زبان Flashcards
abdicate
استعفا کردن
abet
همدستی کردن
abide
the put up with
تحمل نظر مخالف
absolution
تبرئه کردن
abstruse
پیچیده
accord
توافق کردن
adverse
نامساعد ( اب و هوا)
advocate
وکیل مدافع شیطان
alias
اسم جعلی
alleviate
تسکین دادن
ameliorate
بهبود بخشیدن
analogous
قابل قیاس
annul
لغو کردن، باطل کردن
antithesis
متضاد
banal
پیش پا افتاده
calamity
مصیبت، بلا
candor
رک گویی
concoct
fabricate
سرهم کردن، بافتن
cofound
گیج کردن
consensus
توافق کردن
convoluted
پیچیده
cupidity
حرص، طمع
circumlocution
دراز گویی
cursory
سرسری
curt
abruptly and rudely short
بیش از حد کوتاه
daunting
ترسناک
debunk
اثبات اشتباه
disclose
اشکار کردن
discertion
بصیرت داشتن
dissuad
منصرف کردن
equivocal
دوپهلو
exacerbate
بدترکردن
frugal
miserly
مقتصد
indigent
بسیار فقیر
nominal
اسمی، چندرقاض ( حقوق)
novice
مبتدی
tangential
بی ربط گویی
verbose
بیش از حد کش دادن
vigiliant
هوشیار
vituprate
سرزنش کردن
acclaim
تحسين كردن
adroit
ماهر
arbitration
داوري
seek
به دنبال چيزي بودن
atone
make amends
جبران كردن
agument
too ad
افزایش دادن، تقویت کردن
curtail
too lesson
کاهش دادن
diligent
دقت زیاد و تلاش زیاد
dissent
to disagree
مخالفت کردن با چیزی
embezzle
اختلاص کردن
enigmatic
رمز الود
evince
to show
نشان دادن
fastidious
کمال گرا
meticulous
ریز بین
guile
رفتاری که حیلگرانه باشه
innocuous
بی ضرر
laconic
terse
laconic
شسته رفته حرف زدن
sobriety
sedate, calm
هوشیار
wehemently
به شدت
jubilant
triumph
شاد و سرمست بودن بعد از پیروزی
unequvocal
واضح
laudable
ستودنی
capricious
دمدمی مزاج
whim
دمدمی مزاج
negligible
تاثیر ناچیز
cogent
persuasive
مجاب کردن
skepitical
شکاک
flounder
دست پاچه شدن
سردرگم
fledgling
بی تجربه
serendipity
غیرمترقبه
underwrite
پشتیبانی مالی
viable
عملی
acme
اوج
zenith
summit
اوج
agility
چابکی
assuage
تسکین دادن
squirrels
سنجاب
hatch
از تخم بيرون اومدن
queue
line
صف كشيدن
odd
عجيب و غريب/عدد فرد
even
عدد زوج
wobble
تلوتلو خوردن
stern
قاطع
yell
داد زدن
scold
سرزنش كردن
do a faver
لطف بزرگي در حق كسي كردن
chais
دنبال كردن
chais
دنبال كردن
feather
پر
sniffe
بو کشیدن
turned
شدن
puring
از همه طرف باران امدن
at once
ناگهان
hut
کلبه
lay
گذاشتن
lie
قرارداشتن
tear
اشک
poppop
ایده یهویی به ذهن رسیدن
generus
بخشنده
giglee
با خنده گفتن
peacock
طاووس
pout
از ناراحتي لب و لوچه اويزان كردن
earn money
پول دراوردن
put on a show
نمايش اجرا كردن
treat
خوراكي
receive
دريافت كردن
donate
هديه دادن، بخشيدن
indeed
واقعا
humor
شوخ طبعي
pop into his head
ناگهان به ذهن خطور كردن
bar
غرفه فروش
the rest
بقيه
actually
در واقع
slender
لاغر