Voc Flashcards
Grand unt
Aunt of father or mother
Enjoy their company
از مصاحبت آنها لذت ببرید
Though
گرچه، بهرحال
Convenience
راحتی
Sequencing
ترتیب دهی
Cloth
پارچه
Spicy Curries
کاری
Stem
ساقه
Even though
با اینکه
Recreation area
منطقه تفریحی
Demolish
تخریب کردن
And
In addition
What is more
But
Whereas
However
Refer to time
In the past
During this period
Refer to what you see
We can see
It is clear
Move to different place
Relocated
Got bigger
Expanded
Increased in size
Knock down
Demolished
Made
Developed
Created
Harbour
بندرگاه
Leisure
N
فراغت
Leisure time
Leisure activity
Breeze
نسیم
Elit
نخبه
Pupil
شاگرد
Participation
مشارکت
Entrant
داوطلب
Retail
خرده فروشی
Take place
اتفاق افتادن
Palm of hand
کف دست
Pop
ترکیدن، پراندن، بیرون زدن
Lentil
عدس
Subcontinent
شبه قاره
Identity
هویت
Ethical
اخلاقی
Prescription
نسخه
Plaster
Bandaid
Stiches
بخیه
Sling
آتل
Crutches
عصا
Cast
گچ
Antiseptic
ضدعفونی
Briefly
For a short time
Identical
یکی، یکسان
Moose
گوزن شمالی
Ethicaly
اخلاقی
Bargain
خرید ارزان
Flea market
سمساری
Flea market
سمساری
Stall
دکه چوبی
Vendor
دست فروش
Affordable
در دسترس، قابل تهیه
Festive
جشنی، شاد
Hut
کلبه
Scented
عطری، خوشبو
Puppet
عروسک
Drawbacks
اشکالات
Outweigh
سنگین تر بودن از، مهم تر بودن از
Loyalty
وفادری
Mid-price
قیمت متوسط
Apart from that
جز این مورد
Afford
تهیه کردن، حاصل کردن
Landmark
شناخته شده، برجسته
Spacious
Large
Pace
گام، سرعت
Compulsory
اجباری
Zebra crossing
خط عابر پیاده
Crossroads
تقاطع
Fountain
آبنما، فواره
Commemorate
یادبود
Attendance
حاضران، حضار
Substantial
مهم
Warden
سرپرست، رئیس
Orphan
یتیم
Cub
بچه پسدانداران گوشتخوار، توله
Ivory
عاج
Fortune
بخت، اقبال
Supply
عرضه
Demand
تقاضا
Supply and demand
عرضه و تقاضا
Excessive
مفرط، بیش از اندازه
Momentarily
لحظه ای
Imitating
تقلید کردن
Acquire
بدست آوردن
Adaption
سازگاری
Asset
دارایی
Crisis
بحران
Lung
ریه
Stress apparatus
دستگاه استرس
Chronically
مزمن
Acute
حاد
Associated with
در رابطه با
Onset
حمله، شروع
Diminish
کم شدن
Disrupt
مختل کردن
Accomplishment
دستاورد
Threatend
تهدید شده
Nevertheless
با این اوصاف
Controversial
بحث برانگیز
Sympathetic
احساسی، دلسوز
Clear-cut
صریح
Associated with
مرتبط با
Particularly
بویژه
Association
وابستگی، اتحاد
Craving
اشتیاق
Counteract
مقابله
Thus
بدین ترتیب
Abdominal
شکمی
Consequently
در نتیجه
Gland
غده
Intensify
تشدید کردن
Dissatisfaction
نارضایتی
Predisposition
استعداد
Sufferer
مبتلا
Contraction
اختصار
Unresolved
حل نشده
Insomnia
بی خوابی
Anticipation
پیش بینی
In contrast
در مقابل
Is held
برگزار شدن
Pinpointing
با دقت اشاره کردن
Idle
بیهوده
Speculation
تفکر
Evolution
تکامل
Ancestor
جد
Wandered
سرگردان
Indicator
درجه
Defect
معیوب ساختن
Differ
فرق گذاشتن
Mutation
جهش
Grunting
خر خر کردن، نالیدن
Faculty
استاد
Shelter
پناهگاه
Entail
مستلزم بودن
فراهم کردن
Larynx
حلقوم
Precursor
ماده متشکله
Burial
خاک سپاری
Ritual
تشریفات
Hearth
اجاق
Debate
بحث
Skull
جمجمه
Corporate
adj
متعلق یا مربوط به یک شرکت
Constrain
محدود کردن
Stroke
نوازش کردن
Stroke
نوازش کردن
Groom
تمیز کردن
Thus
بدین گونه، چنین
Gelada
عنتر
Acquired
اکتسابی
Opposed
بر خلاف
Bent
خم کردن
Alliance
n
پیوستگی، اتحاد
Opiate
مخدر
Gurgule
شر شر
Cling
پیوستن
Primate
پیشوا
Nomadic
چادر نشین
Demand
مطالبه
Sophistication
ظرافت
Chit-chat
گفتگو
Correlate
همبستگی، مرتبط کردن
Acquire
بدست آوردن
Maiden
باکره، جدید
Horrendous
وحشتناک
Fluctuate
نوسان
Prominent
برجسته، والا
Invasion
تهاجم
Disrupt
قطع کردن
Sumptuous
مجلل
Heritage
میراث
Throughout
تماما، سرتاسر
Craft
صنعت
Cease
متوقف شدن
Geniune
خالص
Wilderness
بیابان، صحرا
Cove
خلیج
Turquoise
فیروزه ای
Cater
فراهم نمودن، آذوقه رساندن
Creature
موجود
Creature
موجود
Instinctive
غریزی
Wildlife Filmmaker
فیلمساز حیات وحش
Campaigner
مبارز
Incident
حادثه
Incident
حادثه
Pod
غلاف، محافظ
Herded
herd گله
جمع شدن
Scuba diver
غواص
Grip
محکم گرفتن، چسبیدن
Royalty
خانواده سلطنتی
Leopard
پلنگ
Until the late
تا اواخر
Conservation
حفاظت
Welfare
رفاه
Breed
نژاد
Breeding
پرورش
Breeding program
برنامه اصلاح نژادی
Reintroduce
معرفی مجدد
Habitat
زیستگاه
Wellbeing
تندرستی
Enrichment
غنی سازی
Paddock
چراگاه
Trail
مسیر
Oase
واحه
Likewise
به همین ترتیب
به علاوه
نیز
هم
Enclosure
محوطه
Instinct
غریزه
Resemblance
شباهت
Temperament
خلق
Upbringing
پرورش
Immediate family
خانواده نزدیک
Maternal instinct
غریزه مادری
Striking resemblance
شباهت قابل توجه
Rewarding
ارزنده، ارزشمند
Accommodate
،جا دادن، هماهنگ کردن، همساز کردن
Adopt
به فرزندی قبول کردن، اقتباس کردن، قبول کردن
Break down
شکست خوردن
Endure
تحمل کردن
Have sth in common
وجه اشتراک داشتن
Play a role
نقش بازی کردن
Nurture
پرورش
Adolescent
بزرگسال
Consequence
نتیجه
Infancy
نوزادی
Infant
نوزاد
Maturity
بلوغ
Milestone
زمان مهم
Peers
همسالان
گروه خاص
Toddler
نوپا
Transition
گذار، تحول
Abstract
انتزاعی
Cognitive
شناختی
Clumsy
خام
Fond
علاقمند، خواهان
Immature
نابالغ
Independent
مستقل
Irresponsible
غیر مسئول
Rebellious
Adj
سرکش
Significant
Adj
مهم
Tolerant
Adj
شکیبا
Acquire
V
بدست آوردن
Immitate
V
تقلید کردن
Reminisce
V
به خاطر آوردن
Throw a tantrum
V
عصبانی شدن
Bear in mind
Phrase
در نظر داشته باشید
به یاداوردن کسی یا چیزی
Broaden the mind
Phrase
افزایش علم
Have sth in mind
Phrase
ایده داشتن
Have sth on your mind
Phrase
نگرانی داشتن
It slipped my mind
Phrase
فراموش کردن
My mind went blank
Phrase
چیزی را به یاد نیاوردن
Put my mind at ease
Phrase
به ذهن استراحت دادن
Anxiety
N
اضطراب
Artery
N
شریان
Cravings
N
اشتیاق
Diagnosis
N
تشخیص
Dietician
N
متخصص تغذیه
Factor
N
فاکتور
Harm
N
آسیب
Infection
N
عفونت
Intake
N
ورودی
Junk food
N
غذای آشغال
Nutrient
N
ماده مغذی
Nutrition
N
تغذیه
Obesity
N
چاقی مفرط
Portion
N
پرس
Serving
N
پرس
Stroke
N
ضربه
Therapy
N
تراپی
Variety
N
تنوع
Alternate
Adj
متناوب
every other
every other day/friday, alternate days/ fridays
Alternate
Adj
متناوب
every other
every other day/friday, alternate days/ fridays
Brisk
Adj
تیز، آراسته، چابک
Chronic
Adj
مزمن
Infectious
Adj
عفونی، مسری
Moderate
Adj
متوسط
Obese
Adj
Overweight
Persistent
Adj
با استقامت
Vital
Adj
حیاتی
Counteract
V
بی اثر کردن، عمل متقابل کردن
Curb
V
محدود کردن
Eliminate
V
حذف کردن
Maintain
V
نگهداری کردن
Overdo
V
بیش از حد انجام دادن
Overeat
V
بیش از حد خوردن
Stimulate
V
تحریک کردن
Fulfilment
N
شادکامی
Insight
N
بینش
Leisure
N
وقت آزاد
Pessimist
N
Pessemistic
Realistic
N
واقع بین
Intense
Adj
شدید
Materialistic
N
مادی
Recreational
Adj
تفریحی
Multiplication table
جدول ضرب
Authority
N
نفوذ، قدرت
Accuracy
N
دقت
Concept
N
مفهوم
Conjecture
N
حدس گمان
Dialect
N
لهجه
Hesitation
N
دودلی
Mother tounge
N
زبان مادری
Incoherent
Adj
نامنسجم
Inherent
Adj
ذاتی
sophisticated
Adj
پیچیده
spontaneous
Adj
خودجوش، خودانگیز
Clarify
V
روشن کردن
Comperhend
V
درک کردن
Conclude
V
به پایان رساندن
Conclude
V
به پایان رساندن
Converse
V
صحبت کردن
Distinguish
V
تشخیص دادن
Emerge
V
پدیدار شدن, ظهور
Evolve
V
رشد کردن، تکامل یافتن، باز کردن
Imply
V
دلالت کردن
Indicate
V
نشان دادن
Recall
V
به یاد آوردن
Stutter
V
لکنت داشتن
There is something to be said for
چیزی برای گفتن وجود دارد
Needless to say
نیازی به گفتن نیست
You can say that again
با نظر کسی موافق بودن
Intimate
مطلبی را رساندن, صمیمی
Correspond
V
برابر بودن، به هم مربوط بودن
Intend
V
قصد داشتن
معنی دادن
Connotation
N
معنی
Appreciate
V
قدردانی کردن
Contradict
V
مخالفت کردن
Species
N
گونه
Means
N
وسیله
Instruct
V
آموختن به، آموزاندن
Merely
فقط
Intrigue
V
فریفتن
Pinpointing
با دقت اشاره کردن
Idle
بیهوده
Speculation
حدس، گمان
Chit-chat
گفتگو
Evolution
تکامل
Ancestor
جد
Wander
سرگردان
Defect
معیوب ساختن
Differ
فرق گذاشتن
Indicator
درجه
Grunting
نالیدن، خرخرکردن
Faculty
استاد
Complexity
پیچیدگی
Shelter
پناهگاه
Eventually
Finally
Entailed
به تفصیل
Precursor
ماده تشکیل دهنده, پیشرو، منادی
Ritual
تشریفات
Burial
دفن
Debate
بحث
Skull
جمجمه
Corporate
adg
belonging to a corporation
Constrain
محدود کردن
Stroke
ضربه، نوازش کردن
Groom
تمیز کردن
Relient
متکی
Thus
بنابراین
Opposed
ضد
Acquired
اکتسابی
Particularly
مخصوصا
Bent
Bend خم کردن
Alliance
پیوستگی، اتحاد
Apes
بوزینه
Opiate
مخدر، مسکن
Banter
مسخره کردن, خوشمزگی
Gurgling
شرشر
Cling
پیوستگی
Demand
تقاضا
Nomadic
چادرنشین
Correlate
پیوستگی
accommodation
محل اقامت
countryside
حومه شهر
facilities
امکانات
identification
شناسایی
Inhabitant
ساکن
itinerary
برنامه سفر
landscape
چشم انداز
luggage
بار مسافر
Transport
حمل و نقل
transportation
Trend
روند
adventurous
پر ماجرا
Budget
بودجه
breathtaking
مهیج
Costal
ساحلی
cosmopolitan
بین المللی
Diverse
Adj
متنوع
mountainous
کوهستانی
picturesque
Adj
زیبا
quaint
Adj
عجیب و غریب
Rough
Adj
خشن
Scenic
Adj
خوش منظره
stunning
Adj
خارق العاده
Tough
Adj
سخت
Unspoilt
Adj
دست نخورده، بکر
urban
Adj
شهری
Affect
V
تاثیر می گذارد
fluctuate
V
نوسان کردن
Horrendous
Adj
وحشتناک
indulge
افراط کردن
invasion
N
هجوم
disrupt
V
مختل کردن
Drought
N
خشکسالی
Nought
N
هیچ
Trough
N
آبشخور، از طریق
sumptuous
Adj مجلل
pampered
Adj
متنعم، ناز پرورده
Craft
صنعت، مهارت
Captivating
Adj
فریبنده
Cove
N
خور، خلیج
turquois
N
فیروزه
Sparkle
N
درخشش، تلالو
archaeologist
N
باستان شناس
Era
N
عصر
evidence
N
شواهد، مدارک
generation
N
نسل
Millennia
N
هزاره
pioneer
N
پیشرو
Ancient
Adj
قدیمی
chronological
Adj
زمانی
consecuative
Adj
متوالی
Imminent
Adj
قریب الوقوع
prehistoric
Adj
ماقبل تاریخ
prehistoric
Adj
ماقبل تاریخ
prior
Adj
قبل
punctual
Adj
وقت شناس
Time-consuming
Adj
زمانبر
erode
V
فرسایش، ساییده شدن
Infer
V
نتیجه گیری، استنتاج کردن
predate
V
قبل از موقع بخصوصی واقع شدن
Span
V
گستردگی، چرخیدن
Lose track of time
Phrase
از دست دادن زمان
Lose track of time
Phrase
از دست دادن زمان
Take so long
Phrase
خیلی طول کشیدن
chronologically
Adv
بصورت زمانی
Formerly
Adv
قبلا
previously
Adv
قبلا
subsequently
Adv
after an event in the past
preceding
Adj
ماقبل، پیش از
insuccession
پی در پی
Constantinople
قستنطنیه
In advance
پیش از
Stok market crash
سقوط بازار سهام
circa
در حدود، تقریبا
Work spanned
کار به طول انجامید
Artifact
مصنوعات
gaze upon
نگاه خیره بر
Awe
هیبت
Sketched
ترسیم شده
Erect
ایستاده
Pine
کاج
Ditch
خندق
Carve
تراشیدن، حک کردن
Chalk
گچ
pastureland
مرتع
Gave way
جای خود را به چیزی دادن
May have served
ممکن است عمل کرده باشد
antiquated
قدیمی
Agriculture
N
کشاورزی
Agriculture
N
کشاورزی
Burrow
N
سوراخ زیرزمینی، پناهگاه
Climate
N
آب و هوا
Crop(s)
N
محصول
Decline
N
کاهش
Den
N
غار، لانه
Disaster
N
بلا
Ecological balance
N
توازن اقلیمی
Ecology
N
بوم شناسی
Evolution
N
تکامل
extinction
N
انقراض
Fauna
N
کلیه جانوران
Flora
N
کلیه گیاهان
habitat
N
زیستگاه
insect
N
حشره
pesticides
N
آفت کش ها
predator
N
شکارچی
Prey
N
شکار، طعمه
Prey
N
شکار، طعمه
repercussion
N
پیامد
repercussion
N
پیامد
Scent
N
عطر
Species
N
گونه ها
vegetation
N
گیاهان
Vermin
N
جانوران موذی
Vermin
N
جانوران موذی
Weed
N
علف هرزه
Arid
Adj
خشک، بایر
catastrophic
Adj
مصیبت بار، فاجعه بار
domesticated
Adj
اهلی شده
disastrous
Adj
مصیبت بار
endangered
Adj
در معرض خطر
endangered
Adj
در معرض خطر
extinct
Adj
منقرض شده
genetically modified
Adj
اصلاح ژنتیکی شده
Introduced
Adj
معرفی شده
Native
Adj
بومی
resistant
Adj
مقاوم
Semi-arid
Adj
نیمه خشک
Tropical
Adj
گرمسیری
Vulnerable
Adj
آسیب پذیر
Adapt
V
سازگارکردن
Combat
V
مبارزه کردن
Cultivate
V
کشت کردن
eradicate
V
ریشه کن کردن
Evolve
V
تکامل یافتن
hibernate
V
زمستانرا در خواب بسر بردن
Tolerate
V
تحمل کردن
Twige
شاخه کوچک
Trunk
تنه
Fur
خز
Scales
پولک، فلس
Feathers
پر
Paw
پنجه
Claw
چنگ
Thorn
خار
Petal
گلبرگ
constantly
دائما
destructive
مخرب
Chemical spills
نشت مواد شیمیایی
Shrub
درختچه
Bush
بوته
endemic
بومی
Pest
آفت
pricky
خاردار
Paddocks
چراگاه
Reptiles
خزندگان
Leading to
منجر شد به
Hedgehoge
خارپشت
Chief executive
مدیر اجرایی
preservation
حفظ نگهداری
Vast
وسیع
Slug
حلزون
Saliva
تف
Primitive
اولیه
Inferences
استنباطها
Solitary
منزوی
Scrap
خرد کردن
Rival
رقابت
Primarily
در درجه اول
Roden
موش
veterinarian
دامپزشک
Quill
تیغ جوجه تیغی
Perceive
درک کردن
Bristles
موی سیخ
Appealing
جذاب
Toad
غوک
Irritating
آزاردهنده
Bonfire
آتش سوزی
Cattle
گاو
Trapping
به دام انداختن
Foraging
جستجوگر
Gamekeeper
شکاربان
Nesting
لانه سازی
Feasting
جشن گرفت
Cull
حذف
asteroid
N
سیارک
astronaut
N
فضا نورد
cosmos
N
کیهان
crater
N
دهانه آتش فشان
volcano
N
آتش فشان
debris
N
زباله، دبری
exploration
N
اکتشاف
exploration
N
اکتشاف
explorer
N
کاوشگر، مکتشف
Galaxy
N
کهکشان
gravity
N
جاذبه
horizon
N
افق
launch
N
راه اندازی
meteor
N
شهاب سنگ
Ocean
N
اقیانوس
outer space
N
فضای بیرونی
Planet
N
سیاره
It requires that
مستلزم این است که
Radiation
N
تابش، تشعشع
rocket
N
موشک
satellite
N
ماهواره
simulator
N
شبیه ساز
solar system
N
منظومه شمسی
Almost
N
تا حد زیادی
spacecraft
N
فضاپیما
space shuttle
N
شاتل فضایی
Space station
N
ایستگاه فضایی
surface
N
سطح
universe
N
جهان، کائنات، کیهان
commertial
Adj
تجاری
cosmic
Adj
کیهانی، مربوط به عالم هستی
extreme
Adj
بی نهایت، دورترین نقطه، مفرط
gravitational
Adj
گرانشی
horizontal
Adj
افقی
inevitable
Adj
اجتناب ناپذیر
Lunar
Adj
قمری
Meteoric
Adj
شهاب سنگی، درخشان و زودگذر
Outer
Adj
بیرونی
Solar
Adj
خورشیدی
terrestrial
Adj
زمینی
universal
Adj
جهانی
Toxic
Adj
سمی
uninhabitable
Adj
غیر قابل سکونت
unmanned
Adj
بدون سرنشین
acclimatise
V
خوگرفتن
colonise
V
ساکن شدن در
explor
V
کاوش
float
V
شناور
Orbit
V
دور زدن