فارسي درس ٢ Flashcards
ارتجالاً
بى درنگ، بدون انديشه سخن گفتن يا شعر سرودن
استرحام
رحم خواستن، طلب رحم كردن
اقبال
نيك بختى، خوشبختى
ادبار
تيره بختى، بدبختى
الزام
ضرورت، لازم گردانيدن، واجب گردانيدن
اَوان
وقت، هنگام
بارى
القصه، به هرحال، خلاصه
بدسَگال
بدانديش، بدخواه
بسمل كردن
سرجانور را بريدن، از آنجا كه مسلمانان در وقت ذبح جانور “بسم الله الرحمن الرحيم” مى گويند به عمل ذبح كردن بسمل كردن گفته مى شود.
پلاس
جامه اى كم ارزش، گليم درشت و كلفت
تعليقات
ج تعليق، پيوست ها و يادداشت مطالب و جزئيات در رساله يا كتاب، در درس دوم به معناى نشان هاى ارتشى است.
تقرير
بيان، بيان كردن
تكريم
گرامى داشت
تكيده
لاغر و باريك اندام
تصديق نامه
گواهى نامه
تيمار
خدمت و محافظت از كسى كه بيمار باشد، انديشه
جافى
جفاكار، ستمكار
حُجب
شرم و حيا
حَلَبى
ورقه نازك فلزى، از جنس حلب
خسروانى خورش
خورش و غذاى شاهانه
خودرو
خوراى، خودسر، لجوج
دانگ
بخش، يك ششم چيزى