23 Flashcards
Prepare
آماده کردن
Stay up late
تا دیر وقت بیدار بودن
Relatives
رِلِتیو
بستگان
Display
نمایش دادن
نمایش
تظاهر
جلوه
بیان
exhibit, show
اِگزِبِت
نمایشگاه نمایش ظاهر
You should come
تو باید بیایی
Gonna
Going to
میخوام
Reacting
عکس العمل نشان دادن
Incredible
باورنکردنی
Celebrity
سِلِبریدی
فرد مشهور
Scuba dive
غواصی
Wallet
کیف پول
You’ll never guess what happened
شما هرگز حدس نمی زنید چه اتفاقی افتاده است
It was awesome
فوقالعاده بود
robber
دزد
Did someone help you
کسی کمکت کرد
Show me skills
به من مهارت ها را نشان بده
Color
Colour
رنگ
Appearance
اَپیرِنس
ظاهر
Uncomfortable
ناراحت
Dark-light blue
آبی روشن تیره
Big blue ( umbrella)
چتر بررگ آبی
Right size
اندازه مناسب
It fits well
کاملاً اندازه است
Wrong
رانگ
اشتباه
What’s the matter
قضیه چیه
It looks nice
زیبا به نظر می رسد
Shopping centre
مرکز خرید
Supermarket
سوپر مارکت
Chemist’s
شیمی دان
داروساز
داروخانه
Pharmacy
داروخانه
Baker’s
نانوایی
Electrical store
فروشگاه لوازم برقی
Toy shop
مغازه اسباب بازی فروشی
Gift shop
مغازه کادو فروشی
Medicine
دارو
Soap
صابون
Aero planes
هواپیماهای آئرو
Cups
فنجان ها
Including
اینکودینگ
شامل
Liquids
مایعات
Pills
قرص
Particular
خاص
Personal service
سِروِیس
خدمات شخصی
Sales
سِلز
حراجی
Try sth on
پوشیدن پرو کردن
Sell
فروش
Crime
کِرایم
جرم
Body
بدن
بدنه
اندام
جسم
لاشه
جسد
19-years-old
مرد ۱۹ ساله
Dead
مرده
Discovered
کشف شده
Named
نامیده شده
تحت عنوان
Series
سیری اِس
سلسله
سریالی
Area
ناحیه
منطقه
مساحت
Recent
اخیراً
Killed
کشته شده
Attack
حمله کردن
Planned
برنامه ریزی شده
Statement
بیانیه
اعلامیه
بیان
گفته
Major search
جستجوی عمده
Taking place
در حال وقوع
صورت گرفتن
Members
اعضا
The public
عموم
جامعه
Stress
اِستِرَس
تاکید
فشار
Believe
باور کردن
معتقد بودن
اعتقاد داشتن
Danger
دِنجر
خطر
Happen
رخ دادن
اتفاق افتادن
(از قبل برنامه ریزی نشده)
Illness
بیماری
Common health problems
مشکلات رایج سلامتی
بیمارانی که معمول هستند در جامعه
What’s the matter
مشکلت چیه
I don’t feel well
حالم خوب نیست
احساس خوبی ندارم
I’ve got
…دارم
Headache
سردرد
Toothache
توسِک
دندان درد
Stomach ache
اِستامِکِک
درد معده
دل درد
Backache
كمر درد
پشت درد
A cold
سرماخوردگی
A cough
کاف
سرفه ، سينه درد
Flu
آنفولانزا
Temperature
تب داشتن
دما
درجه حرارت
Fever
فی وِر
تب
I feel sick
حالت تهوع
حالم خوب نیست.
احساس می کنم مريض شده ام.
Common
کامن
متداول
عام
معمولی
Ill
بیمار بیمار بودن
Be sick
بی سِک
مریض شدن
Vomit
وامِت
استفراغ
Feel sick
احساس مریضی
Throwup
بیرون ریختن
استفراغ کردن
Weak
ضعیف
Virus
وایرِس
ویروس
Tablets
قرص
Medical advice
توصیه پزشکی
Rest
استراحت
A couple of days
یکی دو روز
Get better
بهتر شدن
Keep warm
گرم نگهدار
Injuries
اینجیریس
صدمات
Pain in my leg
درد در پایم
I hit it on
زدم روی میز
Burnt
بِرنت
سوختن
اتش زدن
Drugs
مواد مخدر
دارو
Hurt
آسیب دیدن
Hit
ضربه زدن