504-3 Flashcards
Give up
از دست دادن
دست كشيدن
Breeding
تعليم و تربيت
Cot
سلول انفرادي
March out
سريع خارج شدن
Inhabit
اقامت داشتن
Lay ahead
پيش رو قرار داشتن
Stretch out
دراز كشيدن
Flee
گريختن
Wager
شرط بندي
Devise
ابداع كردن
طرح ريختن
Dispute
نزاع
دعوا
Commerial
تبليغات
Executive
اجرايي
Quarrel
اختلاف
Training
تمرينات
Ever after
از آن پس
Weed
علف
Complain
شكايت كردن
Descened
پايين آوردن
At once
بي درنگ
Hanging
اعدام
Interpert
تفسير كردن
Extra vacant
عجيب
Schemer
خيال باف
Region
پس گرفتن
Hand down
به ارث بردن
Assemble
جمع كردن
مونتاژ مردن
Break in
با زور وارد شدن
Appropriate
مناسب
Smelled so foul
بوي ناپاك
Unevenly
ناهموار
Crafty
حيله گري
Wretched
بدبخت
مصيبت وار
Audience
صداپيشگي
Pat on the back
نوازش كردن
Quote
نقل قول
Leiutenant
ستوان
Rangefinder
فاصله ياب
Reflection
انعكاس
Cuvy
انحنا
Trickery
حيله
Greedy
طمع كار
Gambling
شرط بندي
Carpenter
نجار
Shout out
صدا زدن
Sweater
پليور
Just doesnt
اصلا
Content
محتوي
Executive
مدير عامل
Nimble
فرز
چابك
Torn down
خراب شدن
Pledge
قول دادن
متعهد شدن
Casual
غير منتظره
بي تفاوت
Proceed along
پيش رفتن در امتداد
Pupil
شاگرد
Slender
لاغر نحيف
Slight
لاغر
Certainly
با اطمينان
So well liked
خيلي محبوب
Bleeding
خونريزي
Usher
كنترل چي
Preporation
تهيه كردن
To be the same
يكسان بودن
Refuse
امتناع
Wonder
با تعجب پرسيدن
Rival
رقيب
Struggle
دعوا كردن
Pit bull
سگ شكاري
Thrust
پرتاب كردن
Even so often
هر چند وقت يكبار
Thrown out
اخراج شدن
Guessing
شك و ترديد
Thunderstorm
رعد و برق
Resist
مخالفت كردن
Boredom
خستگي
Eventually
سر انجام
Banish
تبعيد
Pony
اسب كوچك
Menace
تهديد
مايه دردسر
Reputation
اعتبار
Frame
بدن
Attitude
طرز تفكر
House call
ويزيت خانگي
Blond
سواركار زن
Jockey
سواركار مرد
Mustache
سيبل
Frequent
متناوب
Shurbs
بوته
Decade
ده سال
Hesitate
درنگ كردن
Conflict
درگيري
زد و خورد
Fiction
داستاني
خيالي
Inhabitant
ساكن
Harsh
سخت
Call for attention
متوجه خودش كردن
Consent
راضي شدن
District attorny
بازپرس منطقه
Consumer
مصرف كننده
Molest
اذيت كردن
Gang
اراذل و اوباش
Beforehand
از قبل
Constitution
قانون اساسي
Record of past
سوابق گذشته
Survive
جان سالم به در بردن
Reluctant
ناراضي
بي ميلي
Staff
كاركنان
Curry
پودر كاري
Stroke of his brush
حركت چند باره دست
Rigor mortis
جنازه اي كه ٦ تا ١١ ساعت از زمان مرگش گذشته باشد
Mortuary
مرده شور خانه
Favorable light
ديدگاه
Jagged peak
قله هاي نا هموار
Occupy
جا داشتن
Occupant
ساكن
سرنشين
Destruction
تباهي
Foe
دشمن
Calling for
خواستار
Of no use
بي فايده
Exampt
معاف شدن
Pauper
فقير
Comprehend
فهميدن
Blundered down
به زور پايين كشيدن
Daze
خيره شدن
گيج كردن
Blunder
اشتباه بزرگ
خراب كردن
Toil
به زحمت انداختن
Horoscope
طالع بيني
Preserve order
حفظ نظم
Doll
عروسك
Statement
نظر
Bait
دام تله طعمه
Article
اشيا
Fault
گناه
اشتباه
Suffer
رنج
Excessive
بيش از حد
فراوان
Disclose
فاش كردن
نمايان ساختن
Rest of the pack
بقيه گروه
Bout fight
مبارزه بوكس
Regret
پشيماني
Miser
Stingy
Miserly
خسيس
Cease
دست كشيدن
باز ايستادن
Treasury
ذخيره پول
Use up
به طور كامل استفاده كردن
Retreat
عقب نشيني كردن
Poison ivy
پيچك سمي
Take for grant
حق مسلم دانستن
Sign up
ثبت نام
Jay walking
با بي توجهي از وسط خيابان رد شدن
Bunt
ضربه كوتاه
Tyranny
حاكم مستبد
Be gone
دور شو
Chief pride
بزرگترين افتخار
Realm
قلمرو
Winged
بالدار
Hissing serpant
مار زنگي
Beckon
اشاره كردن
Respond
واكنش نشان دادن
Pacify
تسكين دادن
آرام كردن
Put an end to
خاتمه دادن
Sight
منظره
Awesome
پر ابهت
Daring
جسورانه
Clumsy
ناشي
Awkward
دست و پا چلفتي
ناشي
Followman
رفيق
Compel
مجبور كردن
Properly
به درستي
Glazier
جام بر
Roofer
طاق زن
Loaf of bread
قرص نان
Where about
حدود تقريبي
Would never guilty of
هرگز مرتكب نشدن
Bring before a court
به دادگاه كشاندن
Tray
ظروف
Envy
حسادت كردن
Follow upon the heels
دنبال كردن
Capture
دستگير شدن
Revolution
انقلاب
Beneficiary
ارث
ذينفع
Declar
اعلام كردن
Occupation
شغل
Reform bill
لايحه اصلاحات
Consider
بررسي كردن
Fair dealing
بر خورد منصفانه
Justice
عدالت
Home plate
يكي از چهار گوشه زمين بيس بال
Broadcast
برنامه
Deny
رد شدن
Certainly
يقينا
Wail
سيون و زاري
Bedbug
ساس
Encourage
تشويق كردن
Scowl
اخم كردن
Savage
درنده
Fierce
درنده
بي رحم
شديد
Prior
اولي تر
قبلتر
Detective
كارآگاه
Precaution
اقدامات احتياطي
Needless
غير ضروري
Creep
حركت آرام
Benevolant
خيرانديش
Beneficent
سودمند
Prefix
پيشوند
Yel
فرياد زدن
Will
وصيت نامه
Unpack
باز كردن
Blessings
نعمت
موهبت
Matrimony
ازدواج
تاهل
Trout
ماهي قزل آلا
Reunion
تجديد ديدار كردن
Logs
سياهه هاي تنه درخت
Inn
مهمانسرا
Resort
رفت و آمد مكرر
Owe
بدهكار
Every ounce
همه چيز
Ignorant
نادان
Ineffective
بي نتيجه
Unconcerned
مسامحه كار
Enforcing harsh
اعمال سختگيرانه
Stamp out
نابود كردن
Trifle
ناچيز
Entrust
واگذار كردن
Enforce
واداشتن
Path
مسير
Investor
سرمايه گذار
Long since
مدتها قبل
So that it
تا اينكه
Legible
خوانا
روشن
Contagious
واگيردار
Customary
مرسوم
رايج
Chest
سينه
Parade
رژه نظامي
Convention
كنگره
Chiroprator
فيزيوتراب
شكسته بند
Impediment
مانع
بلوكه شدن
Obstruction
سد راه
Get over
عبور كردن
Unify
متحد كردن
Theatrical
تئاتر
Literature
تاريخچه
Drench
خيساندن
Fraternity
همگروه
Clown
دلقك
Sill
بي حركت
Slope
سرازير شدن
Absulate
مطلق
Charity
صدقه
موسسه خيره
Verdict
حكم نظر
Fleet
ناوگان
Prompt
فوري
مجبور كردن
Proper
مناسب
Mercy
عفو
Humming
زمرمه كردن
Refrain
خودداري كردن
Illegal
غير قانوني
Prescribe
نسخه نويسي
Cooling off
به آرامش رسيدن
Dignify
محترم
Surplus
مازاد
اضافي
Deliberate
عمدي
سنجيده
فكر كردن
Vandal
آدم خرابكار
Spur of the moment
بدون برنامه قبلي
Break out flame
آتش گرفتن
Once - dreaded
زماني مرگبار
Impression
تاثير
Junior high school
دوره راهنمايي
Conquer
تسليم شدن
Vague
ميهم
نامشخص
Discard
دور انداختن
چشم پوشيدن
Mean of
با هدف
Track Meet
دوو ميداني
Dipped
غسل دادن
Colonel
سر هنگ
Honorable
شرافت
Draft
احضار به سربازي
Insult
توهين
Scolding
اوقات تلخي
Crush
مچاله شدن
Firing
شليك
Followship
دوستي
Funtastical
خارق العاده
Adolescent
نوجوان
Would welcome
استقبال كردن
College credit
واحد دانشگاهي
Confine
محدود كردن
منحصر كردن
Polio
فلج اطفال
Valor
شجاعت
دلاوري
Lunatic
ديوانگي
Fertile
حاصلخيزي
باروري
Fascinating
جذاب
Parachute
چتر نجات
Unprofitable
بي ثمر
Hand over
تحويل دادن
Assign
استناد كردن
Dean
رييس دانشگاه
Distressed
افسردگي
ناراحتي
Wrapped
بسته بندي كردن
Battle front
خط مقدم جنگ
Mythology
افسانه
اساطير
Vital
حياتي
ضروري
مهلك
Absenteeism
غيبت از كار
What care
آنچه اهميت دارد
Complasent
مغرور
خود خواه
Vertical
عمودي
Crowed
پر جمعيت
Nominate
منصوب كردن
Preoccupied
درگير
مشغول
Commenting
اظهار نظر
Acrnoym
سر نام
Examining
معاينه
Wharf
اسكله
بار انداز
Embarrasing
خجالت كشيدن
Follow employ
همكاران
Erase
پاك كردن
Put up
تحمل كردن
Sprinkler
آب پاش
Annihilation
نابودي