فارسى٢- ادبيات پايدارى Flashcards
افسر
تاج و كلاه پادشاهان، صاحب منصب
تازى
عرب
تازيك
لفظى است تركى، تازى، غير ترك به ويژه فارسى زبانان
خرگه
خيمه بزرگ، سراپرده بزرگ
سيماب گون
به رنگ جيوه، جيوه اى
سيماب
جيوه
گران
سنگين، عظيم
اجنبى
بيگانه، خارجى
اذن
اجازه، فرمان
اعطا
واگذارى، بخشش، عطا كردن
افراط
از حد در گذشتن، زياده روى
التهاب
برافروختگى، زبانه و شعله آتش
اهتزاز
افراشته، جنبيدن
به اهتزاز در آمدن
به حركت درآمدن پرچم
بختك وار
كابوس وار
تحت الحمايگى
وضعيت يك دولت غالباً ضعيف در تعامل با دولتى قدرتمند، در عرصه بين المللى كه در چارچوب يك موافقت نامه بين المللى، اختيار تصميم گيرى آن دولت در امور سياسى خارجى و امنيّتى به دولت قدرتمند واگذار شده است.
تسخير
تصرف كردن، چيرگى
تفريط
كوتاهى كردن در كارى
توازن
تعادل، برابرى
جنون
شيفتگى، شيدايى، شوريدگى
چنبره زدن
چنبر زدن، حلقه زدن، حلقه هاى خُرد يا بزرگ دايره اى شكل زدن
خصال
جمع خصلت، خوى ها، خواه نيك باشد يا بد
دارالسّلطنه
پايتخت، محل اقامت پادشاه
درايت
آگاهى، تدبير
دهشت بار
ترس آور، هراس انگيز
زبونى
فرومايگى، درماندگى
زنبورك
نوعى توپ جنگى كوچك كه در زمان صفويه و قاجاريه روى شتر مى بستند.
شايق
آرزومند، مشتاق
صفير
بانگ و فرياد، آواز
طاقت فرسا
توان فرسا، غير قابل تحمّل
غيرت
حميّت، رشك بردن، تعصّب
كورسو
نور اندك، روشنايى كم
معبد
پرستشگاه، محلّ عبادت
مقرّر
معلوم شده، تعيين شده
موعد
هنگام، زمان
موزون
هم آهنگ، خوش نوا
نهيب
فرياد، هراس، هيبت
وجد
سرور، شادمانى و خوشى
ولايات
جمع ولايت، مجموعه شهرهايى كه تحت نظر والى اداره مى شود، خطّه، معادل شهرستان امروزى