31 Flashcards
Afflict
مبتلا کردن
Affliction
بیماری
ناخوشی
Executive
مدیر
Conversation piece
چیزی که راجع بهش صحبت میشه
Have come to agree
به این توافق نظر رسیدهاند
Correlation
ارتباط
Enquiring
سوال پرسیدن
Issue (n.) (v.)
(n.) مسئله
(v.) مطرح کردن
Proper
مناسب
واقعی (چیزی که به چشم بیاد)
Debilitator
ضعیفکننده
Toll
۱) اثرات بد
۲) تلفات
۳) عوارض جادهها
Worn out
خسته
بیانرژی
Accelerate
تسریع بخشیدن
Cardiovascular
قلبی عروقی
Impaired cognitive function
عملکرد ادراکی(عقلی) آسیبدیده
Intolerance
عدم تحمل
Wound
زخم
Reasoning
استدلال کردن
Straightforward
آشکار
آسان است فهمیدنش
قابل فهم
Contingent
Dependent
وابسته
Standpoint
Viewpoint
Point of view
Opinion
Idea
نقطه نظر
Procedure
پروسه
Intervene
دخالت داشتن مثبت
Conflict
اختلاف نظر
Objectively
به صورت عینی
ملموس
Questionnaire
پرسشنامه
Administer
تجویز کردن
تهیه کردن
Spot
ردیابی کردن
Conclusive
قطعی
Constitute
ساختن
تشکیل دادن
Development
ابتلا
Advance
پیشرفت کردن
پیشروی کردن
رخ دادن چیزی
باعث به وجود آمد چیزی شدن
Scourge
چیزی که باعث آسیب و ضرر میشه