B2-3 Zwei Freundinnen und eine geniale Idee Flashcards
Genial adj.
نابغه ، مبتکر
ابتکاری ، بیمانند ، بینظیر
Genialität die (-)
نبوغ ، ابتکار Genius der (Genien)
Grassiert
Grassier eng.
شایع
پوشیده از چمن «انگلیسی»
Grippe die (-n)
آنفولانزا ، سرماخوردگی شدید
Hygiene die (-)
بهداشت
großschreiben
با حرف بزرگ نوشتن ، حرف اول را بزرگ نوشتن
در اولویت قرار دادن
Kölner der (-innen)
اهل کلن
Wettbewerb der (-e)
مسابقه ، رقابت
Konkurrenz die , wettkampf der , Match das
Innovativ
نوآورانه ، مبتکرانه
inspirieren
الهام بخشیدن ، برانگیختن
anregen , ermutigen , anspornen
Damalig adj.
سابق ، مربوط به آنزمان
Topthemen (Thema das)
موضوعات داغ
Einrichtung die (-en)
مبلمان ، اسباب اثاثیه
موسسه ، سازمان
Unappetitlich
≠Appetitlich
اشتهاگیر ، تهوع آور
اشتها آور
Handlauf der (-äufe)
نرده
Rolltreppe die (-n)
پله برقی
Eklig adj.
چندش آور ، نفرت انگیز ، مشمئز کننده
festhalten
محکم نگه داشتن ، سفت گرفتن
پایبند بودن ، سر چیزی ماندن
ضبط کردن فیلم ، حفظ و ثبت کردن ، یادداشت کردن
infizieren
سرایت دادن بیماری ، مبتلا کردن
stürzen
سقوط کردن ، افتادن
پرت کردن
fallen
tüfteln
راه حلی پیدا کردن ، چیزی را حل کردن ، تدبیری اندیشیدن
Sekundenschnelle
در عرض چند ثانیه
desinfizieren
گند زدایی کردن ، ضد عفونی کردن
Pfiffig
باهوش ، زرنگ ، زیرک
Desinfektion die (-en)
گندزدایی ، ضدعفونی
Modul das (-e)
ماژول ، نمونه ، واحد
Rücklauf der
برگشت
Wahrzeichen das (-)
نماد ، سمبل ، نشانه
Beruhigt adj.
آسوده خاطر ، با خیال راحت
beruhigen (sich)
آرام کردن ، آرامش بخشیدن ، خیال کسی را راحت کردن
آرامش یافتن
Keim der (-e)
میکروب
جوانه
Keimfrei adj.
استریل ، ضد عفونی شده
gelangen
رسیدن ، دست یافتن
grassieren
شیوع یافتن
Virus der (Viren)
ویروس
Zeichen das (-)
علامت ، نشانه
Bezeichnung die (-en)
علامت ، عنوان ، نام ، نشانه گذاری
ausbreiten
پهن شدن ، گستراندن ، پخش شدن ، شایع شدن
beteiligen
شرکت کردن ، سهیم شدن
Gewählt adj.
انتخاب شده ، دستچین شده , گزیده
absolvieren
به پایان رساندن ، تمام کردن ، به اتمام رساندن ، فارغالتحصیل شدن
beenden , durchmachen
Berühmt adj.
مشهور ، معروف
Bekannt , Namhaft , Prominent
verstecken
پنهان کردن ، مخفی کردن
verbergen , verheimlichen
verbreiten
پخش کردن ، انتشار دادن ، شیوع دادن
Geduld die (-)
صبر ، حوصله ٫ شکیبایی
Zufällig adj.
اتفاقی ، تصادفی
entdecken
پیدا کردن ، کشف کردن
Clever adj.
باهوش ، زیرک ، زرنگ
Pfiffig
Kreativ adj.
خلاق ، مبتکر
Anerkannt adj.
معتبر ، به رسمیت شناخته شده ، قابل قبول
anerkennen
تایید کردن ، به رسمیت شناختن ، ستودن ، تحسین کردن
Infektion die (-en)
سرایت ٫ عفونت ٫ بیماری واگیردار