arabic_20240519161057 Flashcards
اِفتَعَل را صرف کنید
اِفتَعَل
یَفتَعِلُ
اِفتَعِل
اِفتِعال
اِنفَعَل را صرف کنید
اِنفَعَل
یَنفَعِلُ
اِنفَعِل
اِنفِعال
اِستَفعَلَ را صرف کنید
اِستَفعَلَ
یَستَفعِلُ
اِستَفعَل
اِستِفعال
اول شخص ماضی مفرد
فَعَلتُ
اول شخص مضارع مفرد
اَفْعَلُ
دوم شخص ماضی مفرد مذکر
فَعَلتَ
دوم شخص مضارع مفرد مذکر
تَفْعَلُ
دوم شخص ماضی مفرد مونث
فَعَلتِ
دوم شخص مضارع مفرد مونث
تَفْعَلینَ
سوم شخص مفرد مذکر ماضی
فَعلَ
سوم شخص مفرد مذکر مضارع
یَفْعَلُ
سوم شخص مفرد مونث ماضی
فَعَلَتْ
سوم شخص مفرد مونث مضارع
تَفْعَلُ
اول شخص ماضی جمع
فَعَلْنا
اول شخص مضارع جمع
نَفْعَلُ
دوم شخص ماضی جمع مذکر
فَعَلْتُمْ
دوم شخص مضارع جمع مذکر
تَفْعَلونَ
دوم شخص ماضی جمع مونث
فَعَلْتُنَّ
دوم شخص مضارع جمع مونث
تَفعَلنَ
دوم شخص ماضی مثنی مذکر-مونث
فَعَلْتُما
دوم شخص مضارع مثنی مذکر-مونث
تَفْعَلانِ
سوم شخص جمع مذکر ماضی
فَعَلوا
سوم شخص جمع مذکر مضارع
یَفْعَلونَ
سوم شخص جمع مونث ماضی
فَعَلْنَ
سوم شخص جمع مونث مضارع
یَفْعَلْنَ
سوم شخص مثنی مونث ماضی
فَعَلَتا
سوم شخص مثنی مذکر ماضی
فَعَلا
سوم شخص مثنی مذکر ماضی
فَعَلا
سوم شخص مثنی مذکر مضارع
یَفْعَلانِ
انشاء
ساخت
کاد
نزدیک بود که
جمع و معنی مجال
زمینه
مجالات
وفّی
کامل کرده
همس
آهسته سخن گفت
وراء
پشت
… أَلَّف َ عَدَد ٌ مِن َ الْعُلَامء ِ کُتُبا ًفی المجالات تربیت و تعلیم
تعدادی از دانشمندان کتاب هایی را در زمینه آموزش و پرورش نوشتند
حسب(سین ساکن)
کافی-بس
وجَدةَ
می یابی
ما تقدموا
هر چه را از پیش بفرستید
ما یلی
آنچه می آید
سَلام
سخن آرام
قد انقذ
نجات داده است
انسحب
عقب نشینی کرد
تذکر
به یاد آورد
صدّق
باور کرد
تعایش
همزیستی کردن
هولاء
این ها
هذان
این دو مذکر
هاتان
این دو مونث
اولءک
آن ها
تلک
این
اگر ال داشته باشیم؟
ترکیب است
هولاءالمعلمون: این معلمان
اگر نداشته باشیم جمله است
هوالاء معلمون:این ها معلم هستند
فرقان
جدا کننده حق از باطل
جمع نَفَس
انفاس
جمع نفس(ف ساکن)
انفس
مفرد ناجحات
ناجحة
جمع عدو
اعداة
مفرد خواص
خاصة
معنی اسعار
قیمت ها
انتاج
تولید
جوزات البلوط السلیمه
دانه های سالم بلوط
تراب
خاک
ینسی
فراموش میکند
تصیر
becomes
الدرّی
درخشان
مشکاة
چراغدان
اتذکر
به یاد می آورم
کِلا
هر دو
ان یمتلی
که پر شود
تعال نذهب
بیا برویم
ما + فعل ماضی
نشانه منفی
ما + فعل مضارع
نشانه پرسش
تسلل
آفساید
ما من
ما من رجل
هیچ …نیست
هیچ مردی نیست
غرس
نهال
معنی و جمع تمثال
مجسمه و تماثیل
انفتح
باز شد
استرجع
پس گرفت
راءع
جالب
سجل
ثبت کرد
جمع قریة
قری
جمع مدینه
مدن
ذکری
خاطره
جمع سايح
سیاح
أَن ْ لا يَتَدَخل
که دخالت نکند
طوبی ل
خوشا به حال
قلة
کمی
عوّد
عادت داد
لا تقف
پیروی نکن
لکی یقنع
تا قانع کند
، و َ يَجِبُ أَن ْ يَکونَ عامِالً بِـاميَقولُ، حَتَّی یغیر سلوکهم
و باید به چیزی که میگوید عمل کند تا رفتارشان را تغییر دهد
کما
همانگونه که
ربَّ
چه بسا
ال تَُدِّث ْ بِما ْ تَخاف تکذیبه
سخن نگو از انچه میترسی دروغش پندارند
لا یخاف الناس من لسانه
مردم از زبانش نمیترسند
ما قل و دل
انچه کم باشد و راهنمایی کند
یقفزُ
میپرد
فعل مجهول مضارع چگونه است
اگر حرف اولش ضمه و عین الفعل(حرف اصلی دوم)فتحه باشد مجهول است
إرضاء ُ النّاس ِ غايَة ٌ ال تُدْرَكُ.
راضی ساختن مردم، هدفی است که به دست آورده نـمیشود.
یمشی
راه میرود
ماضی + اسم نكره + مضارع
ماضی استمراری
مضارع + اسم نكره + مضارع
أُفَتِّش ُ عَن مُعْجَم ٍ يُساعِدُني في فَهم ِ النُّصوصِ.
مضارع التزامی یا اخباری
دنبال فرهنگ لغتی میگردم که مرا در فهم متون کمک کند. (كمک میكند)
ماضی + اسم نكره + ماضی
اِشْتَـرَيْت ُ الْيَوم َ کِتابا ً قَد ْ رَأَيْتُـــه ُ مِن ْ قَبل.
ماضی بعید یا ساده
لا تُرْفَعُ:
بالا برده نمی شود
لا یخشع
فروتنی نمیکند
لا تشبع
سیر نمیشود
یقفذ
می اندازد
مُرّ
تلخ
مفرد و جمع زن
امراة و نسا
اعصار و اعاصیر
گردباد و گردباد ها
حاسوب
رایانه و ماشین حساب
زهر و ازهار
شکوفه و شکوفه ها
فصاحة
شیوایی
قشر
پوست
لُب و الباب
مغز میوه و مغز میوه ها
نَّوی
هسته
جمع و معنی خطیية
خطایا
گناه
معنی و جمع ذنب (نون ساکن)
گناه
ذنوب
ثعلب
روباه
معنی و جمع الذءب
ذءاب
گرگ
مفرد اقوال
قول
سخن
مخالف فرغ
خالی شد
امتلا
پر شد
مترادف ساحل
شاطی
فعل ـــــــــــ ندارد
تنوین
اعوذ بک
پناه میبرم به تو
نَدَب
فرا خواند (مضارع: يَنْدُبُ)
تَبَين
آشکار شد
إذَن
پس-بنابرین
اِضْطَر
ناگزیر کرد
طریق
راه
لن نستطیع
نخواهیم توانست
لما
هنگامی که
کَـم کانَت ِ السّاعَـة ُ عِنـد َ انْفِجـار ِ الاطار
هنگام انفجار تایر ساعت چند بود
مَن ْ کان َ مِنکُم يَسوق ُ السَّيّارَة َ يف ذٰلِك َ الْوَقتِ؟
در ان هنگام چه کسی از شما رانندگی میکرد
یَبلُغُ
میرسد
یَنبُتُ
میروید
البِّر
نیکوکاری
مترادف اجل
اخّر
معنی و مفرد ادویه
دارو ها
دوا
اغتر
فریب خورد
استشارَ
مشورت کرد
احتیال
فریبکاری
جلد
پوست
حضرة الصیدلی
جناب داروخانه دار
حرج
حالت بحرانی
خُلَّة
دوستی=صداقة
صامَ
روزه گرفت
صَلَّی
نماز خواند
صیدلیة
داروخانه
صیام
روزه
قط-قطة
گربه
قُطن
پنبه
مِمّا
از انچه
تالَ
بدست اورد-دست یافت
حروف ناصبه را بگویید.۶مورد
أَن-لَن-حتی-کی-لکی-لـِ
حروف ناصبه چکار میکنند
اگر قبل از فعل مضارع بیایند فعل منصوب میشود یعنی اگر اخر فعل ضمه یا ن باشد حذف شده به جز جمع مونث و همه انها به جز لن در فارسی مضارع التزامی ترجمه میشوند
اختبروهم
بیازمایید
یَبْلُغُ
می رسد
أَخضر
شِرِک
اَن یُبَدَّلوا
که تغییر دهند
یُصَلّی
درود میفرستد
فاتَ
از دست رفت
لن تنالوا
دست نخواهید یافت
جمع استاذ
اساتذه
جمع سوال
اسئلة
اجابة
جواب دادن
جمع : اجابات
تَفرَحونَ
شاد میشوید
یَحکُمُ
داوری میکند
محرار
دماسنج
مرهم
پماد
راجع
مراجعه کن
احتیال
فریبکاری
لا تستشر
مشورت نکن
یُبعَّد
دور میسازد
لا تغتروا
فریب نخورید
معارضة
مخالفت
اردیّة
زبان اردو
اشار
اشاره کرد
القی
انداخت
کانت تلقی محاضرة
سخنرانی میکرد
انجلیزیة
انگلیسی
انقرة
انکارا
اوصی
سفارش کرد
مضارع اوصی
یوصی
ثقافی
فرهنگی
ثقافة
فرهنگ
حصل علی
بدست اورد
حضارة
تمدن
دکتوراه
دکتری
شکّل
تشکیل داد
شهادة
مدرک
عدّ
به شمار اورد-شمرد
مضارع عدّ
یعد
فخریة
افتخاری
قارب
نزدیک شد
محاضرة
سخنرانی
مدَّ
کشید-گسترش داد
مستشرق
خاورشناس
معجبة بـِ
شیفته
مقابَلَة
مصاحبه
منذُ
از هنگام
تُعَدُّ
معنی کنید و بگویید چه نوع فعلی است
به شمار میرود
فعل مجهول
وُلِدَت
معنی کنید و بگویید چه نوع فعلی است
متولد شد
فعل مجهول
انها
به راستی او
الانسان بکل لسان انسان
انسان با هر زبان یک انسان است
(انسان با دانستن هر زبان جدیدی یک انسان جدید است)
کذلک
همچنین
الناس نیام فاذا ماتو انتبهو
مردم خواب هستند پس هر گاه بمیرند بیدار میشوند
یُکتَبَ
نوشته شود
دراسات؟
مطالعات
انتبهَ بر چه وزنی است
افتعل
اگر در یک فعل مانند انتبه ن و ت کنار هم بیایند حرف اصلی کدام است؟
ن
یعنی بر وزن افتعل
اِمس
دیروز
حروف جازمه را نام ببرید
لَم-لا نهی - لِـ
حروف جازمه چکار میکنند؟
اگر قبل از فعل مضارع بیایند مجزوم میشود
یعنی اگر اخر فعل ضمه باشد یا ن باشد حذف میشود به جز جمع مضارع
لَم چکار میکند
مثال بزنید
فعل مضارع را مجزوم کرده و معنای مضارع را به ماضی ساده منفی یا ماضی نقلی تبدیل میکند
لم یسمعْ:نشنید-نشنیده است
لای نهی چکار میکند
فعل مضارع را مجزوم کرده و در ترجمه به صورت فعل امر منفی ترجمه میشود
مفرد نیام به معنای خواب
نائم
لِـ یا لام امر چکار میکند
برای ساختن امر از همه صیغه ها به جز دوم شخص به کار میرود و اخر فعل را مجزوم کرده و به صورت مضارع التزامی همراه با باید ترجمه میشود
نرجعُ
لنرجعْ
برمیگردیم
باید برگردیم
تذهبون
لم تذهبوا
میروید
نرفتید-نرفته اید
تکتبنَ
لم تکتبنَ
مینویسید
ننوشته اید
یعلمون
لیعلموا
میدانند
باید بدانند
تیأسُ
لا تیأسْ
نا امید میشوی
نا امید نشو
ترسلونَ
لا ترسلوا
میفرستید
نفرستید
یسافرون
لا یسافروا
سفر میکنند
نباید سفر کنند
هی شهادتا تعطی لشخص تقدیرا لجهودة فی المجال معین
نقش معین چیست؟
صفت
شعب
ملت
جمع اسبوع
اسابیع
جمع شهر
شهور
أَسْلَمَ
اسلام اورد
الصمد
بی نیاز
وَلَدَ
زایید
اَلْکُفُو
همتا
أَطعَمَ
خوراک داد
الْجوع
گرسنگی
آمَنَ
ایمن کرد-ایمان اورد
تُسَمّیٰ
نامیده میشود
مجهول
مُسجَّلاً
ثبت کننده-ضبط صوت
أثارَ
برانگیخت
جمع سوق
اسواق
العالم بلا عمل کالشجر بلا ثمر
خبر را مشخص کنید
کالشجر
انکه ک دارد
مفرد و معنی جیرانی
همسایه - جار
یابان
ژاپن
معنی و مضارع اِزدادَ
افزایش یافت
یَزْدادُ
اِشتَدَّ
شدت گرفت
اِشْتَقَّ
بر گرفت
اِنضمام
پیوستن
بَیَّنَ
اشکار کرد
تَغَیَّرَ
دگرگون شد
دَخیل
وارد شده
دیباج
ابریشم
شارَکَ
شرکت کرد
مُعَرَّب
عربی شده
مُفرَدات
واژگان
مِسک
مُشک
نَطَقَ
به زبان اورد
نَقَلَ
منتقل کرد
وفقاً لـِ
بر اساس
یَضُمُّ
در بر میگیرد
ضمَّ
در بر گرفت
مفرد و معنی بضائع
کالا ها
بضاعة
نقش منذ اگر قبل از اسم بیاید
جار
و کان لابن النفقع دور عظیم فی هذا التاثیر
و ابن مفقع نقش بزرگی دران تاثیر داشت
سمّاهُ
نامید ان را
مُستعناً بـِ
با کمک
متیٰ
چه زمانی
أینَ
کجا
بِمَ
با چه چیزی
جمع معجم
مجاعم
افعال ناقصه را نام ببرید
کان-صار-لیس-اصبح
کان+مضارع
ماضی استمراری
کان + ماضی
ماضی بعید
کان + لِـ یا عند
داشت و ….
امر کان
کُن=باش
خاتم فضه
انگشتر نقره
خشبی
چوبی
مضارع اصبح
یصبح
مضارع صار
یصیر
نظّفَ
تمیز کرد
مفرد و معنی أَفواه
دهان ها
فم
أَفوا
وفا کنید
الَّفَ
همدل کرد-به هم پیست
أَشعُرُ
احساس میکنم
الأَلم
درد
صدر
سینه
ضغط الدم
فشار خون
مرض السکر
بیماری قند
مصاب
دچار
الزُّکام
سرماخوردگی شدید
الحُمّیٰ
تب
أَستَلِمُ
بگیرم
ممرِّ المستوصَفِ
راهروی درمانگاه
تتحسن
خوب میشود
صَرَخَ
فریاد کشید
یَفِرُّ
فرار میکند