الدروس Flashcards
ضَحِکَ (یَضحَکُ)
خندید
طیلَة
در طولِ
عَذْب
گوارا
غَزارة
فراوانی
غَطَّی (یُغطًي )
پوشاند
غطى الثلج الجبل = برفی کوه را پوشاند
قَصَفَ (یُقصِفُ)
غرید
لَمَعَ (یَلمَعُ)
درخشید
مَشروع
طرح - پروژه
مظلَّات
چترها
مِکنَسة
جارو
هَبَّ (یَهُبُّ)
وزید
هَطَلَ (یُهطِلُ)
بارید
الطَّقْسُ
آب و هوا
مَلابِسّ خفیفة (صَیفیَّة)
لباسهای نازک (تابستانی)
مَلبِسُ شتویَّةٌ (صُفیَّةٌ)
لباسهای زمستانی (پشمی)
الجوُّ بارِدٌ / حارٌّ / مُعتدِلٌ
هوا سرد / گرم / معتدل است
الستُحُبٌ کثیرةٌ
ابرها زياد هستند
هل یَنزلُ اٌلمَطَرُ اٌلآنَ
أيا الان باران مي بارد؟
الشَتاءُ هُنا رائعٌ
زمستان در اینجا عالیست
المُناخُ
آب و هوای اقلیمی
یُذَکًرُني
به یادم می آورد
لا أوري
نمی دانم
أتى ب (يأتي ب)
آورد
أَراحَ (يُريحُ)
آسوده کرد
إشتَدَّ (يَشْتَدُّ)
شدت يافت
إشتَرَكَ (يَشْتَرِكُ)
شركت كرد
أغصان
شاخه ها
أَقامَ (يُقيمُ)
به اجرا در أورد
أَلبَسَ (يُلبِسُ)
پوشانید
إنزَعَجَ (يَنزَعِجُ)
آزرده شد
أوراق
برگها
تَراشَقَ (یَتَراشَقُ)
پرتاب کرد
تَساقَطَ (یَتَساقَطُ)
فرو ریخت
تِمثال
مجسمه
حَطَب
هیزم
حَوْلَ
گرداگرد
دارَ (یَدورُ)
چرخید
رَدَّعَنْ (یَرُدُّعَنْ)
بازداشت
ساحَة
میدان
صَبيّ
پسر بچه
صَرَخَ (یَصْرُخُ)
فریاد زد
صَنَعَ (یَصْنَعُ)
ساخت
مُشمٍّسٌ
آفتابی
جافٌّ
خشک
الخريف
فصل پاييز
هادئة
ساکت
خفف
خنثی شده
عِش
لانه
الحا
داغ
الصيف الحا = تابستان داغ
سرير
بستر
هاتف
تلفن
حقيبة
كيف
غُيوم
ابرها
اغصان
شاخه ها
أوراق
برگها
الثياب
لباس ها
يَرُدّوا
أنها پاسخ می دهند
المطر
باران
الصبي
پسر
معطف
کت
المَعاطِف = کت ها
الصوف
پشم گوسفند
قُفّاز
دستکش
یَصْرُخون
دور هم جمع می شوند
دایر می شوند، بصورت داره جمع می شوند
أنْفا
دماغ
عُنُقِه
گردن
الصَّیف
تابستان
أحضان
آغوشها
أَدّى (يُؤدّي)
ایفا کرد / انجام داد
أُسرَة
خانواده
إكتَسَبَ (يَكتَسِبُ)
به دست آورد
أناقَة
خوش پوشی - آراستگی
إهتَمُّ بِ (يَهتَمُّ بِ)
اهتمام ورزید
تَعدّی (يَتعدّى)
فراتر رفت
تَعرّ َفَ على (يَتعرَّفُ على)
آشنا شد
تَعوّدَ (يَتعوَّدُ)
عادت کرد
تَكَوَّنَ (يَتَكَوَّنُ)
شکل گرفت
تَلقّى (يَتَلقّى)
فرا گرفت
دَعْ
بگذار - رها کن
دَور
نقش
رَبَّةُ اٌلبيتِ
کدبانوی خانه