جزوه دروديان Flashcards
Any و استثناها
اگه در جمله مثبت بياد معني هر مي ده
بعد إز if Whether به جاي سام any مي آد
من صاحب يك مغازه بزرگم برادرم هم همينطور
I own a big shop and my brother does too (so does my brother)
او به پول احتياج نداره من هم همينطور
He doesn’t need any money I don’t need any either
خواهرم مي تونه انگليسي صحبت كنه برادرم هم همينطور
My sister can speak English well my brother can too
او اينجا كار مي كنه مگر نه
She works here doesn’t she ?
حرف أضافه كلمه روز
On أسامي روزهاي خفته تاريخ مشخص كلمه day In the كوچكتر إز يك روز morning Afternoon. Evening. Night
In
بزرگتر إز يك روز
أسامي ماه هاي سال أسامي فصول إعداد نشانه سال ١٩٨٥
او هيچي پول نداره من هم هيچي ندارم
He hasn’t no money I have none either
او ديروز به خانه ما نيومد مادرش هم همينطور
He didn’t com to our house yesterday his mother didn’t either
انتها سوالي كه به معني اجازه دادن است و انتها. سوْالي كه به معني موافقت كردن است
Let’s us ………… , Shall we ?
بيايد ….. كار رو بكنيم. موافقي؟.
Let’s us ………… ,will you?
ممكنه ،مي شه
به ما اجازه بده. …… كار رو بكنيم ممكنه ، ميشه
حرف أضافه تو ( درون ) in. Into
حرف اضافه مكان
حرف أضافه سازمان
مكان داره
In. بيا تو اتاق
مكان نداره. Into بيا تو
مكان كوچك At
مكان بزرگ. In
سازمان At
قسمتي إز سازمان in
مي تونم تو سه روز اين كتاب رو بخونم
I can read this book IN 3 days
من مجبور بودم با يه نَفَر ديگه صحبت كنم
I had to speak with some one else
چرا نمي خواستي چيز ديگري بخري؟
Why didn’t you want to buy something else?
هيچ كس ديگري نتوانست به سوْال معلم جواب دهد
No one else ,could answer the teacher’s question.
من قرار بود چند نَفَر ديگر رو دعوت كنم
I was supposed to invite some other people
او سابقا يه جاي ديگه كار مي كرد
He used to work somewhere else
ايا از كس ديگه اي خواهش نكردي كمكت كنه
Didn’t you ask anyone else to help you.
من مي خواستم چيزهاي ديگري بخرم اما پول كافي نداشتم
I wanted to buy some other things but I didn’t have enough money.
ديگه
What else ديگه چي Who elseديگة كي Where else ديگه كجا When else ديگه كي Why else ديگه چرا How else ديگه چطور Who else's ديگه مال چه كسي Else where يه جاي ديگه
يه نَفَر ديگه ممكنه امروز به ما سر بزنه
Some one else may call on us today
أيا شما تو اين شهر كسي را مي شناسيد
Do you know any body in this town?
من دارم راجع به يه چيز ديگه فكر مي كنم
I am thinking about something else
Each
Every
Each
مي تواند تنها بياد و مي تواند با يك اسمي در دنبالش بياد
Every
حتما بايد با يك اسمي بياد
من خود برادرت رو ميبينم
I see your brother himself
تو خودت به من گفتي بيام
You yourself told me to come
من خود تام را به مهماني دعوت كردم
I invite Tom ,himself to the party
به تنهايي و بدون كمك كسي
تنهايي تنهايي ( خيلي تأكيدي )
By + ضمير تأكيدي
All + by + ضمير تأكيدي
All + by + ضمير تأكيدي = on. + صفت ملكي + own
من برادرم را با خودم بردم
I took my brother with me
تو ميتوني دوستت رو با خودت بياري
You can bring your friend with you
بهش بگو كتابش رو با خودش بياره
Tell hime to bring his book with him.
نمي تونه چمدونش رو با خودش حمل كنه
He can’t carry his suit case with him.
چرا خواهرت رو با خودت نبردي
Why didn’t you take your sister with you
نگاه كن دوستت داره با خودش حرف مي زنه
See,your friend is speaking with herself
آشنا بودن با كسي يا چيزي
Be acquainted with
ممنوع كردن
Banned
منع كردن
Forbid
Cracks
ترك
إز عهده مخارج چيزي برامدن
Afford
ترك كردن چيزي
Give s.th up
وارد جزئيات شدن
Go into details
با زحمت
Scarcely
سابقا
Used to
كاربرد = فقط در زمان گذشته
شكل ساده فعل +. Used to + فاعل
تغييرات جمله با فعل كمكي do
عادت داشتن
To be used to
كاربرد = هم در زمان گذشته و هم در زمان حال و گذشته و حال آن با to be معين مي شود
اسم ضمير اسم مصدر + to be + used to + فاعل ( فعل ing )
تغييرات جمله با فعل to be
عادت كردن به
To get used to
كاربرد = هم در زمان گذشته و هم در زمان حال و گذشته و حال آن با get معين مي شود
اسم ضمير اسم مصدر + get + used to + فاعل ( فعل ing )
تغييرات جمله با فعل get
قرار بودن
To be supposed to
كاربرد = هم در زمان گذشته و هم در زمان حال و گذشته و حال آن با to be معين مي شود
شكل ساده فعل + to be + supposed to + فاعل
تغييرات جمله با فعل to be
خبر دادن
Let …… Know
Can
هم حال هم اينده هم گذشته مفاهيم ١. اجازه دادن ٢. اجازه گرفتن ٣. احتمال داشتن ٤. بيان توانايى به جاي ان از فعل + to be able to كه to be بر حسب زمان و شخص صرف مي شود
Must
هم مفهوم حال هم اينده اما در گذشته نمي توانيم استفاده كنيم
١. بيان اجبار مستقيم اگه عامل خارجي اجبار را بيان كرد يعني بيان اجبار غير مستقيم have to مي اوريم
٢. حدس و گمان
٣. دعوت و تاكيد
٤. بيان ضرورت
٥. بيان ممنوعيت
Some در چه جملاتي نمي آد
منفي (به جز مواقعي كه به معني بعضي باشد)
سوالي (اگه جنبه تعارف داشته باشد يا انتظار جواب مثبت داشته باشيم )
سوْال منفي. جمله سوْالي منفي بود ولي مفهوم جمله مثبت بود
ضماير فاعلي
I You He She It We You They
ضماير مفعولي
Me You Him Her It Us You Them
او مي تواند به ما كمك كند
He can help us
انها ممكن است امروز اين جا بيايند
They may com here today
ما بايد هر روز به مدرسه برويم
We must go to school every day
شما مي توانيد ان ها را فردا ملاقات كنيد
You can meet them tomorrow
من ممكن است امروز او را دعوت كنم
I may invite him today
صفات ملكي
My Your His Her Its Our Your Their
جمله زير را سوالي كنيد
I ought to learn
Ought I to learn ?
من به ماشين تو احتياج ندارم
I don’t need your car
أيا شما پدرم را نمي شناسيد؟
Don’t you know my father?
أيا برادرت مي تواند به ماكمك كند ؟
Can your brother help us?
مگر آنها در تهران زندگي نمي كنند؟
Don’t they live in Tehran ?
آيا تو دوست او هستي؟
Are you his friend?
ما مي خوايم خانه مان را بفروشيم
We want to sell our house
أيا ترجيح مي دهي اينجا زندگي كني
Do you prefer to live here