1396/1 Flashcards
Gnawong
1 Worry
2. Bite
گاز گازی کردن
Scouting
Searching
Lumbering
Move heavily or clumsily
Ex: still somewhat torpid after its long hibernation, the bear lumbered through the woods.
سلانه سلانه رفتن
از خرت و پرت پر کردن
Adjourning
Put off/postpone
موکول کردن
Down payment
Down payment
پیش پرداخت جزئی
Advance payment
پیش پرداخت کلی
Upfront
پیش پرداخت کل مبلغ
Deposit
نوعی رهن
Resonant
یک صدای پر طنین
چیزی که اثر گذار میشه
تشدید میکنه
Clarion
شیپور معنی اولشه
ولی وقتی ترکیب میشه با clarion call
یعنی از مردم با صداس قوی و مستقیم درخواست کاری کنیم
Clear and shrill
Sonorous
Resonant
پر طنین، طنین افکن
Ex: His sonorous voice resounded through the hall.
اسم یکی از ورد های هری پاتر برای زیاد کردن صدا
Maudlin
Sentimental
مدل ها سانتی مانتالن
Esoteric
Hard to understand, known only to the chosen few.
رمزگونه، پر ایما و اشاره
ستاره پنج پر داوود ایزوتریکه
چشم دجااپل ایزوتریکه
Sententious
Terse; concise; aphoristic
I find his sententious style particularly pleasing.
موجز، فشرده، کوتاه و پر مغز
Bristle
Verb=> to become tense with fear and anger
Noun=> براش های شونه، موهای زیر و خشن
معمولا با with میاد
Bristle with rage/anger/fear
گربه ها موهای دمشون سیخ میشه از ترس و عصبانیت و اصطلاحا میگن بریستل
Assimilate
To absorb
It is hard to assimilate new ideas.
جذب کردن، درک کردن
Coalesce
To Blend, to merge, to fuse
یکی شدن، ائتلاف کردن، متحد شدن
Commiserate
To Express pity for
اعلام همدردی کردن
Com
به معنی together
در واقع نوعی همدردی ایه که تو هم اون درد رو قبلا تجربه کردی. مثلا برای شکسته شدن دست تو هم تجربه اش کردی و دوستتو اروم میکنی
ولی sympathis
همدردی میکنی ولی فقط از نظر احساسات تو اون رو قبلا تجربه نکردی ولی میدونی چقدر سخته