Words-12 Flashcards
Prudish
با احتیاط، اُمّل
Regressive
پسرفت کننده، کاهنده
Demacrate
تعیین حدود، نشانگذاری
Whitewash
سفیدکاری، ماستمالی کردن
Trumpet
شیپور زدن، در بوغ و کرنا کردن
Improvident
بیاحتیاط، لاابالی
Dissolute
هرزگی، فساد، بداخلاق
Catapult
با منجنیق پرت کردن
Witticism
بذلهگویی، مسخره
Inimical
خصمانه، مضر
Pallid
رنگرفته، کمرنگ
Aghast
مبهوت، وحشتزده
Impecunious
بیپول، فقیر
Utilitarian
Practical
مطلوبیت چیزی بخاطر سودمندی آن
Break away from
Move away or escape suddenly.
Emblematic of
حاکی از
Grandiloquent
قلنبهنویسی
گزافگویی
Cajole
ریشخند کردن، گول، چاپلوسی
Vindictive
To have a very strong desire for revenge.
Remiss
To be negligent in one’s duty.
غفلتکار، بیمبالات
Screed
An abusive rant (often tedious).
درد دل، سخن یا نامه دراز و خسته کننده
Bleak
Having a depressing or gloomy outlook.
متروک، غمافزا