09 & 10 Flashcards
vicinity
(n)neighborhood, environs, proximityحول و حوش، اطراف، نزديكي، مجاورت
century
(n)100 tearsقرن، سده
rage
(n)anger, fury, violence, wrathخشم، غضب، عصبانيت؛جنون
document
(n)certificate, deed, licenceسند، مدرك
conclude
(v)end;finish;terminate;decideتمام كردن، پايان/خاتمه دادن؛نتيجه گرفتن؛تصميم گرفتن
resist
(v)defy, withstand, avoid;opposeمقاومت كردن در برابر، ايستادگي كردن در برابر؛جلوي خود را گرفتن؛مخالفت كردن با
undeniable
(adj.)certain, clear, evident, obvious, undoubtedانكار ناپذير، غير قابل انكار، مسلّم؛[undeniably] بدون ترديد، به طور مسلم، يقيناً
lack
(v)be lacking in, be short of, be without, needنداشتن، فاقد (چيزي) بودن، بي بهره بودن از، كم داشتن، نياز داشتن
ignore
(v)disregard, neglect, pay no attention to, overlook, take no notice ofناديده گرفتن، توجه نكردن به، اعتنا نكردن به، محل نگذاشتن به
challenge
(v,n)(v) defy, summon;(n) defianceبه مبارزه طلبيدن، به چالش خواستن، (به مبارزه) دعوت كردن؛زير سؤال بردن؛مبارزه طلبي، (دعوت به) مبارزه، چالش
source
(n)origin, root, beginningمنشأ، منبع، مرجع، مأخذ
miniature
(n,adj.)(adj.) little, mini, minute, small, tinyاسم] مدل كوچك؛]صفت] بسيار كوچك، ريز، مينياتوري]
excel
(v)predominate, better, do best, surpassبهتر بودن از، پيشي گرفتن از، برتر بودن، بي نظير بودن، ممتاز بودن، سرآمد بودن
feminine
(adj.,n)(adj.) ladylike, girlish, womanish;delicateصفت] زنانه، (مربوط به) زنان؛]ظريف و لطيف؛اسم] (دستور زبان) مؤنث، صورت/صيغه ي مؤنث]
compete
(v)challenge, contend, contest, rival, be in rivalرقابت كردن، مسلبقه دادن، در مسابقه شركت كردن