07 Flashcards
I had thought she was
من فکر کرده بودم که او است
False assumptions
فالس اِسامپشِنز
فرضیات دروغین
Summarizing
خلاصه کردن
بطور مختصر بیان کردن
Assumptions
اِسامپشِنز
فرضیات
Theory
تی ری
تئوری
Hypotheticals
هایپِ دَتی کالس
فرضیات
Not real
غیر واقعی
Standoffish
Very very shy
Cold
سرد
کناره گیر
Unapproachable
آن اِپروچِبُل
غیرقابل دسترسی
Conceited
کانسیدِت
متکبر
خودپسند
مغرور
Narcissistic
نارسیسیستِک
خودشیفته ظاهر
Insecure
این سی کِر
Any confident
ناامن
متزلزل
سست
غير مطمئن
غیر قطعی
Bubbly
Full of energy
پر انرژی
حباب دار
Gregarious
گیری گَری اِس
Sociable
سوشِبِل
دوستانه
خوش مشرب
معاشر
قابل معاشرت
انس گیر
دوستانه
جامعه پذیر
گیج کننده
friendly, affable
اَف و بُل
دوست داشتنی
خوش برخورد
مهربان
Sarcastic
سارکَستیک
نیش دار
طعنه امیز
زهرخندهدار
Ironic
آی رانیک
کنایه آمیز
Introverted
درون گرا
Extroverted
برونگرا
Ambivert
میان گرا
Lizard
لی زِرد
مارمولک
That person knows how to be a lizard 🦎
بلد مارمولک بازی در بیاره
Self esteem
اعتماد به نفس
Bully
گردن کلفت
قلدری کردن
Force
زور
Argument
آرگی مِنت
بحث و جدل
Witty
ویدی
Funy and smart
شوخ
عاقل
بذلهگو
لطیفهگو
Once she felt comfortable with me she opened up
همین که او با من احساس راحتی کرد ، یخش باز شد
Destroy
دیس تِروی
نابود کردن
از بین بردن
خراب کردن
ویران کردن
Turns out
معلوم میشود
I’d always assumed that she
من همیشه فرض می کردم که او
So what you’re saying is
بنابراین آنچه شما می گویید این است
Hit it off
از بین بردن
نا امید شدن
ضربه بزن
So you’d never actually gotten to know her
بنابراین شما هرگز واقعاً او را نمی شناسید
پس تا حالا نشناخته بودیش
Misjudged
قضاوت نادرست
بد قضاوت کردن
بد داوری کردن