لغات واژه نامه Flashcards

0
Q

ابزن

A

حوض کوچک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
1
Q

اب بردن

A

اب: رونق و ابرو

اب بردن کنایه از ابروی کسی را بر باد دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

ارمان

A

امید و ارزو

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

ارنگ

A

ارنج

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

اژنگ

A

چین و شکنی که به واسطه خشم بر پیشانی افتد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

اوند

A

معلق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

اجابت

A

براوردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

اختر سعد

A

مشتری است که سعد اکبر است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

اُرسی

A

نوعی در قدیمی که عمودی باز و بسته می شود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

ارغند

A

خشمگین و قهر الود

در فرهنگ های فارسی دلیر و شجاع معنی کرده اند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

اژدها پیکر

A

در شکل و هیبت اژدها، دارای نقش اژدها ، همچون اژدها هول انگیز و ترسناک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

اساطیر

A

ج اسطوره، افسانه ها و داستان های خدایان قدیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

استشهاد نامه

A

گواهی نامه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

استشهاد

A

طلب شهود برای گواهی یا اثبات حقی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

اشباح

A

ج شبح شبح: سایه ای که از دور به نظر رسد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

اشتیاق

A

میل قلب است به دیدار محبوب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

اعصار

A

روزگاران، دوره ها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

اکسیر

A

جوهری که ماهیت اجسام را تغییر دهد و کامل تر سازد، هرچیز مفید و کمیاب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

اورند

A

اورنگ، تخت، مجازا فر و شکوه، شأن و شوکت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

اهل صورت

A

متشرعان، دین نما!

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

بارقه

A

پرتو، جلوه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

بام

A

بامداد، صبحگاه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

بازارگاه

A

کوچه ای سرپوشیده از دو سوی دارای دکان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

برّ و بر

A

با دقت، خیره خیره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
بلاغت
چیره زبانی، زبان اوری، بلیغ شدن
25
بنگ
ماده مخدر که از شاه دانه به دست می اید
26
بور شدن
شرمنده شدن، خجلت زده شدن
27
بهل
بگذار، رها کن
28
بی روزی
بی نوا و درویش
29
بیگاه
دیر
30
پای مردی
خواهشگری، میانجی گری، شفاعت
31
پای مردان دیو
دست یاران حکومت، توجیه کنندگان حکومت بیداد
32
پرده
در اصطلاح موسیقی یعنی اهنگ و نغمه مرتب
33
پس افکند
پس افکنده، پس افت، میراث
34
پشت پای
روی پای، سینه پای
35
تراویدن
چکیدن، تراوش کردن اب و شراب و امثال ان
36
ترنج
بالنگ، از مرکبات
37
ترنم
نغمه، اواز نیکو، سرود
38
تریاق
پاد زهر، ضد زهر
39
تعلیمی
عصای سبکی که به دست گیرند
40
توسنی
سرکشی، عصیان
41
تهجّد
شب بیداری، شب زنده داری
42
جرگه
گروه، زمره
43
جلی
اشکار، روشن
44
چغز
قورباغه
45
چوک
مرغی که مثل جغد خود را از درخت اویزان میکند ، شباویز، مرغ حق
46
حد
مجازات شرعی
47
حضیض
نشیب پستی،( مقابل اوج)
48
خانقاه
محل سکونت درویشان و مرشدان انها
49
خوالیگر
اشپز، طباخ
50
داروغه
نگهبان
51
داشتن
حفاظت کردن، پاییدن، حرمت کردن، نواختن
52
دخمه
گورستان زردشتیان
53
درّاعه
جبّه، جامه دراز که مرد و زن از رو پوشند
54
درزه
بسته
55
دروزخ
برزخ
56
دژم
خشمگین
57
دستور
اجازه، راهنما، وزیر
58
دشت
دست لاف، پیش مزد، فروش اول هر کاسب
59
دهش
دادگری، انصاف، بخشش
60
دهشت
سرگشتگی، حیرت، تعجب، اضطراب، ترس
61
رای زدن
مشورت کردن
62
رجم
سنگ زدن
63
رعب انگیز
ترسناک، وحشتناک
64
زخم درای
ضربه پتک درای در اصل به معنی زنگ کاروان است
65
زغن
پرنده ای شکاری کوچک تر از باز، موش گیر
66
زندیق
ملحد، دهری، بی دین
67
زی
لباس و پوشش خاص هر صنف
68
سَپردن
پای مال کردن و زیر پا گذاشتن
69
سجستانی
سیستانی
70
سُخره
تمسخر، ریشخند
71
سفله
پست و فرومایه
72
سِن
صحنه نمایش
73
سو
دید، توان بینایی
74
سورُت
تندی، تیزی، شدت اثر
75
شاباش
شادباش، پولی که سر عروس ریزند
76
شامورتی
اصطلاح حقه بازی
77
شبتاب
کرم شب تاب، انچه در شب بدرخشد
78
شرحه شرحه
پاره پاره | شرحه : پاره گوشتی که از درازا بریده اند
79
شرنگ
زهر، سم، هر چیز تلخ
80
شکر خنده
خنده شیرین ، خنده دل نواز
81
شمار گرفتن
حساب پس دادن
82
شیر سپهر
افتاب( به اعتبار ان که برج اسد خانه اوست)
83
شیر شرزه
شیر خشمگین
84
صحبت
مصاحبت، هم نشینی
85
صعوه
پرنده ای کوچک به اندازه گنجشک
86
صفدر
کسی که صف لشکر را می درد، دلیر
87
ضماد کردن
بستن چیزی بر زخم، مرهم نهادن
88
عنایت
توجه
89
عیّوق
ستاره ای سرخ رنگ و روشن در کنار راست راه شیری | مظهر دوری و روشنایی و بلندی
90
غالیه
از عطریات و مرکب از مواد خوش بو از قبیل مشک و عنبر با رنگ سیاه
91
فر
[ فرّه: خرّه] | فروغی ایزدی که به دل هز که تابد از همگنان برتری یابد و از پرتو این فروغ است که به پادشاهی می رسند
92
فرام
فریم ، قاب عینک
93
فسرده
یخ زده، منجمد
94
فصاحت
درستی و شیوایی، سخن روان که با استفاده از لغات و ترکیبان خوش اهنگ و رایج و ترکیب بندی درست عبارات صورت میگیرد
95
قاصدک
گل قاصد، گیاهی علفی و پایا از تیره مرکّبان، خودرو
96
قتیل
مقتول و کشته شده
97
قلا کردن
کلک کردن، کمین کردن برای شیطنت
98
قلماسنگ
فلاخن، قلاب سنگ، الت پرتاب سنگ
99
قمری
یا کریم، پرنده ای از راسته کبوتران
100
قوّال
بازیگر نمایش های دوره گردی
101
کافور
ماده معطر جامدی که از گیاهانی چون ریحان و بابونه و چند نوع درخت به دست اید
102
گز
نام درختی است که در مناطق گرم می روید
103
گنج فریدون
نام نوایی در موسیقی و گنجی منسوب به فریدون
104
لنگ و لوک
ان که دست و پایش معیوب باشد، مجازا ضعیف و نا توان
105
متصوّفه
صوفیان، پیروان راه شناخت و معرفت حق، عارفان
106
مجاور بودن
اعتکاف و گوشه نشینی اختیار کردن
107
محتسب
مامور نظارت بر اجرای احکام دین
108
محضر
استشهاد نامه
109
مصابیح
ج مصباح، چراغ
110
مُعَمّر
سال خورده
111
مقهور
مغلوب، شکست خورده
112
ملاهی
ج ملهی؛ الات لهو
113
مَنتشا
مأخوذ از نام شهر منتشا، عصایی مخصوص از چوب ستبر و گره دار که درویشان و قلندران با خود دارند
114
مِهین
بزرگترین، بزرگ
115
نارنگ
مطلق مرکبات و میوه های انها، نارنج
116
ناوک
نوعی تیر کوچک که ان را در غلاف اهنین گذارند و از کمان سر دهند تا دورتر رود
117
نحس
نا مبارک، بد اختر
118
نحل
زنبور عسل
119
نزهتگاه
تفرجگاه
120
نشئت
حالت سرخوشی و مستب
121
نفیر
فریاد و زاری به اواز بلندع
122
نیلفر
نیلوفر، گیاهی پیچنده با گل هایی شیپور مانند
123
هَریوه
صفت نسبی منسوب به هرات، اهل هرات
124
هَزار
بلبل ( هزار دستان)
125
یکایک
ناگهان
126
هفت صندوقی( دسته هفت صندوقی)
گروه های نمایشی دوره گرد