A2 & B1 Hueber Flashcards

1
Q

die Feinkost

A

مواد غذایی اعلا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

das Meer

A

دريا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

geleiten

A

اسكورت كردن ، مشايعت كردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

erholen

A

استراحت كردن ، تجديد قوا كردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

tagsüber

A

در طول روز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

ernähren

A

تغذيه كردن ، غذا دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

ausleihen

A

امانت گرفتن ، قرض دادن و گرفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

darüber

A

درباره آن ، در مورد آن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

darüber hinaus

A

بعلاوه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

gründen

A

ایجاد کردن ، تاسیس کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

die Religion

A

دین ، مذهب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

übersiedeln

A

مهاجرت کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

aktuell

A

تازه ، جاری ، کنونی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

beweisen

A

اثبات کردن ، سند آوردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

die Hälfte

A

نصف ، نیمه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

die Ansage

A

آگهی ، اعلان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

aufhalten

A

مانع شدن ، متوقف کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

dafür

A

برای آنکه ، در عوض

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

der Ärger

A

مشکل ، ناراحتی ، دردسر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

entschädigen

A

جبران کردن ، خسارت دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

weiterhin

A

همواره ، در آینده هم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

die Erderwärmung

A

گرمایش زمین

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

gebieten

A

امر کردن ، حکم کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

das Gebiet

A

سرزمین ، قلمرو ،حیطه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
mitteilen
اطلاع دادن ، خبر دادن ، ابلاغ کردن
26
verfügbar
فراهم ، موجود ، در دسترس ، در اختیار
27
ähnlich
شبیه ، مانند
28
anbieten
پیشنهاد دادن ، تعارف کردن ، در اختیار گذاشتن ، عرضه کردن
29
die Existenz
زندگی ، هستی ، موجودیت
30
ermäßigen
تخفیف دادن ، کاهش دادن
31
entscheiden
تصمیم گرفتن ، حکم کردن
32
der Anstieg
افزایش ، رشد ، ترقی
33
beleidigen
توهین کردن
34
der Ziegel
آجر
35
bearbeiten
رسیدگی کردن ، روی چیزی کار کردن
36
bewerben
تقاضا کردن ، داوطلب شدن
37
freiwillig
اختیاری ، داوطلبانه
38
der Fortgeschrittene
ماهر ، وارد
39
der Anfänger
تازه کار ، مبتدی
40
der Krach
سرو صدا
41
die Heimat
میهن ، وطن ، زادگاه
42
ausdrücken
بیان کردن
43
abbiegen
پیچیدن (رانندگی) خم کردن (میله سیم)
44
der Aufenthalt
اقامت ، توقف
45
die Ausfahrt
خروجی اتوبان
46
der Bahnsteig
سکوی راه آهن
47
bestrafen
جریمه کردن ، تنبیه کردن ، مجازات شدن و کردن
48
der Flugsteig
گیت پرواز
49
das Gleis
خط آهن ، راه آهن
50
die Haltestelle
ایستگاه
51
der Fahrplan
برنامه حرکت
52
die Regel
آیین نامه
53
die Richtung
جهت ، سمت ، طرف
54
der Stau
ترافیک
55
der Stadtplan
نقشه شهر
56
die Strecke
فاصله ، مسافت
57
strecken
طول کشیدن ، کش دادن
58
unterwegs
در راه ، در سفر
59
die Verspätung
تاخير ، ديركرد
60
der Blitz
صاعقه ، جرقه ،فلاش
61
der Blitz und Donner
رعد و برق
62
feucht
مرطوب ، نمناك
63
das Gewitter
رعد وبرق ، طوفان
64
die Hitze
حرارت ، دماى بالا
65
nass
تر ، خیس
66
der Nebel
مه
67
neblig
مه آلود ، تار
68
schwitzen
عرق کردن ، عرق ریختن
69
der Stern
ستاره
70
der Sturm
طوفان ، کولاک
71
der Wetterbericht
گزارش وضع هوا
72
windig
بادی
73
die Wolke
ابر
74
das Amt
اداره ، شغل ، سمت ، مقام
75
der Antrag
درخواست ، فرم
76
die Behörde
اداره دولتى ، مقام رسمى
77
die Gebühr
شهريه ، مخارج ، هزينه
78
das Gericht
دادگاه ، محكمه ، غذا ، خوراك
79
die Genehmigung
اجازه ، مجوز ، پروانه ، موافقت
80
der Hausmeister
سرايدار
81
die Krankenkasse
شركت بيمه خدمات درمانى
82
der Verein
انجمن ، باشگاه ، محفل
83
der Vertrag
قرارداد
84
die Vorschrift
رهنمود ، قانون ، قاعده
85
die Verwaltung
اداره ، سرپرستى
86
die Vorwahl
پيش شماره ، كد تلفن
87
der Makler
دلال ، واسطه ، بنگاه دار
88
der Abschnitt
، بخش ، قسمت
89
die Anweisung
دستورالعمل ، رهنمود
90
der Beitrag
سهم ، سهميه ، شهريه ، مقاله
91
der Prospekt
بروشور
92
die Einzelheit
جزء ،تک
93
die Gebrauchsanweisung
دستور مصرف ، دستور العمل ، كتاب راهنما
94
der Hinweis
اشاره ، تذكر ، سرنخ ، نشانه
95
die Kritik
انتقاد ، نكوهش
96
der Bildschirm
مونيتور ، نمايشگر
97
der Rundfunk
شبكه راديو تلوزيون
98
die Schlagzeile
تيتر ، سرمقاله ، عنوان
99
die Überschrift
سرفصل ، عنوان
100
die Sendung
ارسال ، اعزام ، بسته پستى
101
der Vortrag
سخنرانى
102
die Zeitschrift
مجله ، نشريه
103
die Serie
رديف ، شماره سريال ، سرى
104
der Krimi
جنايي
105
der erste Teil
قسمت اول
106
die Handlung
رفتار ، عمل ، فعل ، كردار
107
die Tragödie
تراژدى ، فاجعه
108
das Altenheim
خانه سالمندان
109
der/die Angehörige
عضو خانواده ، فامیل
110
der Bart
ریش و سبیل
111
der Krankenpfleger
پرستار مرد
112
der Daumen
انگشت شست
113
Gesicht verlieren
وجهه از دست دادن
114
das Gewicht
سنگینی ، وزن
115
das Gift
سم ، زهر
116
der Körper
بدن ، جسم
117
die Diät
رژیم غذایی ، پرهیز
118
Diät machen
رژیم گرفتن
119
der Magen
معده
120
das Mittel
امکان ، توانایی
121
der /die Patient, in
بیمار ، مریض
122
das Pflaster
چسب زخم , سنگ فرش خیابان
123
der Rollstuhl
ویلچر ، صندلی چرخدار
124
der Rücken
کمر ، پشت
125
die Salbe
پماد ، کرم
126
die Analyse
آنالیز ، تجزیه تحلیل
127
der Schmerz
درد ، رنج ، غم
128
der Schnupfen
ابریزش بینی
129
der Husten
سرفه
130
husten
سرفه کردن
131
die Spritze
آمپول ، سرنگ
132
der Tropfen
قطره
133
tropfen
چکیدن ، چکه کردن ، چکاندن
134
die Wunde
بریدگی ، جراحت ، زخم
135
die Fußgängerzone
منطقه عابر پیاده
136
das Kaufhaus
فروشگاه بزرگ
137
der Markt
بازار
138
die Quittung
رسید ، قبض رسید
139
der Schein
اسکناس ، تابش ، جلوه ، رونق ، گواهی کتبی
140
das Sonderangebot
جنس حراجی
141
das Haushaltsgerät
دستگاه خانگی
142
das Angebot
عرضه ، پیشنهاد
143
Angebot und Nachfrage
عرضه و تقاضا
144
die Kneipe
بار ، میخانه
145
das Schaufenster
ویترین مغازه ، شیشه مغازه
146
der Schmuck
زیور آلات
147
der Stoff
جرم ، ماده ، پارچه
148
der Schreibwaren
لوازم التحریر ، نوشت افزار
149
das Geschäft
مغازه ، دکان ، کار ، تجارت
150
der Laden
دکان ، فروشگاه ، مغازه
151
laden
بار زدن ، پر کردن
152
preiswert
به قیمت مناسب ، کم هزینه
153
der Scheck
چک
154
die Schulden
بدهکاری
155
die Werbung
تبلیغ
156
das Einkommen
درآمد
157
die Lebensmittel
مواد غذایی ، خواربار
158
der Installateur
نصاب
159
installieren
نصب کردن ، کار گذاشتن
160
der Mieter
مستاجر
161
der Vorort
حومه شهر ، شهرک
162
beantragen
تقاضا دادن و کردن ، درخواست کردن
163
das Grundstück
قطعه زمین ، ملک
164
die Lage
جا ، جایگاه ، مکان ، موقعیت
165
der Umzug
اسباب کشی ، نقل مکان
166
das Wohngeld
یارانه مسکن
167
der Bewohner
اهل ، ساکن
168
die Unterkunft
جای خواب ، مسکن
169
der Spielplatz
زمین بازی کودکان
170
die Abteilung
بخش ، شعبه ، قسمت
171
die Gewerkschaft
اتحادیه ، سندیکا
172
die Industrie
صنعت
173
die Leistung
بازده ، دستاورد ، عملکرد ،راندمان کارایی ، بازدهی
174
die Rente
حقوق بازنشستگی
175
die Überstunde
اضافه کاری
176
bewerben (sich)
تقاضا کردن ، داوطلب شدن ، نامزد کردن
177
der Beamte
کارمند دولت ، کارمند رسمی
178
die Beamtin
کارمند دولت (زن)
179
der Handel
بازرگانی ، تجارت ، دادوستد
180
der /die Angestellte
حقوق بگیر ، کارمند
181
die Schicht
شیفت ، قشر ، لایه
182
der Vertreter
جانشین ، نایب ، نماینده
183
der Arbeitgeber
کارفرما ، صاحب کار
184
der Arbeitnehmer
کارمند ، کارگر ، مستخدم
185
die Bedienung
استفاده ، سرویس ، پیشخدمت
186
die Fortbildung
ادامه تحصیل ، باز اموزی
187
der Handwerker
کارگر حرفه‌ای
188
der / die Auszubildende
شاگرد ، کار اموز
189
das Praktikum
کار اموزی
190
die Stelle
جا ، مکان ، رتبه ، محل ، مرتبه
191
der Bescheid
اطلاع ، جواب ، پاسخ
192
Bescheid geben
اطلاع دادن ، خبر دادن
193
Bescheid sagen
اطلاع دادن ، خبر دادن
194
Bescheid wissen
خبر داشتن ، اطلاع داشتن
195
das Gehalt
حقوق ، درآمد ، محتوی ، مضمون
196
das Recht
حق
197
der Rechen
شن كش
198
recht
درست ، مناسب
199
recht haben
حق داشتن
200
der Tarif
تعرفه ، نرخ
201
der Abschluss
پایان ، انتها ، خاتمه
202
das Abitur
دیپلم ، امتحان آخر دبیرستان
203
die Agentur
دفتر نمایندگی ، آژانس
204
die Aushilfe
پرسنل موقت
205
die Bewerbung
تقاضای کار ، درخواست
206
die Bestätigung
تایید ، تصدیق
207
die Einführung
راهنمایی ، راه اندازی ،معارفه ، مقدمه
208
der Erfolg
موفقیت ، پیشرفت
209
Erfolg haben
موفق بودن ، پیشرفت داشتن ، نتیجه دادن
210
das Ergebnis
حاصل ، دستاورد ،عملکرد ، عاقبت ، نتیجه
211
der Fachmann
متخصص ، کارشناس (مرد)
212
die Fachfrau
متخصص ، كارشناس ( زن)
213
die Fachleute
كارشناسان ، متخصصان
214
der Fehler
اشتباه ، غلط
215
einen Fehler begehen
اشتباه كردن ، خطا كردن
216
einen Fehler machen
خطا كردن
217
der Fortschritt
پیشرفت ، رشد ،ترقی
218
die Fortbildung
ادامه تحصيل ، باز اموزى
219
die Qualifikation
شايستگى ، لياقت ، صلاحيت ، اموزش علمى يا فنى
220
die Lehre
آموزش ، درس ، شناخت ، نظریه
221
der Tipp
راهنمایی
222
die Werkstatt
تعمیرگاه
223
die Übung
تمرین
224
das Zeugnis
گواهی ، شهادت ، کارنامه
225
die Andere
عنوان ، خطاب
226
die Begründung
دليل ، استدلال
227
der Bürger
تبعه ، شهروند
228
die Botschaft
سفارت
229
das Konsulat
کنسولگری
230
die Ehre
ابرو ، عزت ، افتخار ، شرف ، ناموس
231
Ehre erweisen
ادای احترام کردن
232
die Flucht
فرار ، گریز
233
fluchen
دشنام دادن ، نفرین کردن
234
die Grenze
مرز ، حد ، خط مرزی
235
das Heimweh
دلتنگی
236
die Mehrheit
اکثریت
237
die Minderheit
اقلیت
238
das Missverständnis
سوء تفاهم
239
die Tradition
آداب و رسوم ، عرف ، سنت
240
das Vertrauen
اعتماد ، باور
241
Vertrauen gewinnen
جلب اعتماد کردن
242
vertrauen
اعتماد کردن ، اطمینان كردن ، باور كردن
243
der Vorwurf
تهمت ، اتهام ، سرزنش ، سركوفت
244
der Witz
حم ، شوخى , لطيفه
245
die Rücksicht
ملاحظه ، مراعات ، گذشت
246
Rücksicht nehmen
مراعات كردن
247
die Strafe
جريمه ، تنبيه
248
die Ursache
دليل ، باعث ، علت ،عامل
249
abhängen
بستگی داشتن ، وابسته بودن ،پایین آوردن
250
abmachen
باز کردن ، توافق کردن ، جدا کردن ، قرار گذاشتن
251
abrechnen
تسویه حساب کردن
252
anmelden
اطلاع دادن ، ثبت نام کردن ،
253
annehmen
احتمال دادن ، فرض کردن
254
aufgeben
از دست دادن ، تحویل دادن ، تسلیم شدن
255
beantragen
تقاضا دادن وکردن ،
256
zulassen
اجازه دادن
257
überweisen
حواله کردن ، واریز کردن
258
berichten
خبر دادن ، گزارش دادن
259
beschreiben
تشريح كردن ، توصيف كردن ، شرح دادن
260
informieren
آگاه کردن ، خبر دادن ، کسب اطلاع کردن
261
erinnern ( sich )
به خاطر آوردن ، به یاد آوردن
262
ärgern (sich)
اذیت کردن ، عصبانی کردن
263
zuhören
گوش کردن
264
unterhalten
خرج کسی را دادن ، نگهداری کردن ، سرگرم کردن ،گپ زدن
265
erzählen
تعریف کردن ، شرح دادن
266
einverstanden sein
موافق بودن
267
betreuen
مراقب بودن ، مواظب بودن ، پرستاری کردن
268
ernähren
تغذیه کردن ،غذا دادن
269
untersuchen
معاینه کردن ، مورد بررسی قرار دادن
270
pflegen
مراقبت نگهداری کردن
271
bluten
خون آمدن ، خونریزی کردن
272
wehtun
درد کردن ، عذاب دادن
273
anschaffen
بدست آوردن ، تهیه کردن
274
besorgen
تدارک دیدن ، تهیه کردن ،فراهم اوردن
275
bargeldlos
غير نقدى
276
anstrengen
تقلا كردن ، خسته كردن ، زحمت كشيدن
277
anerkennen
به رسميت شناختن
278
gelten
به شمار امدن ، صدق كردن ، مجاز بودن
279
gelten lassen
معتبر دانستن ، معتبر تلقی کردن
280
bestrafen
ادب کردن ، جریمه کردن ، تنبیه کردن
281
widersprechen
اعتراض کردن ، مخالف بودن با ، تناقض داشتن
282
beleidigen
توهین کردن ، اهانت كردن
283
beschweren
شکایت کردن ، اعتراض کردن ، گلایه کردن
284
streiten
دعوا کردن
285
zwingen
مجبور کردن ، وادار کردن
286
integrieren
ادغام شدن ، جا دادن ، در بر گرفتن
287
das Verzeichnis
فهرست ، لیست ، صورت
288
aushandeln
روی مسئله ای بحث کردن ، مذاکره کردن ، گفتگو کردن
289
vergleichen
مقایسه کردن ، قیاس کردن ، سنجیدن
290
nachfragen
بررسی کردن ، تحقیق کردن ، پرس وجو‌کردن ، پرسیدن
291
anzeigen
به پلیس گزارش دادن ، حکایت داشتن ، نشان دادن
292
Die Erlaubnis
اجازه
293
Stück
تیکه
294
Stock
طبقه ، چوب
295
die Anschrift
نشانى ، آدرس
296
genannt
ذكر شده ، مذكور ، نامبرده
297
der Versand
ارسال ، اعزام
298
der Briefkasten
صندوق پست
299
prüfen
كنترل كردن ، ازمايش كردن ، امتحان كردن
300
das Interesse
توجه ، علاقه