18 Flashcards
افسرده
بی بهره از معنویت
بی ذوق و حال
جبین
پیشانی
روایی
ارزش
اعتبار
ابهت
بزرگی وشکوه که سبب احترام یا ترس دیگران می شود
اعلان
آشکار کردن چیزی و با خبر ساختن مردم از آن
اهتمام
کوشش
سعی
همت گماشتن
اهتمام ورزیدن در کاری
همت گماشتن به انجام دادن آن
بیشه
زمینی که در آن به طور طبیعی گیاهان خودرو و درخت روییده باشد
تسکین
آرامش
آرام کردن
تناور
دارای پیکر بزرگ و قوی
جلی
ویژگی خطی که درشت و واضح باشد و از دور دیده شود
سجایا
ج سجیه
خو ها
خلق ها
خصلت ها
صحیفه
کتاب
عتاب
سرزنش
ملامت
تندی
غرس
نشاندن و کاشتن درخت و گیاه
کتابت
نوشتن
تحریر
خوشنویسی
کفایت
کافی
بسنده
متنبه شدن
به زشتی عمل خود پی بردن و پند گرفتن
مخیله
خیال
قوه تخیل
ذهن
معمر
سالخورده
آزگار
زمانی دراز
ویژگی آنچه بلند و طولانی به نظر می آید
آسمان جل
کنایه از فقیر
بی چیز بی خانمان
جل : پوشش به معنای مطلق
استشاره
رای زنی
مشورت
نظر خواهی
استیصال
ناچاری
درماندگی
اطوار
رفتار و یا سخنی ناخوشایند و ناهنجار
اعلا
برتر
ممتاز
نفیس
برگزیده از هر چیز
امتناع
خودداری
سرباز زدن از انجام کاری یا قبول کردن سختی
انضمام
ضمیمه کردن
به انضمام : به ضمیمه ، به همراه
بادی
آغاز
بحبوحه
میان
وسط
بدقواره
آنکه یا آنچه ظاهری زشت و نامتناسب دارد
بدترکیب
بذله
شوخی
لطیفه
برجک
سازه چرخانی که روی تانک قرار دارد و به کمک آن می توان جهت شلیک توپ را تغییر داد
بقولات
انواع دانه های خوراکی بعضی گیاهان مانند نخود و عدس
حبوبات
بلامعارض
بی رقیب
بلعت
فروبردم
پاپی شدن
در امری اصرار ورزیدن
پتیاره
زشت و ترسناک
پرت و پلا
بیهوده
بی معنی
ترفیع
ارتقا یافتن
رتبه گرفتن