Vocab Flashcards
vested interests
منافع مقرره
scandal
رسوايي، افتضاح، ننگ، تهمت، بدگويي
liable
مسئول، مشمول، قابل اطمينان
boycotted
تحريم، بايكوت
overt
آشكارا، واضح
denounce
متهم كردن، تهديد كردن
disquieting
تشويش، نا آرامي
plain
ساده، قابل درك، رك، ساده
falsify
تحريف كردن، باطل ساختن، تزوير كردن
sacrosanct
مقدس، قدوس، منزه
sordid
كثيف و زشت، ناشايست، فرومايه، دون
highbrow
صفت: روشن فكر، داراي سعه نظر
اسم: عالم و دانشمند، داراي ابرو و پيشاني بلند
Rationalization
انطباق با اصول عقلاني، توجيه، توجيه عقلي
cast
انداختن، دادن، هنر پيشه تعيين كردن، قالب گيري كردن، معين كردن
blasphemy
توهين به مقدسات، ناسزا، كفر
life-long
مادام العمري
denigrate
لكه دار كردن، بدنام كردن، سياه كردن
traduce
افترا زدن، بهتان زدن، لكه دار كردن
glaring
درخشان، زياد، آشكار، خيره، خودنما
scurrility
بد دهاني، فحاشي
slipshod
پاشنه خوابيده، لاابالي، لاقيد، شلخته
renegade
اسم: خائن، مرتد
صفت: از دين برگشته، برگشته
illusion
خيال باطل، توهم
doctrines
آموزه، تعليم