خلاصه و جدول «غلط ننویسیم» Flashcards
ارامنه
ص
ارمنی ها
بهتر از ارامنه ولی هر دو ص
غزلیات
فقدان مفرد و صحیح
عملیات و لبنیات هم ص
سبزیجات
صحیح ولی بد
روزنامه جات و ترشیجات و نقره جات هم صحیح
آنات
صحیح
ریشه غیر سه حرفی مثل خیرات و نظرات
خیرات
صحیح
ریشه غیر سه حرفی مثل آنات و نظرات
نظرات
صحیح
ریشه غیر سه حرفی مثل خیرات و آنات
مورچگان
صحیح
حذف الزامی ـه
دیدگان
صحیح
حذف الزامی ـه
آنها
جمع غیر جانداران فقط با (ها) بوده و (ان) غلط
مثل کتابها
مادران
جمع جانداران هم با (ها) هم با (ان) ولی ترجیح (ان)
مثل دوستان
بنادر
جمع مکسر صحیح استثنا
اساتید
جمع مکسر صحیح استثنا
بساتین
جمع مکسر صحیح استثنا
میادین
جمع مکسر صحیح استثنا
فرامین
جمع مکسر صحیح استثنا
دراویش
جمع مکسر صحیح استثنا
ارامنه
جمع مکسر صحیح استثنا
احوالات
جمع الجمع مجاز
اربابان
جمع الجمع مجاز
ارباب ها
جمع الجمع مجاز
اسباب ها
جمع الجمع مجاز
اعیان ها
جمع الجمع مجاز
امورات
جمع الجمع مجاز
اولادان
جمع الجمع مجاز
جواهرات
جمع الجمع مجاز
حقوقات
جمع الجمع مجاز
حقوق ها
جمع الجمع مجاز
رسومات
جمع الجمع مجاز
شئونات
جمع الجمع مجاز
عوارضات
جمع الجمع مجاز
فیوضات
جمع الجمع مجاز
قیودات
جمع الجمع مجاز
لوازمات
جمع الجمع مجاز
مسامات
جمع الجمع مجاز
نذورات
جمع الجمع مجاز
وجوهات
جمع الجمع مجاز
عملیات ها
جمع الجمع مجاز
اسلحه ها
جمع الجمع مجاز
اوباشان
جمع الجمع مجاز
آمال ها
جمع الجمع مجاز
آثار ها
جمع الجمع مجاز
اجزا ها
جمع الجمع مجاز
احوال ها
جمع الجمع مجاز
اخبار ها
جمع الجمع مجاز
الحان ها
جمع الجمع مجاز
ارکان ها
جمع الجمع مجاز
اعضا ها
جمع الجمع مجاز
اعمال ها
جمع الجمع مجاز
اطراف ها
جمع الجمع مجاز
الوان ها
جمع الجمع مجاز
اشعار ها
جمع الجمع مجاز
افعال ها
جمع الجمع مجاز
اوباشان
جمع الجمع مجاز
بلاد ها
جمع الجمع مجاز
بیوتات
جمع الجمع مجاز
جواهر ها
جمع الجمع مجاز
حروف ها
جمع الجمع مجاز
حبوبات
جمع الجمع مجاز
حدود ها
جمع الجمع مجاز
حوادث ها
جمع الجمع مجاز
حواس ها
جمع الجمع مجاز
حواس پنج گانه
هواس اصلا در فارسی نداریم.
حواس جمع حس
هواسم هست
غلطه.
هواس نداریم توی فارسی. حواس جمع حس و صحیح است.
خیرات ها
جمع الجمع مجاز
عجایبات
جمع الجمع مجاز
عجایب ها
جمع الجمع مجاز
عیالان
جمع الجمع مجاز
غرایبات
جمع الجمع مجاز
فتوحات
جمع الجمع مجاز
فواید ها
جمع الجمع مجاز
قصاید ها
جمع الجمع مجاز
قبایل ها
جمع الجمع مجاز
کتب ها
جمع الجمع مجاز
کسورات
جمع الجمع مجاز
مراتب ها
جمع الجمع مجاز
معانی ها
جمع الجمع مجاز
ملوکان
جمع الجمع مجاز
منازل ها
جمع الجمع مجاز
مواجبات
جمع الجمع مجاز
نوادر ها
جمع الجمع مجاز
فعل برای فاعل جمع بی جان
معمولا مفرد. (دو چیز محال عقل است.)
فعل برای فاعل بی جان تشبیه شده به جاندار
معمولا جمع (ابر و باد در کارند)
آگاه از/به
هر دو صحیح
آنچه را/که/را که
کلا بعدش حرف اضافه نمیاد مگر در شرایط واقعا ضروری آن هم فقط «را»
مرا / من را
تنها استثنا مجاز چسبیدن ضمیر+را
اثر در/بر
همه جا گفتن «در» درست تره.
اثر هنریمون رو قطعا در کاسه توالت میذاریم نه بر آن
بر/در اثر
«بر» درسته
در اثر زلزله
غلطه. «بر» درسته
بر اثر زلزله
درسته
احجام
غلط؛ جمع حجم، حجوم یا حجم ها است.
حجوم
درسته؛ احجام جمع حجم نیست. حجم ها هم درسته
جهت / از جهت… / به جهت…
همش درسته در معنای «برای»
استعفا دادن
غلط؛ استعفا کردن درسته
استفاده بردن
غلط؛ استفاده کردن درسته
استمداد طلبیدن
غلط؛ استمداد کردن درسته
استمداد کردن
صحیح؛ طلبیدن غلطه
زوجه
درسته؛ کاربرد اسم مونث عربی برای مونث
خاله
درسته؛ کاربرد اسم مونث عربی برای مونث
عمه
درسته؛ کاربرد اسم مونث عربی برای مونث
حاجیه
درسته؛ کاربرد مجاز اسم مونث عربی برای مونث
معشوقه
درسته؛ کاربرد مجاز اسم مونث عربی برای مونث
ملکه
درسته؛ کاربرد مجاز اسم مونث عربی برای مونث
مربوطه
همواره غلط بابت ـة؛ مربوط درسته به جاش
روحانیت به زانو در آمد.
غلطه؛ اسم معنا با جمع گروهه یکی نیست. روحانیون درسته
باطلاق
غلط؛ الویت «ت» بر «ط» در فارسی
اعاده حیثیت از
غلطه؛ «به» درسته
اقشار
غلط محض؛ جمع قشر میشه قشر ها و قشور (که رایج نیست)
لااقل
درسته؛ اقلا غلطه
باری
درسته؛ اقلا غلطه
اقلا
غلطه؛ باری و لااقل درسته
اکثرا
غلطه؛ غالبا و بیشتر درسته
غالبا
درسته؛ اکثرا غلطه
اکثریت نمایندگان، مجلس را ترک کردند
غلطه؛ «اکثریت» یا «اکثر نمایندگان»، مجلس را ترک کردند.
کاربرد غلط اسم مصدر بجای صفت تفضیلی
اکثر نمایندگان، مجلس را ترک کردند
درسته؛
اکثریت، مجلس را ترک کردند
درسته
تو اما گویی احساس نداری
غلط؛ اما باید در مرز ساختار باشد نه میانهی آن
پدرم نهی کرد که به سینما نروم.
غلط؛ وجه التزامی برای نهی لازم است و کاربرد وجه اخباری منفی گناه بزرگی است. («بروم» صحیح است.)
برخوردار بودن از بیپولی
غلط؛ وجه مثبت میاد با «برخوردار»
انتظار میره ناکام بشم
غلط؛ وجه مثبت به کار میره با «انتظار داشتن»
انجام این کار سخته
غلط؛ انجام معنی تمام کردن کار نمیدهد. فقط به عاقبت کار اشاره دارد. (شبیه سرانجام)
انجام دادن این کار سخته
درسته؛ «انجام» به تنهایی غلطه
اگرچه خوشگله ولی دوسش ندارم
غلط؛ اگرچه … ولی کلا غلطه ساختارش
اگرچه خوشگله، دوسش ندارم
درسته؛ اگرچه… ولی غلطه ساختارش
با این وجود
غلطه؛ وقتی بگی با وجود این، طرف مقابل کاملا میفهمه به چی اشاره میکنی
اعتقاد داشتن به
درسته؛ ما «به» روح اعتقاد داریم
باور داشتن به خدا
غلطه؛ یا به چیزی اعتقاد داریم یا آن را باور داریم. خدا را باور داریم ولی به خدا باور نداریم
حرفم را باور داری؟
درسته؛ به چیزی باور داشتن غلطه. چیزی را باور داریم
با هم ببینیم و بشنویم و بخوانیم
غلط؛ هم شدنی نیست این فعل هم اصن معنی خاصی نداره
برای شروع یه آواز بخون
غلطه؛ برای شروع چی آخه؟ بگو عجالتا یا فعلا
عجالتا یه آواز بخونید
درسته؛ نباید بگی برای شروع
فعلا یه آواز بخونید
درسته؛ نباید بگی برای شروع. عجالتا هم درسته
خبرگذاری
غلطه؛ خبرگزار درسته
در ابتدا یه ترانه بخونید
درسته؛ نباید بگیم برای شروع
بستگی دارد
هرجا دیدی، غلطه؛ بگو: تا ببینیم، فرق میکند، تا چطور باشد
بنیان گذار یا بنیاد گذار؟
هر دو درسته و هم معنیاند
به من بها نمیدی عشقم
غلطه؛ بها یعنی قیمت را پرداختن و در معنی اهمیت غلطه
به قدر کافی
غلطه؛ فقط بگو کافی
به اندازه کافی زور دارم
غلطه؛ فقط بگو کافی
به بهانهی ۲۲ بهمن جشن داریم
غلطه؛ چون بهانه یک مقصود پنهانی دارد. اینجا بگو «به مناسبت»
بی تفاوت شدم
غلطه؛ معنی بی توجهی و بی اعتنایی نمیده. معنیش صرفا عدم وجود تمایزه
به نوبهی خودم
غلطه؛ چون نوبتی وجود نداره! از «نیز» و «هم» استفاده کن
به عنوان فلان چیز
کلا هرجا دیدی غلطه؛ گرته از as ـه.
به زودی طلاق گرفتیم
غلطه؛ به زودی فقط در جملات آینده به کار میره. اینجا بگو اندکی بعد
به خاطر تو کنکور دادم عشقم
درسته؛ کلا بهخاطر را درست بگیر.
پیش از پیش عاشقتم
درسته؛ اگه صفت تفضیلی داشت، غلط بود. (بیش از پیش عاشقترم غلطه)
بیش از یک بار بهت تذکر دادم
غلطه؛ چون معنی بارها نمیده و معادل دو الی سه باره
از خودم بیگانه ام، با مردم هم بیگانه ام
درسته؛ هم «از» درسته هم «با»
بار ها را پیاده کردیم
درسته؛ پیاده واسه بار و مسافر درسته
مسافر ها را پیاده کردم
درسته؛ پیاده برای بار و مسافر درسته
پیروزمند
درسته؛ تنها استثنا مجاز چسبیدن «مند» به صفت همینه. همیشه به اسم میچسبه و صفت میسازه
تمامیت عرضی
غلط؛ تمامیت ارضی درسته
تمامیت ارضی
صحیح
پیشروی = پیشرفت
غلطه؛ پیشروی مال امور عینی و پیشرفت مال امور مجازیه
بدو تا لاغر بشی
درسته؛ منظور «تا» مقصد و هدفه. (تا رو بردار به جاش بگو «به منظور اینکه»، اگه خورد، «تا» درست به کار رفته)
بارسا دوباره برد تا رئالیا دیگه هیچ امیدی نداشته باشن
غلطه؛ «تا» به معنی بیان حاصل و نتیجه عمل نیست.
سه تا مداد خریدم
درسته؛ «تا» واحد شمارش عامیانه و صحیح است.
لذت را تجربه کردم
غلطه؛ هرجا تجربه دیدی ببین آزمایش بوده یا نه و اگه نبوده که معمولا نیست، غلط میشه
تدفین شهدا
تقریبا غلط؛ دفن بهتره
وفات او تسلیت باد
بهتره نگیم؛ خود تسلیت معنی «گفتن» جملات داداریگونه میده
تصادم = تصادف
درسته؛ در اصل فرق دارن ولی الان دیگه یکی هستند
تسویه حساب
هم تصفیه درسته هم تسویه؛ در تسویه حتما پرداخت شده ولی در تصفیه فقط شفافسازی مهمه. تصفیه عمل انتقام جویانه هم هست
قابل تقدیر
غلط؛ بگو قابل تحسین/تمجید. تقدیر یعنی اندازه گرفتن یا سرنوشت
تقدیرنامه
غلط؛ تشویق نامه درسته. تقدیر معنی اندازه گیری و سرنوشت داره
تقدیر کردن
غلطه؛ قدردانی کردن درسته. تقدیر معنی اندازه گیری و سرنوشت داره
رفع نقایص
صحیح؛ نقایص ، جمع نقیصه است که معنای «عیب» و «خوی بد» میدهد؛ لذا باید رفع شود!
تکمیل نقایص
غلط؛ نقایص ، جمع نقیصه است که معنای «عیب» و «خوی بد» میدهد؛ لذا باید رفع شود!
رفع نواقص
صحیح؛ نواقص ، جمع ناقصه است به معنای «ناکامل» و ناتمام ؛ لذا میتوان آن را کامل یا رفع
نمود و هر دو رویکرد صحیح است.
تکمیل نواقص
صحیح؛ نواقص ، جمع ناقصه است به معنای «ناکامل» و ناتمام ؛ لذا میتوان آن را کامل یا رفع
نمود و هر دو رویکرد صحیح است.
ناچارا
غلط؛ ناچار فارسیه و تنوین قیدساز مال عربیه
من نمیخوام تنها غذا بخورم
غلط؛ گاهی «تنها» ابهام ایجاد میکند
این کودک میتواند ده ساله باشد.
غلط؛ قبل از «توانستن» بگو «اگر بخواهد…»! اگه درست در اومد، صحیحه. وگرنه منظورش «احتمال» میشه و کاربرد توانستن در این معنا غلطه.
جنگ جهانی سوم میتواند در راه باشد.
غلط؛ قبل از «توانستن» بگو «اگر بخواهد…»! اگه درست در اومد، صحیحه. وگرنه منظورش «احتمال» میشه و کاربرد توانستن در این معنا غلطه.
خوردن این غذا میتواند به معده آسیب برساند.
غلط؛ قبل از «توانستن» بگو «اگر بخواهد…»! اگه درست در اومد، صحیحه. وگرنه منظورش «احتمال» میشه و کاربرد توانستن در این معنا غلطه.
همه میتوانند از نمایشگاه بازدید کنند.
صحیح؛ قبل از «توانستن» بگو «اگر بخواهد…»! اگه درست در اومد، صحیحه. وگرنه منظورش «احتمال» میشه و کاربرد توانستن در این معنا غلطه.
شما میتوانید موافقت پدر مرا جلب کنید.
صحیح؛ قبل از «توانستن» بگو «اگر بخواهد…»! اگه درست در اومد، صحیحه. وگرنه منظورش «احتمال» میشه و کاربرد توانستن در این معنا غلطه.
سوال پرسیدن
غلط؛ حشو قبیح
ابوی من
غلط؛ حشو قبیح دارد
سال عام الفیل
غلط؛ حشو قبیح دارد
سنگ حجرالاسود
غلط؛ حشو قبیح دارد
نیمرخ صورت
غلط؛ حشو قبیح دارد
سوابق گذشته
غلط؛ حشو قبیح دارد
تخته وایت بورد
غلط؛ حشو قبیح دارد
گارد محافظین
غلط؛ حشو قبیح دارد
تاب تحمل
غلط؛ حشو قبیح دارد
سیر گردش
غلط؛ حشو قبیح دارد
پس بنابراین
غلط؛ حشو قبیح دارد
فقط مختص …
غلط؛ حشو قبیح دارد
پس در نتیجه
غلط؛ حشو قبیح دارد
حشو زاید
غلط؛ حشو قبیح دارد
بدین سبب پس
غلط؛ حشو قبیح دارد
مدخل ورودی
غلط؛ حشو قبیح دارد
اجازه مرخصی
غلط؛ حشو قبیح دارد
نیز هم
غلط؛ حشو قبیح دارد
همچنین … نیز
غلط؛ حشو قبیح دارد
چون … لذا
غلط؛ حشو قبیح دارد
امروزه … معاصر
غلط؛ حشو قبیح دارد
افزون بر این … نیز
غلط؛ حشو قبیح دارد
به علاوه … هم
غلط؛ حشو قبیح دارد
فقط … و بس
غلط؛ حشو قبیح دارد
مضافا این که … نیز
غلط؛ حشو قبیح دارد
یک … واحد
غلط؛ حشو قبیح دارد
تهویه هوا
غلط؛ حشو قبیح دارد
سن … سالگی
غلط؛ حشو قبیح دارد
صعود به بالا
غلط؛ حشو قبیح دارد
زلزله زمین
غلط؛ حشو قبیح دارد
نخل خرما
غلط؛ حشو قبیح دارد
درخت نخل
غلط؛ حشو قبیح دارد
تاکستان انگور
غلط؛ حشو قبیح دارد
با پای پیاده
غلط؛ حشو قبیح دارد
اتوبوس مسافربری
غلط؛ حشو قبیح دارد
کامیون باری
غلط؛ حشو قبیح دارد
امروز روز
غلط؛ حشو قبیح دارد
دو طفلان مسلم
غلط؛ حشو قبیح دارد
مثمر ثمر
غلط؛ حشو قبیح دارد
منتج نتیجه
غلط؛ حشو قبیح دارد
ران پا
غلط؛ حشو قبیح دارد
بزاق دهان
غلط؛ حشو قبیح دارد
بذاق
غلط؛ بزاق درسته
بزاق
درسته
حدقه چشم
غلط؛ حشو قبیح دارد
استادیوم ورزشی
غلط؛ حشو قبیح دارد
کلاه کاسکت
غلط؛ حشو قبیح دارد
کنسرت موسیقی
غلط؛ حشو قبیح دارد
کمدی خنده دار
غلط؛ حشو قبیح دارد
ممهور به مهر
غلط؛ حشو قبیح دارد.
خود ممهمور هم غلطه. بگو مهر شده یا پابهمهر
مسلح به سلاح
غلط؛ حشو قبیح دارد
مقابله به مثل
غلط؛ حشو قبیح دارد.
بگو معامله به مثل یا تلافی
اظهار تجاهل
غلط؛ حشو قبیح دارد
اظهار تمارض
غلط؛ حشو قبیح دارد
ویژگی خاص
غلط؛ حشو قبیح دارد
خاصیت ویژه
غلط؛ حشو قبیح دارد
جلوتر پیشبینی کردن
غلط؛ حشو قبیح دارد
لزوما باید
غلط؛ حشو قبیح دارد
با هم متحد شدن
غلط؛ حشو قبیح دارد
بازدید دوباره
غلط؛ حشو قبیح دارد
بازگشت دوباره
غلط؛ حشو قبیح دارد
بازخوانی مجدد
غلط؛ حشو قبیح دارد
بازبینی مجدد
غلط؛ حشو قبیح دارد
یقین قطعی
غلط؛ حشو قبیح دارد
شعله آتش
غلط؛ حشو قبیح دارد
خلبان هواپیما
غلط؛ حشو قبیح دارد
ریل قطار
غلط؛ حشو قبیح دارد
گلبرگ گل
غلط؛ حشو قبیح دارد
مسجد مسلمانان
غلط؛ حشو قبیح دارد
غرش مهیب
غلط؛ حشو قبیح دارد
ساحل دریا
غلط؛ حشو قبیح دارد
پرتو آفتاب
غلط؛ حشو قبیح دارد
همسایهی هم
غلط؛ حشو قبیح دارد
همکار هم
غلط؛ حشو قبیح دارد
عسل شیرین
غلط؛ حشو قبیح دارد
روغن چرب
غلط؛ حشو قبیح دارد
نمک شور
غلط؛ حشو قبیح دارد
قند شیرین
غلط؛ حشو قبیح دارد
منزلگاه
غلط؛ حشو قبیح دارد
شهرک کوچک
غلط؛ حشو قبیح دارد
مرغک کوچک
غلط؛ حشو قبیح دارد
اعلم تر
غلط؛ حشو قبیح دارد
حال حاضر
درسته. چون در متون کهن هم دیده میشه
جایگاه
درسته
چشمگیر
درسته
میعادگاه
با این که خود میعاد به معنی محل وعده است، صحیح است.
چهره
در معنی شخصیت برتر صحیح است.
جهت فلان هدف
درسته ولی بهتره از «برای / به خاطر / به منظور» استفاده کنیم
از جهت …
درسته
به جهت
صحیح
چرا نه؟
غلط؛ بهتر است از پاسخ کوتاه پرهیز شود
چرا که نه؟
غلط؛ بهتر است از پاسخ کوتاه پرهیز شود
چنان که = چنان چه
غلط؛ چنان که حرف ربط به معنی همانطور که | چنانچه قید تاکید و معمولا همراه با «اگر»
چنانکه
درسته؛ حرف ربط به معنی به طوری که / همانطور که (چنان … که…)
چنانچه
صحیح؛
قید تاکید است. معمولا همراه «اگر» میآید.
اگرچنانچه / چنانچه اگر
اگر چنانچه
درسته؛ چنانچه اگر هم درسته
چنانچه اگر
درسته؛ اگر چنانچه هم درسته
حساب کردن روی کسی یا چیزی
غلط؛ چشم امید داشتن / به کسی امید داشتن درسته
حفاظت
غلط؛ نه فارسیه نه عربی. بگو حفظ / محافظت / نگهداری
حمام گرفتن
غلط گرته؛
به حمام رفتن / استحمام کردن صحیح است
حیص و بیص
= حیص بیص و هر دو صحیح
به / برای خاطر
هر دو صحیح در معنای «برای»
خدای من!
غلط گرته؛ بگو خدایاا
کردن = ساختن
درسته؛ ویران کردن / ساختن هر دو درسته
خطرات
مراقب باش چون جمع خطر نیست.
خطره = وسوسه
بهبودی
غلط؛ بهبود درسته. اصن در فارسی نداریمش
دسترسی
دسترس صحیحتره. نمیشه مث بهبودی قطعی گفت غلطه
خلاص و خلاصی
هر دو صحیح؛ فقط خلاص صفته خلاصی اسم
خودکفا و خودکفایی
جزوه میگه خودکفا غلطه ولی کفایی درست. جدول میگه هر دو درست. ترکیب های بسایی و بسندگی بهترند کلا.
خواهی نخواهی
صحیح؛
خواه ناخواه هم درسته.
خواه و ناخواه غلطه.
خواهی و نخواهی غلطه
خواه ناخواه
صحیح؛
خواهی ناخواهی هم درسته.
خواه و ناخواه غلطه.
خواهی و نخواهی غلطه
خواه و ناخواه
غلط؛
خواه ناخواه درسته.
خواهی نخواهی هم درسته.
خواهی و نخواهی غلطه
خواهی و نخواهی
غلط؛
خواه ناخواه درسته.
خواه و ناخواه غلطه.
خواهی نخواهی درسته.
فعل داشته باشیم
کلا غلط؛
عرض سلام دارم غلط؛
سفر داشتن غلط؛
سفر داشتن
غلط
عرض خسته نباشید داشتن
غلط
گزارش داشتن
غلط
دهاقین
صحیح؛ جمع مکسر مجاز
در پیرامون = درباره
معمولا غلطه؛ چون مفهوم «حوالی موضوع، نه خود آن را دارد». اگه با معنی درست به کار بره صحیح
در ارتباط با / در رابطه با / در این رابطه
هر سه درست؛ جایگزین «درباره» و «در این باره» هستند.
دریافت کردن / پذیرفتن
دریافت پول و هدیه و حقوق و جایزه صحیح. دریافت ضربه و دستور و نامه و تلگراف غلط. اگه نتونی جلوشو بگیری غلطه
دهات
درسته
دستورات
غلطه. دستور ها و دساتیر درسته
دور زمانه
درسته؛ دور و زمانه هم درسته
دور و زمانه
درسته؛ دور زمانه هم درسته
دست به گریبان
غلط مصطلح است و احتمالا باید درست باشه. دست و گریبان درسته
اسم نکره + را
غلطه؛
خانه ای را خریدم غلطه
نامه ای را نوشتم
غلطه؛ اسم نکره + را غلطه. «را» علامت معرفه است
رسوخ = نفوذ
غلط؛
رسوخ = استوار و محکم بودن.
معنی نفوذ و رخنه نمیده
رفتن = انجام کار به زودی
غلطه؛
(آلودگی میره که کشنده بشه کم کم) غلط
از ضعف حافظه رنج میبرد
غلطه؛ از کجا میدونیم واقعا درد و رنج در کار هست؟
اصفهان از کم آبی رنج میبرد
غلط؛ رنج مال جانداره
روی این حساب / اصل
غلط. بگو «از این رو»
(ممکن است باران ببارد. روی این اصل من به مدرسه نمیروم) غلطه
رویه علمی
غلط.
رویه با روش فرق داره
رویه قانونی
غلط؛ رویه با روش فرق داره
رویه تشخیص
غلط؛ رویه با روش فرق داره
رویه قضایی
صحیح
مصرف بی رویه
غلط؛
رویه در معنی بی روش و زیاد غلطه
رفتار بی رویه
صحیح؛ رویه در معنی نااندیشیده درسته
رویه = روش
غلط؛ رویه معنای اندیشه توام با کاوش داره
رهبریت
غلط
آدمیت
صحیح
انسانیت
صحیح
مدیریت
صحیح
بربریت
غلط
ریشه گرفتن
غلط؛ در معنای سرچشمه گرفتن به کار نمیره.
سرچشمه گرفتن درسته
زیرا که / زیرا
هر دو صحیح
دیوانه / درگیر / پاک ساختن
صحیح؛ معنی مجازی فعل ساختن…
سقف تولید
غلط؛ سقف در معنی حداکثر و نهایت گرته برداری است.
سقف واردات
غلط؛ سقف در معنی حداکثر و نهایت گرته برداری است.
سقف پرواز
غلط؛ سقف در معنی حداکثر و نهایت گرته برداری است.
سقف تحمل
غلط؛ سقف در معنی حداکثر و نهایت گرته برداری است.
سکنه
اگر به عنوان جمع «ساکن» باشد غلط است و ساکنان درسته
شانس پیروزی ما کمه
غلط؛ بگو احتمال
در معنی احتمال منفی، شانس غلطه. کلا اگه معنی luck بده درسته، معنی chance بده غلطه
شانس توسعه سرطان وجود دارد
غلط؛
در معنی احتمال منفی، شانس غلطه. کلا اگه معنی luck بده درسته، معنی chance بده غلطه
شانس دیدن او در این بازار هست
غلط؛
در معنی احتمال منفی، شانس غلطه. کلا اگه معنی luck بده درسته، معنی chance بده غلطه
شانس آورد کیفش پیدا شد
صحیح؛
در معنی احتمال منفی، شانس غلطه. کلا اگه معنی luck بده درسته، معنی chance بده غلطه
شرایط ثبت نام
صحیح؛ شرایط هم جمع شرطه هم معنی «اوضاع و احوال» میده
شرایط مالی
صحیح؛ شرایط هم جمع شرطه هم معنی «اوضاع و احوال» میدهد
در یک تحقیق روان شناسی، ژن استرس کشف شد
غلط؛
«شناسی» اسم میسازه برای علوم، «شناختی» صفت میسازه. ببین در جمله چی لازم داری
در یک تحقیق روان شناختی؛ ژن عامل استرس کشف شد.
صحیح؛
«شناسی» اسم میسازه برای علوم، «شناختی» صفت میسازه. ببین در جمله چی لازم داری
هیئت تحریریه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
هیئت منصفه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
هیئت حاکمه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
وسایط نقلیه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
امور خارجه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
روابط حسنه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
صفات رذیله
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
ارواح خبیثه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
شجره طیبه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
قوه مقننه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
قوه مجریه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
قوه قضاییه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
مکه معظمه
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
مدینه منوره
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
گناهان کبیره
صحیح؛ کاربرد مجاز صفات مونث
پلیس به من مظنون شده
غلط؛
مظنون کسیه که بهش شک میکنند. ظنین اون کسیه که شک میکنه مث پلیس
عهد کردیم که شریف قبول میشیم
غلط؛ فعل التزامی میخواد عهد کردن
عهد و عیال
غلط؛
اهل و عیال درسته
اهل و عیال
صحیح؛
عهد و عیال غلطه
غدغن
صحیح؛
قدغن و غدقن هم مینویسند ولی غدغن بهترین فرمه
غیره و ذلک
غلط؛
غیر ذلک درسته
غیر و ذلک
غلط؛
غیر ذلک درسته
فراری دادن
غلط؛
فرار دادن صحیح
فرار دادن
صحیح؛
فراری دادن غلط
عن قریب
صحیح
فاکتورگرفتن من از برنامه
به نظرم غلطه؛
چون معنی عامل در ریاضی و فیزیک و معنی صورتحساب واسش ذکر شده
پدرم مرا درک نمیکند
غلط؛
نمیفهمد هم غلطه.
این افعال مختص اشیا هستند نه افراد
پدرم مرا نمیفهمد
غلط؛
درک نمیکند هم غلطه.
این افعال مختص اشیا هستند نه افراد
قابل / غیر قابل فلان
غلط نیست. ولی بهتره از «ی» صفت ساز یا پسوند «پذیر» استفاده کنیم.
(قابل ملاحظه فقط غلطه چون گرته برداریه)
خسارت قابل توجه / قابل ملاحظه
غلط؛ کاربردشان در معنی «بسیار / مهم» غلطه. کلا هم مفهوم مثبت دارن. مثلا خسارت دیدنی و جالب توجه نیست پس غلطه
کم و بیش / کمابیش
هر دو صحیح
کنکاش در زندگی مردم
غلطه؛ معنی کاوش نمیده
یه کلمه ترکی-مغولی به معنی مشورته
گشت / گردید / گرداند / گردانید
هم در معنی «شدن» هم در معنی «چرخیدن» همگی صحیح
لابد
معنی اصلی = بدون چاره
ولی امروزه در معنی «ظاهرا / احتمالا» هم صحیح است
مابین
صحیح؛ = میان و بین
ماهانه / ماهیانه
هر دو درست
تفاوت داشتن از / با
حرف اضافه اش «با» است. کاربرد «از» غلطه
متفاوت بودن با / از
حرف اضافه اش «با» است. کاربرد «از» غلطه
تشریک مساعی
صحیح؛
مساعی جمع سعی و کلمه ای صحیح
املاک و مستقلات
غلط؛ مستغلات درسته
املاک و مستغلات
صحیح؛ مستقلات غلطه
متنابه
غلط؛ معتنی به درسته در معنای قابل اعتنا و هنگفت و مهم
کارگر با حقوق مُکفی
غلط؛ اصلا معنی کافی نمیدهد. همان کافی درسته
ملا لغتی
غلط؛ ملا نقطی درسته
موافقت و توافق
موافقت میتونه یه جانبه باشه ولی توافق همیشه دو جانبه اس
نرخ رشد
غلط؛ نرخ فقط در معنی قیمت داریم. معنی rate نمیده
رفتارت نشانگر تربیت توست
غلط؛
نشانگر کسیه که نشانه و مدال تولید میکنه. نمایانگر هم غلطه. نشان دهنده درسته
نمایانگر
غلط؛
نشانگر هم غلطه.
نشان دهنده درسته
نظرات
جمع نظره و به معنی نگاهها است و نباید در مفهوم نظر و نظریه بکار برود. اون میشه نظریات
نه چندان سخت
نه چندان و نه بسیار مث بیش از یکبارند. نه چندان سخت اگه معنی آسان بده، غلطه. سختی داره ولی کم سخته
همیاری / همزبانی / همدلی … + هم
حشو قبیح و غلط
همیاری
غلط؛
یاری درسته.
همیاری معنی داشتن یار مشترک داره و معنی همکاری و همزبانی نمیده