لغت Flashcards
Massive
بزرگ
Typical
معمولي
Inhabit
زندگي كردن
سكني گزيدن
Capsule
كپسول
Employee
كارمند
Reform
اصلاح كردن
Majority
اكثريت
Talent
استعداد
Utilize
استفاده كردن
به كار بردن
Legitimate
مشروع
Eliminate
حذف كردن
برطرف كردن
كنار گذاشتن
Tradition
سنت
Turbulent
تلاطم
Insight
بصيرت
Measurable
قابل اندازه گيري
Wholesale
كلي
Questionnaire
پرسشنامه
Esteem
اعتبار
احترام
Secondary
ثانوية
Commanding
فرماندهي
Abandon
ترك كردن
Keen
زياد
بيش از حد
تيز
Jealous
حسود
بخيل
Tact
حي تدبير و كارداني
Oath
سوگند
قسم
ناسزا
Vicious
شرور و بد
Shortening
روغن ترد كننده شيريني
روغن شيريني پزي
Duplicate
همتا و نظير داشتن
كپي كردن
كپي
رونوشت
Brawl
دعوا
مرافعه
Opponent
حريف
Brutal
وحشيانه
Violent
خشن
Rival
رقيب
Unruly
بي قانون
سركش
Glimpse
نگاهي انداختن
ديدار
رويت
Recent
جديد
نو
اخير
Decade
دهه
ده سال
Hesitate
مردد و دودل بودن
ترديد داشتن
Absurd
مضحك
پوچ و بي معني
Conflict
تضاد
درگيري
Minority
أقليت
Gloomy
غمگين و افسرده
تيره و تار
Fiction
افسانه
داستان
Ignite
اتش زدن
Abolish
لغو كردن
پايان دادن
Urban
شهري
Population
جمعيت
Frank
صادق
رك
Pollute
الوده كردن
Reveal
برملا كردن
اشكار كردن
Prohibit
ممنوع كردن
Urgent
اضطراري
Urgently
به طور اضطراري
Adequate
كافي
شايسته
Audible
قابل شنيدن
Famine
قحطي
گرسنگي
Revive
احيا كردن
Commence
شروع كردن
Observant
هوشيار
Identify
تعيين هويت كردن
Migrate
مهاجرت كردن
Vessel
كشتي
ظرف
Persist
اصرار و پافشاري كردن
Hazy
مه الود
غبارالود
Gleam
پرتو
نور
Detect
پيدا كردن
اشكار كردن
كشف كردن
Probe
مورد بررسي قرار دادن
Impede
مانع شدن
Omit
حذف كردن
Postulate
فرض كردن
Inherit
به ارث بردن
Swap
معاوضه
Thrive
كامياب شدن
Consensus
هم رأي بودن
Articulate
به طور دقيق بيان كردن
Barely
به سختي
Dense
غليظ
متراكم
Burglars
درد
سارق منازل
Think out
انديشيدن
Toes
انگشت پا
Angered
خشمگين كردن يا شدن
عصباني كردن يا شدن
Slaughten
كشتار فجيع
قتل عام
Tie
دستمال گردن
كراوات
Wager
شرط بندي
Upgrade
بالا بردن
Foreman
سركارگر
Drawback
نقص
عيب
Apeal
جذابيت
توجه
Addict
معتاد
Wary
مواظب. محتاط
Wretched
بد. بيچاره
Opt for
ميل داشتن به
Tragedy
تراژدي. فاجعه. مصيبت
Pedestrian
عابر
Glance
نگاه اجمالي
نگاه سريع
Nimble
چابك و چالاك. فرز
Manipulate
ماهرانه كنترل كردن
Reckless
جسور و بي باك بي ملاحظه
Horrid
ترسناك
هولناك
Rave
بيهوده سخن گفتن
Economical
صرفه جويانه اقتصادي. مقرون به صرفه
Lubricate
روغنكاري كردن
Ingenious
نابغه زرنگ باهوش
Harvest
محصول برداشت
Abundant
فراوان زياد
Uneasy
ناآرام. ناراحت
Morsel
تكه قطعه لقمه
Quota
ميزان اندازه مقدار
Threat
تهديد
Ban
ممنوع كردن
قدغن كردن
Panic
ترسيدن
وحشت كردن
Appropriate
مناسب
Parallel
مشابه
يكسان
Flirting
لأس زدن
Cot
برانكارد يا تخت مخصوص حمل مريض
Torrent
رگبار
يكسري حرف از روي عصبانيت
Denounce
محكوم كردن انتقاد كردن
Resent
دلخور بودن از
ناراحت بودن
Molest
أذيت و آزار كردن
Unforeseen
غير مترقبه
Preserve
حفظ كردن
نگهداري كردن
Consent
رضايت دادن
Postpone
به تعويق انداختن
Defraud
كلاهبرداري كردن
Thorough
كامل
Deceive
گول زدن
گمراه كردن
كلاهبرداري كردن
Compete
رقابت كردن
مسابقه دادن
Mount
سوار شدن
Excel
برتر بودن پيشي گرفتن
Miniature
كوچك
Challenge
اقدام
عمل
مبارزه طلبي
به مبارزه طلبيدن
Ignore
ناديده گرفتن
Neglect
Dread
ترسيدن
وحشت داشتن
Masculine
مذكر
مردانه
Menace
تهديد
Underestimate
دست كم گرفتن
Victorious
فاتح
پيروز
Numerous
متعدد
زياد
Evidence
مدرك
Solitary
تنها
دور افتاده