vocabulary_ Barbie a fairy secret Flashcards
to sum
خلاصه کردن یا جمع کردن
Thrilled
هیجان زده
script
نمایشنامه - فیلمنامه
adoring
ستودن - ستایش کردن - عشق ورزیدن
Breezy
نشاط آور
Demand
تقاضا کردن - خواستار شدن - مطالبه کردن
Breezy
نشاط آور
Rip
شکافتن - پاره کردن - دریدن
Purposely
از روی قصد یا عمدا
I totally owe you
من کاملا مدیدن شما هستم
Understandable
قابل فهم - قابل درک
Incredible
باور نکردنی
Palace
کاخ یا قصر
Let me down
مرا پایین کنید
Trick
حقه یا نیرنگ
Spoil
فاسد کردن - از بین بردن - خراب کردن
Palace
کاخ یا قصر
Suppose
فرض کردن - پنداشتن - گمان کردن
Prank
شوخی آمیخته با فریب
Hold on
دست نگه دارید
Trouble
مشکل
Wings
بال ها
As you wish
همانطور که می خواهید
Besmirching
نا پاک کردن - لکه دار کردن
Pummel
له کردن - کوبیدن - زدن
Pummel
له کردن - زدن - کوبیدن
Pelt
ضربت خوردن - پی در پی زدن
Grab
ربودن - قاپیدن - جنگ زدن - گرفتن
Bet
شرط بستن
Flip
از خود بیخود شدن
Fitting room
اتاق امتحان
Wisest
عاقل ترین - دانا ترین
Shortcuts
میانبر ها
Elevator
آسانسور
Purse
کیف
Scream
چیغ یا فریاد
زره
محله
ظاهرا
Potion
معجون
Matchmaking
خواستگاری
Mist
غبار
Ban
منع کردن - قدغن کردن - ممنوع ساختن
Gossip
شایعات بی اساس - خبر کشی کردن
Rebulid
باز سازی
Madness
دیوانگی یا جنون
Admit
پذیرفتن - اقرار کردن - اعتراف کردن
Pathetic
رقت انگیز
Extremely
بشدت
Further
دورتر یا بیشتر
Wiling
مشتاق - راضی- حاضر - مایل
Secure
امن یا ایمن
Helmet
کلاه
Mess
آشوب به پا کردن - شلوغ کاری کردن - آشفته کردن
Proclaim
اعلام کردن
Disguise
تغییر قیافه یا لباس مبدل
Betrayed
خیانت کردن
Agility
مهارت - چابکی یا چالاکی
Besides
بعلاوه
Ruin
فنا کردن یا خراب کردن
Banish
دور کردن - تبعید کردن - طرد کردن
Impervious
غیر قابل نفوذ
Dungeon
سیاه چال - زندان
Fail
ناکام ماندن یا شکست خوردن
Stuck
بستن - چسپیدن - گیر کردن
Swear
قسم خوردن یا سوگند خوردن
Certainly
مطمینا
Figure
تصور کردن - شمردن - مجسم کردن
Glared
خیره نگاه کردن
Forgiveness
بخشنده گی
Underneath
زیر - پایین
Lawfully
قانونی
Wedded
ازدواج کرده
Object
مخالفت کردن - موضوع - شی
Antidote
پاد زهر
Release
رها کردن - آزاد کردن
Lift
برداشتن - بلند کردن
Entirely
کاملا
Reception
پذیرایی - پذیرش
Weird
عجیب و غریب
Reappear
دوباره ظاهر شدن
Swarm
هجوم آوردن - ازدحام کردن
Huge
کلان یا عظیم
Weirdest
عجیب ترین
Flirt
لاس زدن
Barely
به سختی