
زمینه داستانی
یکی از ویژگی های حماسه داستانی بودن ان است بنابر این حماسه را میتوان مجموعه ای از حوادث دانست
زمینه ملی
شاعر حماسه سرا با بهره گیری از واژگان و زبان حماسی میکوشد انسانی را به تصویر کشد که از نظر توانایی های جسمس و روحی از دیگران متمایز باشد.بیشترین بخش حماسه رااشخاص و حوادث تشکیل میدهند و وظیفه ی شاعر حماسی ان است که تصویر ساز انسان هایی باشد که هم از نظر نیروی مادی ممتازند و هم از نظر نیروی معنوی ،قهرمان حماسه،قهرمانان ملی هستند مانند رستم در شاهنامه فردوسی
زمینه ی ملی
شاعر حماسه سرا بر ان است که اخلاق فردی و اجتماعی وعقاید فکری و مذهبی یک ملت را درقالب حوادث قهرمانی بهنمایش بگذارد . این حوادث قهرمانی -که به منزله ی تاریخ خیالی یک ملت هستند -در بتری از واقعیت جریان دارند.واقعیت هایی که ویژگی هی اخلاقی نظام اجتماعی ،زندگی سیاسی و عقاید ان جامعه را درمسایل فکری و مذهبی در بر گیرد .شاهنامه نیز تصویری است از جامعه ایرانی در جزیی ترین ویژگی های حیاتی مردم ان
زمینه ی خرق عادت
از دیگر شرایط حماسه ،جریان یافتن حادثی است که با منطق و تجربه ی علمی سازگاری ندارد. در هر حماسه ای رویداد های غیر طبیعی وبیرون از نظام عا دیده میشود کهتها از رهگذر عقاید دینی عصر خود توجیه پزیر هستند . هر ملتی عقاید ماورا طبیعی خود را به عنوان عاملی شگفت اور در حماسه خویش به کار میگیرد وبدین گونه است که در همه ی حماسها موجودات وافریده های غیر طبیعی در ضمن حوادثی که شاعر تصویر میکند ظهور میابند . در شاهنامه نیز وجود سیمرغ ، دیو سپید ، رویین تن بودن اسفندیار وعمر هزار ساله ی زال عناصر و پدیده هایی هستند که همچون رشته هایی استوار زمینه ی تخیلی حماسه تقویت میکنند
در ادبیات حماسی اصطلاح حماسه بیشتر برای شعر به کار گرفته میشود چرا؟
زیرا دو عامل وزن و اهنگ که اجزای جدایی ناپذیر منظومه ی حماسی هستند تنها در شعر یافت میشود
اثار حماسی منثور
شاهنامه منثور ابو الموید بلخی شاهنامه ی ابومنصوری اخبار رستم ازازاد سرو سیستانی حمزه نامه یا رموز حمزه از مولفی نا شناس ابو مسلم نامه ی ابو طاهر ترسوسی
دکتر غلام حسین یوسفی
داستان کاوه اهنگر از شاهنامه ی فردوسی در کتاب چشمه ی روشن دکتر غلامحسین یوسفی
ضحاک
معرب اژیدهاک =اژدها که بر اثر فریب ابلیس دو مار بر کتف او میروید ضحاک برای انکه از پیشبینی اختر شناسان -نابودی تاج و تخت او به دست فریدون ) برهد به هندوستان میرود تا چندان خون بریزد که بتواند در حوضی سر وتن خود را با ان بشوید تا شاید سرنوشت شوم را از خود دور کند
جمشید
پادشاه قبل از زحاک که برخی از فنون و کار ها را به جهانیان اموخت و به تدریج خودبینی وناسپاسی به یزدان بر جمشید چیره شد و کیفری دید سخت همچون فرعون و نمرود .جمشید فرار میکند و پس از سال ها ضحاک جمشیدرا به چنگ اورده و با اره جمشید را به دو نیم میکند
فریدون
پسر ابتین که بعد از کشته شدن ابتین ،مادرش او را به البرز کوه میبرد و به دست مردی پاک دین میسپرد
بعد ها فریدون به همراهی کاوه ضحاک را در کوه دماوند زندانی میکند
ابتین
پدر فریدون که از بیم ضحاک ترسان و گریزان بود روزی گرفتار شد و مغز سرش را به ماران دادند
مرداس
پدر ضحاک که مردی پاک دین بود و به دست ابلیس و با موافقت ضحاک کشته شد
برمایه
گاوی که فریدون از ان شیر نوشید