17 & 18 Flashcards
appeal
(n,v)(n) attraction, interest, charm, beauty;(v) apply, ask, begگیرایی، جاذبه، کشش؛درخواست، تقاضا، خواهش؛درخواست کردن، خواهش کردن
addict
(n)adherent, buff, enthusiast, fanآدم) معتاد؛)مجازی] خورده، سخت علاقمند، اسیر]
wary
(adj.)cautious, attentive, watchfulمواظب، محتاط، مراقب؛محتاطانه
aware
(adj.)knowing, realizing, conscious, awake, informedآگاه، مطلع، با خبر، واقف، متوجه
misfortune
(n)bad luck, ill-luck;disaster, grief, tragedyبد شانسی، بد اقبالی، بد بیاری؛مصیبت
avoid
(v)abstain from, avert, escape, evade, preventپرهیز/اجتناب کردن از، دوری کردن از، خودداری کردن از
wretched
(adj.)vary unsatisfactory, miserable, pitiful, unfortunateبد بخت، مفلوک، بیچاره؛بسیار بد؛اسف بار، مصیبت بار؛بیمار
keg
(n)barrel(بشکه (کوچک)، چیلیک (کوچک
nourish
(v)feed, pasture, nurtureتغذیه کردن، غذا دادن به؛تقویت کردن؛پروراندن و پرورش دادن
harsh
(adj.)rough, coarse;sharp;unpleasant;severe, cruelسطح، پارچه] خشن، زبر، زمخت؛]مزه] تلخ؛]صدا، صدای مرد] خشن، زمخت، نخراشیده، کلفت؛]صدای زن، صدای پرنده] زیر، نازک؛]شخص] جدی، خشن، بی رحم؛]کلمات و لحن] تند و خشن؛]قضاوت] خشن، بی رحمانه؛]سخت، شدید
quantity
(n)amount, sum, totalمقدار، کمیت، تعداد
opt (for)
(v)choose, select, pickبا حرف اضافه] انتخاب کردن؛]تصمیم گرفتن/داشتن، درصدد بودن
tragedy
(n)unhappiness, misfortune, adversity, disasterتراژدی، فاجعه، مصیبت؛غم انگیز
pedestrian
(n)foot-traveller, walkerعابر پیاده
glance
(n,v)(n) glimpse, look, peek, peep(v) browse, look, peep, peek, skimنگاه، نگاه اجمالی، نگاه گذرا؛نظری انداختن، نگاه سریعی کردن/انداختن