World English Institute Flashcards

You may prefer our related Brainscape-certified flashcards:
1
Q

English grammar has two main divisions: (1) The Parts of Speech, and (2) The Sentence.

A

دستور زبان انگلیسی دو بخش اصلی دارد: (1) اجزای کلام و (2) جمله.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

The Parts of Speech
All words in the English language may be divided into eight main groups or “parts of speech”: nouns, pronouns, adjectives, verbs, adverbs, prepositions, conjunctions, and interjections

A

اجزای کلام
تمام کلمات در زبان انگلیسی را می توان به هشت گروه اصلی یا “اجزای کلام” تقسیم کرد: اسم، ضمیر، صفت، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط و واژگان بین جملاتی.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q
  1. A noun is a word that names a person, place, thing, condition, feeling or event.
A

اسم کلمه‌ای است که نام یک شخص، مکان، چیز، وضعیت، احساس یا رویداد را بیان می‌کند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

There are (a) common nouns and (b) proper nouns.

A

دو نوع اسم وجود دارد: (الف) اسم مشترک و (ب) اسم خاص.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

a. A common noun names any of a class of persons, places, things, conditions, feelings, or events. Examples: boy, girl, city, state, country, mountain, river, love, joy, peace. A common noun never begins with a capital letter except at the beginning of a sentence or when used with a proper noun. Examples: Snake River, Lincoln Middle School.

A

الف. اسم مشترک نام هر یک از گروهی از افراد، مکان‌ها، اشیاء، شرایط، احساسات یا رویدادها را بیان می‌کند. مثال‌ها: پسر، دختر، شهر، ایالت، کشور، کوه، رودخانه، عشق، شادی، صلح. یک اسم مشترک هرگز با حرف بزرگ شروع نمی‌شود، مگر در ابتدای جمله یا زمانی که با یک اسم خاص استفاده شود. مثال‌ها: رودخانه اسنیک، مدرسه راهنمایی لینکلن.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

b. A proper noun is the official name of a person, place, or thing. Examples: David, Mary, Dallas, Texas, Egypt, Everest, and Amazon. A proper noun always begins with a capital letter.

A

ب. اسم خاص نام رسمی یک شخص، مکان یا چیز است. مثال‌ها: دیوید، مری، دالاس، تگزاس، مصر، اورست و آمازون. یک اسم خاص همیشه با حرف بزرگ شروع می‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q
  1. A pronoun is a word that takes the place of a noun. Examples: I, you, he, she, it, we, they, them, this, that, these, those, who, which, what. Sentence: “I love you.” The pronoun “I” is always capitalized
A

ضمیر کلمه‌ای است که جایگزین اسم می‌شود. مثال‌ها: من، تو، او، او، آن، ما، آن‌ها، آن‌ها، این، آن، این‌ها، آن‌ها، که، چه، چه. جمله: “من تو را دوست دارم.” ضمیر “من” همیشه با حرف بزرگ نوشته می‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

The pronoun “I” is always capitalized

A

ضمیر “من” همیشه با حرف بزرگ نوشته می‌شود.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q
  1. An adjective is a word that describes or limits a noun or a pronoun. Examples: a, an, the, one, my, our, your, her, his, its, their, red, big, good, evil, tall, short. Sentence: “Your mother is a good woman.”
A

صفت کلمه‌ای است که یک اسم یا ضمیر را توصیف یا محدود می‌کند. مثال‌ها: یک، یک، آن، یک، من، ما، تو، او، او، آن، آن‌ها، قرمز، بزرگ، خوب، بد، بلند، کوتاه. جمله: “مادرتان زن خوبی است.”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q
  1. A verb is a word that expresses an action or state of being. Examples of action verbs are run, walk, fly, teach, learn, eat, sleep, and work. “They walk to school.” State of being verbs: be, is, am, are, feel, appear, sound, seem. Sentence: “They are tall.”
A

فعل کلمه‌ای است که یک عمل یا حالت وجود را بیان می‌کند. مثال‌های افعال عملی عبارتند از دویدن، راه رفتن، پرواز کردن، آموزش دادن، یادگیری، خوردن، خوابیدن و کار کردن. “آن‌ها به مدرسه می‌روند.” افعال حالت وجود: بودن، هست، هستم، هستند، احساس کردن، ظاهر شدن، صدا دادن، به نظر رسیدن. جمله: “آن‌ها بلند هستند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q
  1. A verb is a word that expresses an action or state of being. Examples of action verbs are run, walk, fly, teach, learn, eat, sleep, and work. “They walk to school.” State of being verbs: be, is, am, are, feel, appear, sound, seem. Sentence: “They are tall.”
A

قید کلمه‌ای است که یک فعل، صفت یا قید دیگری را توصیف یا محدود می‌کند. مثال‌ها: سپس، امروز، اکنون، فردا، به زودی، اینجا، آنجا، همه جا، به سرعت، به زیبایی، با دقت، خوب، به سختی، تقریباً، کاملاً. جمله: “آن‌ها با سرعت راه می‌روند.”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q
  1. An adverb is a word that describes or limits a verb, an adjective, or another adverb. Examples: then, today, now, tomorrow, soon, here, there, everywhere, quickly, beautifully, carefully, well, barely, nearly, completely. Sentence: “They walk quickly.”
A

قید کلمه‌ای است که یک فعل، صفت یا قید دیگری را توصیف یا محدود می‌کند. مثال‌ها: سپس، امروز، اکنون، فردا، به زودی، اینجا، آنجا، همه جا، به سرعت، به زیبایی، با دقت، خوب، به سختی، تقریباً، کاملاً. جمله: “آن‌ها با سرعت راه می‌روند.”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q
  1. A preposition is a word that shows the relationship between a word that comes before it and a noun or pronoun that follows it. Examples: in, at, by, near, to, from, into, before, after, during, until, like. Sentence: “John ran to school.”
A

حرف اضافه کلمه‌ای است که رابطه بین کلمه‌ای که قبل از آن می‌آید و اسم یا ضمیری که بعد از آن می‌آید را نشان می‌دهد. مثال‌ها: در، در، توسط، نزدیک، به، از، به درون، قبل، بعد، در طول، تا، مانند. جمله: “جان به مدرسه دوید.”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q
  1. A conjunction is a word that connects words, phrases, or clauses to one another. Examples: and, but, yet. Sentence: “The son was hungry and needed money.” The conjunction “and” links the first part of the sentence with the second part.
A

حرف ربط کلمه‌ای است که کلمات، عبارات یا بندها را به یکدیگر متصل می‌کند. مثال‌ها: و، اما، هنوز. جمله: “پسر گرسنه بود و به پول نیاز داشت.” حرف ربط “و” قسمت اول جمله را به قسمت دوم آن پیوند می‌دهد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q
  1. An interjection is a word or group of words used to express sudden and strong feelings. Examples: Ah! Oh! Wow! Oh no! Sentence: “Oh! How I want to go home!” By learning the eight parts of speech and their meanings, you have taken a big step toward mastering the English language.
A

واژگان بین جملاتی کلمه یا گروهی از کلمات است که برای بیان احساسات ناگهانی و شدید استفاده می‌شود. مثال‌ها: آه! اوه! واو! اوه نه! جمله: “اوه! چقدر دلم می‌خواهد به خانه بروم!” با یادگیری هشت جزء کلام و معانی آن‌ها، گام بزرگی در جهت تسلط بر زبان انگلیسی برداشته‌اید.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

The Sentence
Now let us look briefly at the second major division of English grammar, The Sentence. A sentence is a group of words joined together to express a complete thought.

A

جمله
اکنون بیایید به طور مختصر به بخش دوم اصلی دستور زبان انگلیسی، جمله نگاه کنیم. جمله گروهی از کلمات است که با هم ترکیب شده‌اند تا یک فکر کامل را بیان کنند. هر جمله از دو بخش اصلی تشکیل شده است: (1) فاعل و (2) خبر.

17
Q

. Every sentence is made up of two main parts: (1) the subject, and (2) the predicate.

A
18
Q
  1. The subject is the part of the sentence that tells who or what the sentence is about. For example, “God is love.” In this sentence, “God” is the subject. He is the person being discussed.
A
  1. فاعل بخشی از جمله است که نشان می‌دهد جمله در مورد چه کسی یا چه چیزی است. به عنوان مثال، “خدا عشق است.” در این جمله، “خدا” فاعل است. او شخصی است که در مورد او صحبت می‌شود.
19
Q
  1. The predicate is the part of the sentence that tells what the subject is or does. The predicate always includes a verb. In the sentence above, “is love” is the predicate. That is what is said about God.
A

. 2. خبر بخشی از جمله است که بیان می‌کند فاعل چیست یا چه می‌کند. خبر همیشه شامل یک فعل است. در جمله بالا، “عشق است” خبر است. این همان چیزی است که در مورد خدا گفته می‌شود.

20
Q

Types of Sentences
Sentences are divided into four classes according to the way they express a thought: (1) declarative, (2) interrogative, (3) imperative, and (4) exclamatory.

A

انواع جمله
جمله‌ها با توجه به نحوه بیان یک فکر به چهار دسته تقسیم می‌شوند: (1) اخباری، (2) استفهامی، (3) امری و (4) تعجبی.

21
Q
  1. A declarative sentence makes a statement about something and ends with a period (.). Example: “A man had two sons.”
A

جمله اخباری یک بیان در مورد چیزی را بیان می‌کند و با نقطه (.) پایان می‌یابد. مثال: “مردی دو پسر داشت.”

22
Q
  1. An interrogative sentence asks a question and ends with a question mark (?). Example: “What does all this mean?”
A

جمله استفهامی سؤالی می‌پرسد و با علامت سؤال (?) پایان می‌یابد. مثال: “همه اینها چه معنایی دارد؟”

23
Q
  1. An imperative sentence makes a request or gives a command and ends with a period or an exclamation point (!). Examples: “Hurry!” “Bring our best calf and kill it so that we can celebrate.” In imperative sentences, “you” is understood: (You) bring our best calf.”
A

جمله امری درخواستی می‌کند یا دستوری می‌دهد و با نقطه یا علامت تعجب (!) پایان می‌یابد. مثال‌ها: “بشتاب!” “بهترین گوساله ما را بیاورید و آن را بکشید تا بتوانیم جشن بگیریم.” در جملات امری، “تو” درک می‌شود: (تو) بهترین گوساله ما را بیاورید.”

24
Q
  1. An exclamatory sentence says something with force and emotion and ends with an exclamation point (!). Example: “My son was dead, but now he is alive again!”
A

جمله تعجبی چیزی را با قدرت و احساس بیان می‌کند و با علامت تعجب (!) پایان می‌یابد. مثال: “پسرم مرده بود، اما اکنون دوباره زنده است!”

25
Q
A