10 Flashcards
I Decided to
من تصمیم گرفتم
approval
تائید
تصویب
Valid
Agree with
معتبر
صحیح
درست
قانونی
دارای اعتبار
Clutter
کالدِر
درهم و برهمی
درهم ریختگی
Declutter
مرتب
Messy
بی نظم
Tidy up
مرتب کردن
affecting
اثر کردن بر
تغییر دادن
متاثر کردن
وانمود کردن
دوست داشتن
Researchers
محققان
Organizing
اُرگِنایزینگ
سازماندهی
Procrastinate
پُرُکَستینِیت
به تعویق انداختن
Do something by delay
کاری را با تاخیر انجام دهید
Procrastinating
عقب انداختن کارها
Stacks
پشته
دسته
دودکش
توده
بسته
Sticking
اِستِکینگ
چسبیده
Enormous
عظیم
بزرگ
هنگفت
عظیم الجثه
Huge
بزرگ
Enormous job
Important job
کار عظیم
Neat
شسته و رفته
مرتب
تمیز
پاکیزه
Stick to it
بهش بچسب
Houseguests
هاوس گَستس
مهمانان خانه
Due
ناشی از
مقتضی
قابل پرداخت
Not completely
نه کاملا
Fixing your life
درست کردن زندگیت
Think about a lot
جای فکر کردن داره
Move beyond
فراتر از
Luckily
لاکِِلی
خوشبختانه
Improvise
ایمپرووایز
بداهه
Schedule
اِس کَجوآل
برنامه
جدول
برنامه زمانی
جدول زمانی
فهرست
Program
برنامه
I’m impressed
ایمپِِرَست
من تحت تاثیر قرار گرفته ام
Amazed
آمِیزد
خیره
متعجب
متحیر
سر در گم
How is it all working out for you
چه طوری کار کرد برای تو
Are you getting more done
قرار کارهای بیشتری انجام بدی
Behind
پشت سر
عقب
بعد از
عقب تراز
Since
از آنجا که
Due to
به واسطه
Porch
ایوان
Sprouting
اِسپِرادینگ
جوانه زدن
Astonishing
اِستانیشینگ
عجیب
جالبه
فوق العاده است
Conservatory
کِنسِروِتوری
هنرستان هنرهای زیبا
Try on clothes
لباس پرو کردن
Get rid of some clothes and books
از شر برخی لباس ها و کتاب ها خلاص شوید
Neaten up closet
کمد تمیز
مرتب کردن کمد
Make room on bookshelf
جا باز کردن در قفسه ها
Organize desk
اورگَنایز دَسک
سازماندهی میز
I spend too much
من خیلی خرج میکنم
Evaluating
اِوَلیواِدینگ
ارزیابی کردن
Analysis
تحلیل و بررسی
Live streams
تماشا کردن زنده
Communicating
کامینیوکِیدینگ
برقراری ارتباط