درس يكم، شكر نعمت Flashcards

1
Q

اعراض

A

روى گرداندن از كسى يا چيزى
روى گردانى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

اِنابت

A

بازگشت به سوى خدا
توبه
پشيمانى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

انبساط

A

خودمانى شدن
حالتى كه در آن، احساس بيگانگى و ملاحضه و رودربايستى نباشد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

باسق

A

بلند
باليده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

بنات

A

جِ بنت
دختران

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

بنان

A

سرانگشت
انگشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

تاك

A

درخت انگور
رَز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

تتمّه

A

باقى مانده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

تتمه دور زمان

A

مايه تمامى و كمال گردش روزگار
مايه تمامى و كمال دور زمان رسالت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

تحفه

A

هديه
ارمغان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

تحيّر

A

سرگشتگى
سرگردانى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

تضرّع

A

زارى كردن
التماس كردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

تقصير

A

گناه
كوتاهى
كوتاهى كردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

جسيم

A

خوش اندام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

حِليه

A

زيور
زينت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

خوان

A

سفره
سفره ى فراخ و گشاده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

دايه

A

زنى كه به جاى مادر به كودك شير مى دهد يا از او پرستارى مى كند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

ربيع

A

بهار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

روزى

A

رزق
مقدار خوراك يا وجه معاش كه هركس روزانه به دست مى آورد يا به او مى رسد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

شفيع

A

شفاعت كننده
پايمرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

شهد

A

عسل

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

شهد فايق

A

عسل خالص

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

صفوت

A

برگزيده
برگزيده از افراد بشر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

عاكفان

A

جِ عاكف
كسانى كه در مدتى معين در مسجد بمانند و به عبادت بپردازند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Q

عَزَّ و جَلَّ

A

گرامى
بزرگ و بلند مرتبه است
بعد از ذكر نام خداوند به كار مى رود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
26
Q

عصاره

A

آبى كه از فشردن ميوه يا چيز ديگر به دست آورند
افشره
شيره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
27
Q

فاحش

A

آشكار
واضح

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
28
Q

فايق

A

برگزيده
برتر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
29
Q

فرّاش

A

فرش گستر
گسترنده فرش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
30
Q

قبا

A

جامه
جامه اى كه از سوى پيش باز است و پس از پوشيدن دو طرف پيش را با دكمه به هم پيوندند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
31
Q

قدوم

A

قدم نهادن
آمدن
فرا رسيدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
32
Q

قسيم

A

صاحب جمال

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
33
Q

كاينات

A

جِ كاينه
همه موجودات جهان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
34
Q

كرامت كردن

A

عطا كردن
بخشيدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
35
Q

مراقبت

A

نگاه داشتن دل از توجه به غير حق
در اصطلاح عرفانى
كمال توجه بنده به حق
و يقين بر اين كه
خداوند در همه احوال عالم بر ضمير اوست

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
36
Q

مزيد

A

افزونى
زيادى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
37
Q

مُطاع

A

فرمانروا
اطاعت شده
كسى كه ديگرى فرمان او را مى برد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
38
Q

معاملت

A

اعمال عبادى
احكام و عبادات شرعى
در متن درس مقصود همان كار مراقبت و مكاشفت است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
39
Q

معترف

A

اعتراف كننده
اقرار كننده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
40
Q

مَفخر

A

مايه افتخار
هرچه بدان فخر كنند و بنازند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
41
Q

مفرِح

A

فرح انگيز
شادى بخش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
42
Q

مكاشفت

A

كشف كردن
آشكار ساختن
در اصطلاح عرفانى پى بردن به حقايق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
43
Q

منسوب

A

نسبت داده شده

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
44
Q

منّت

A

سپاس
شكر
نيكويى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
45
Q

منكَر

A

زشت
ناپسند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
46
Q

موسم

A

فصل
هنگام
زمان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
47
Q

ناموس

A

آبرو
شرافت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
48
Q

نبات

A

گياه
رستنى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
49
Q

نبى

A

پيغمبر
پيام آور
رسول

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
50
Q

نسيم

A

خوش بو

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
51
Q

واصفان

A

جِ واصف
وصف كنندگان
ستايندگان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
52
Q

ورق

A

برگ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
53
Q

وسيم

A

داراى نشان پيامبرى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
54
Q

وظيفه

A

وجه معاش
مقررى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
55
Q

وظيفه روزى

A

رزق مقرّر و معين

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
56
Q

گلستان سعدى و كليله و دمنه ادبيات …… هستن

A

تعليمى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
57
Q

حفظ كن هر درس … …… كدام ادبياته

A

زير مجموعه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
58
Q

درس شکر نعمت زیر مجموعه ادبیات …… ه

A

تعلیمی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
59
Q

درس شكر نعمت از كيه

A

گلستان سعدى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
60
Q

منظور بيت
از دست و زبان كه برآيد- كز عهده شكرش به درآيد

A

عمرا كسى بتونه شكرگزار نعمت هاى خدا باشه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
61
Q

معنى
شكر اندرش مزيد نعمت

A

شكر كردن نعمت ها را زياد مى كند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
62
Q

پيدا كردن انواع را يعنى چه

A

يعنى جمله را به شكل امروزى معنى كن و نقش را را در جمله امروزى پيدا كن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
63
Q

معنى را در جمله منت خداى را

A

براى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
64
Q

معنى
منّت خداى را، عزّ و جلّ، كه طاعتش موجب قربت است

A

سپاس براى خداوند است كه اطاعت كردن ازش باعث نزديك شدن بهش ميشه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
65
Q

نوع را
در
منّت خداى را

A

راى حرف اضافه
در خود متن را است
اما در معنى تبديل به حرف اضافه ميشه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
66
Q

غربت

A

دورى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
67
Q

قربت

A

نزديكى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
68
Q

آرايه
غربت و قربت

A

هم آوا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
69
Q

مُمِدِّ حيات

A

ادامه دهنده زندگى

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
70
Q

چون بر مى آيد مفرّح ذات

A

وقتى برمى گرده انسان شاد ميشه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
71
Q

آرايه
در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب

A

حذف به قرينه ى لفظى

72
Q

در
شكر اندرش مزيد نعمت
چه واژه اى از كجا حذف شده؟

A

واژه ى است
بعد از نعمت

73
Q

منظور
از دست و زبان كه برآيد-كز عهده شكرش به در آيد

A

كسى نميتونه ستايش خدا رو بگه

74
Q

آرايه
از دست و زبان كه برآيد
كز عهده شكرش به در آيد

A

استفهام انكارى

75
Q

آرايه
اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ

A

تضمين

76
Q

اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ

A

ای خاندان داوود
سپاس به جای آرید
اندکی از بندگان من سپاسگذارند

77
Q

آرايه
بنده همان به كه ز تقصير خويش

A

حذف به قربنه معنايى

78
Q

باران رحمت
مشبه و مشبه به

A

رحمت مشبه
باران مشبه به

79
Q

در
باران رحمت
چه به چه تشبيه شده

A

رحمت به باران

80
Q

…. مهمه و در معنى وجود داره
…… خياليه و در ذهن وجود داره

A

مشبه
مشبه به

81
Q

آرايه
باران رحمت

A

اضافه تشبيهى

82
Q

در
فراش باد صبا
چه به چه تشبيه شده

A

باد صبا به يك فراش

83
Q

زمردين

A

سبز رنگ

84
Q

نوع را
فراش باد صبا را گفته

A

راى حرف اضافه

85
Q

فرش زمردين بگسترد

A

فرش زمردين پهن كند

86
Q

ابر بهارى را فرموده

A

به ابر بهارى فرموده

87
Q

نوع را
ابر بهارى را فرموده

A

راى حرف اضافه

88
Q

در
بنات نبات
چه به چه تشبيه شده

A

گياهان به دختربچه ها

89
Q

فراش باد صبا
دایه ی ابر بهارى
بنات نبات
مهد زمین
…… هستن

A

اضافه هاى تشبيهى

90
Q

آرايه
فرش زمردین

A

استعاره ی از سبزه ها

91
Q

دايه ابر بهارى
چه به چه تشبيه شده

A

ابر بهارى به دايه

92
Q

فراش باد صبا
چه به چه تشبيه شده

A

باد صبا به فراش

93
Q

فرش زمردين بگسترد
منظور از فرش

A

سبزه ها

94
Q

آرايه
فرش زمردين بگسترد

A

استعاره
فرش زمردين استعاره از سبزه هاست

95
Q

آرايه
دایه ابر بهاری

A

اضافه تشبیهی

96
Q

دایه ابر بهاری
مشبه و مشبه به

A

ابر بهاری مشبه
دایه مشبه به

97
Q

آرايه
بنات نبات

A

تشبیه

98
Q

بنات نبات
مشبه و مشبه به

A

نبات مشبه
بنات مشبه به

99
Q

آرايه
مهد زمین

A

تشبیه

100
Q

مهد زمین
چه به چه تشبیه شده

A

زمین به گهواره

101
Q

قباى سبز ورق در بر گفته

A

به درختا قباى سبز داده
قباى سبز انداخته روى درختا

102
Q

قباى سبز درختان

A

برگ درختان

103
Q

آرايه
قباى سبز درخت

A

استعاره از برگ درخت

104
Q

كلاه شكوفه
چه به چه تشبيه شده

A

شكوفه به كلاه

105
Q

آرايه
كلاه شكوفه

A

تشبيه

106
Q

اطفال شاخ
چه به چه تشبيه شده

A

شاخه ها به اطفال

107
Q

آرايه
اطفال شاخ

A

تشبيه

108
Q

شهد فايق شده

A

تبديل به انگور شده

109
Q

تخم خرمايى به تربيتش نخل باسق گشته
ش كيست

A

خدا

110
Q

تخم خرمايى به تربيتش نخل باسق گشته

A

يك هسته خرما در زمين فرو رفته و تبديل به درخت نخل شده

111
Q

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
تو كيست

A

انسان

112
Q

مفهوم
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار

A

خداوند به تو همه چيز داده

113
Q

در خبر است از سرور كاينات
ميخواد چى بگه

A

حديث از زبان پيامبر

114
Q

بلغ العلى بكماله

A

به بزرگى رسيد با كمال خودش

115
Q

كشف الدّجى بجماله

A

تاريكى ها رو با جمال خودش كنار زد

116
Q

حَسُنَت جَميعُ خِصالِهِ

A

همه خصلتاش نيكو شدن

117
Q

صَلّوا عليه و آله

A

درود بر او و خاندانش

118
Q

چه غم ديوار امت را كه دارد چون تو پشتيبان
تو كيه

A

پيامبر

119
Q

چه غم ديوار امت را كه دارد چون تو پشتيبان

A

مردم نگرانى ندارن
چون پشتيبانى مثل تو دارن

120
Q

آرايه
چه غم ديوار امت را كه دارد چون تو پشتيبان

A

استفهام انكارى

121
Q

آرايه
چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان

A

استفهام انكارى

122
Q

بازش بخواند
ش كيه

A

خدا

123
Q

در او نظر نكند
او كيه

A

بنده

124
Q

بار ديگرش به تضرّع و زارى بخواند
ش كيه

A

خدا

125
Q

یا مَلائِکََتی
قَدِ اَسْتَحْیَیْتُ مِنْ عَبْدی
و لَیْسَ لَهُ غیری
فَقَدْ غَفَرْتُ لَهْ

A

ای فرشتگانم
از بنده ام شرم دارم
او كسى را جز من ندارد
پس او را آمرزیدم
پس او را آمرزيدم

126
Q

عاکفانِ کعبۀ جلالش

A

کسانی که بست نشستن
تا زیبایی خدا رو ببینن

127
Q

به تقصیرِ عبادت معترف

A

اعتراف کردن نتونستن خدا رو اونجور که باید عبادت کنن

128
Q

آرایه
ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ

A

تضمین

129
Q

ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ

A

تو را آنچنان که شایسته ی توست عبادت نکردیم

130
Q

حیله

A

فریب

131
Q

واصفان حِلیۀ جمالش به تحیّر منسوب

A

توصيف كنندگان زیبایی خدا به تحیر منسوبن

132
Q

آرايه
منصوب و منسوب

A

هم آوا

133
Q

منصوب

A

به كارى گماشته

134
Q

منسوب

A

نسبت داده شده

135
Q

عاشقان کشتگان معشوقند

A

عاشقان به دست معشوقشون كشته ميشن

136
Q

بر نیاید ز کشتگان آواز

A

از کشتگان صدایی بر نمیاد

137
Q

گر کسی وصف او ز من پرسید

A

اگر کسی وصف خدا رو از من بپرسه

138
Q

جَیب

A

گریبان
یقه

139
Q

آرايه
سر به جیب فروبردن

A

کنایه از گوشه نشینی

140
Q

آرايه
جَیبِ مراقبت

A

اضافه استعاری

141
Q

آرايه
بحر مکاشفت

A

اضافه تشبیهی

142
Q

مستغرق

A

غرق شده

143
Q

بازآمد

A

بازگشت

144
Q

آرايه
بوستان

A

استعاره
از حال خوش عرفانی عارف

145
Q

نوع را در
ما را

A

راى حرف اضافه
به معناى برای ما

146
Q

آرايه
بحر، مستغرق

A

تناسب

147
Q

یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فروبرده بود
و در بحر مکاشفت مستغرق شده
آن گه که از این معاملت بازآمد
یکی از یاران به طریق انبساط گفت
از این بوستان که بودی
ما را چه تحفه کرامت کردی؟

A

یکی از عارفان در حال مراقبت بود
و در کشف حقایق عرفانی غرق شده بود
آن گاه که از این حالت بازگشت
یکی از دوستاش از روی شادی و خودمانی شدن بهش گفت
از این حالت عرفانی که بودی
به ما چه سوغاتی پیش کش می‌کنی؟

148
Q

گفت به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم
دامنی پر کنم هدیه اصحاب را
چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد
که دامنم از دست برفت

A

گفت به یاد داشتم هنگامی که به درخت گل می‌رسم
به عنوان هدیه برای دوستانم دامنم را از گل پر کنم
چون به بوستان حقایق رسیدم
بوی گل چنان مرا مست کرد
که سرگشته و بی خود شدم

149
Q

مفهوم
گفت به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم
دامنی پر کنم هدیه اصحاب را
چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد
که دامنم از دست برفت

A

خاموشی عاشق راستین
تحیر عارف واصل

150
Q

آرايه
بوی گلم چنان مست کرد

A

جهش ضمیر

151
Q

نوع را در
هدیه اصحاب را

A

راى حرف اضافه
به معناى هديه براى اصحاب

152
Q

اصحاب

A

ج صحابه
یاران

153
Q

آرايه
درخت گل

A

استعاره
از حال عرفانی

154
Q

درخت

A

بوته

155
Q

آرايه
درخت گل، بوی گل

A

تناسب

156
Q

آرايه
بوی گل

A

استعاره از جلوه جمال حق

157
Q

آرايه
دامن از دست رفتن

A

کنایه از
از دست دادن اختيار
از خود بی خود شدن
در اینجا فنای کامل

158
Q

آرايه
بوی گلم چنان مست کرد

A

استعاره

159
Q

آرايه
مست، دست

A

واج آرايى

160
Q

قطع كردن مقرّرى

A

بريدن وظيفه

161
Q

حيات و حياط

A

هم آوا

162
Q

حيات

A

زندگى

163
Q

حياط

A

صحن خانه

164
Q

نقش دستوری ضمایر متّصل
بوی گُلم چنان مست کرد
که دامنم از دست برفت

A

ضمیر پیوسته «-َم» در «گلم»
مفعول
بوی گل مرا مست کرد

ضمیر پیوسته «-َم» در
«دامنم از دست برفت»
مضاف الیه
دامن از دستم برفت

165
Q

مرغ سحر نماد چه مفهومی است؟

A

عاشق دروغین
فقط سخن می گوید و لاف می زند

166
Q

پروانه نماد چه مفهومی است؟

A

عاشق راستین
زیرا جان خود را برای رسیدن به شمع می فشاند

167
Q

آرایه خوان نعمت

A

تشبیه

168
Q

معنی

عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که:
ماعبدناک حق عبادتک

A

اعتکاف کنندگان در کعبه باشكوه و زيباى خدا
اعتراف دارند که در عبادت خدا کوتاهی کرده اند
و به خدا می‌گویند: حق بندگی تو را به جا نیاورده ایم

169
Q

مفهوم
عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که:
ماعبدناک حق عبادتک

A

ناتوانی مردم در شکرگزاری از خدا

170
Q

معنی
یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فروبرده بود
و در بحر مکاشفت مستغرق شده

A

یکی از عارفان در حال مراقبت بود
و در کشف حقایق عرفانی غرق شده بود

171
Q

مفهوم
یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فروبرده بود
و در بحر مکاشفت مستغرق شده

A

مراقبه و کشف حقایق عرفانی

172
Q

مفهوم
تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری

A

غافل نبودن از یاد خدا

173
Q

مفهوم
چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان

A

دلگرمی مسلمانان به پیامبر

174
Q

مفهوم کلیّ
بی دل از بی نشان چه گوید باز

A

ناتوانی عاشق از وصف خداوند

175
Q

مفهوم
هیچ نقّاشت نمی بیند که نقشی برکشد
وان که دید، از حیرتش کلک از بنَان افکنده ای

A

حیرت کردن از دیدن معشوق