Valcabulary 1 Flashcards
Boom
شکوفا شدن، رونق
Swell
افزایش یافتن، باد کردن
Escalate
افزایش یافتن
Upturn
صعود
Upswing
صعود
Leap
پریدن، افزایش شدید یافتن، پرش، افزایش ناگهانی
Surge
ناگهانی افزایش یافتن؛ افزایش ناگهانی
Skyrocket
به صورت نجومی بالا رفتن
Rocket
به صورت نجومی بالا رفتن، موشک
Recover
برگرداندن
Peak
اوج، به اوج خود رسیدن
Climax
اوج، به اوج خود رسیدن
Soar
اوج گرفتن
Quadruple
چهار برابر شدن
Decline
کاهش، کاهش یافتن، رد کردن
Reduce
کاهش یافتن
Dip
کاهش، کاهش یافتن
Dwindle
کاهش، کاهش یافتن
Shrink
کاهش یافتن، آب رفتن
Slide
سر خوردن، سرسره
Deteriorate
بدتر شدن
Slump
افت ناگهانی داشتن، سقوط
Nosedive
سقوط ناگهانی کردن، سقوط
Plunge
سقوط کردن، سقوط
Plummet
سقوط کردن
Collapse
فرو ریختن، فروپاشی
Tail off
به تدریج کاهش یافتن
Halve
نصف شدن، دو نیم شدن
Dive
سقوط کردن، شیرجه زدن، شیرجه
Free-fall
سقوط آزاد
Trough
افت
Downturn
رکود، افت
Steady
پیوسته، ثابت
Static
ایستا
Flat
صاف، آپارتمان
Plateau
وضع ثابت، به وضع ثابت رسیدن
Level off
از تب و تاب افتادن، ثابت شدن
Level out
از تب و تاب افتادن، ثابت شدن
Even out
ثابت شدن
Hold
نگه داشتن، برگزار کردن
Erratic
نامعین، غیر منطقی
Erratically
نامنظم
Instability
بی ثباتی
Volatility
بی ثباتی
Volatile
بی ثبات
Spike
افزایش شدید یافتن
Wildly
سراسیمه، شدیداً
Mildly
با ملایمت
Variation
اختلاف، تغییر
Witness
شاهد، شاهد چیزی بودن
Remarkable
چشمگیر، قابل توجه
Dramatic
چشمگیر، نمایشی
Significant
مهم، چشمگیر
Substantial
مهم، قابل توجه
Considerable
قابل توجه
Noticeable
محسوس
Marked
آشکار
Markedly
آشکارا
Massive
عظیم، سنگین
Enormous
عظیم، بزرگ
Exponential
توانی (ریاضی)
Steep
تند (شیب)
Abrupt
غیر منتظره
Gentle
آرام، مهربان
Gentlely
به آرامی
Negligible
اندک
Relative
نسبی، خویشاوند
Regard
در نظر گرفتن
Regards
احتراماً
in This Regard
در این زمینه
with Regard to
در ارتباط با
in Regard to
در ارتباط با
Concern
نگرانی، مربوط بودن
Onwards
به بعد
Toward
به سوی، نزدیک، نسبت به
Throughout
سرتاسر
Thereafter
پس از آن
Roughly
تقریبی، تخمینی
Precisely
دقیقاً
In common
مشترک
Proportion
بخش، نسبت
Proportionally
نسبتاً
Evident
آشکار
As opposed to
به جای، بر خلاف
Striking
قابل توجه، موثر
Contrast
تضاد، مقایسه کردن
in Contrast
در مقابل
in Contrast to
در مقایسه با
Make up
تشکیل دادن، از خود درآوردن
Whereas
در حالی که
Whilst
در حالی که
Margin
حاشیه
Resemble
شبیه بودن
Dominate
(تحت) تسلط داشتن
Broadly
به طور کلی
Outstrip
سبقت گرفتن
Exceed
فراتر رفتن
Virtually
تقریباً
Approximately
تقریباً
Fractional
جزئی
Tremendously
به طور فوق العاده زیاد
Represent
بازنمایی کردن، نمایندگی کردن، تشکیل دادن
Representative
نماینده
Account for
تشکیل دادن
Overwhelmingly
به شدت، قاطعانه
Practically
عملاً، منطقی
Comparatively
نسبتاً
Outnumber
بیشتر بودن
Vividly
واضحاً
Correspond
مطابقت داشتن
Vast
وسیع
Coherence
انسجام
Cohesion
انسجام
Lexical
لغوی
Indicate
نشان دادن
Illustrate
نمایش دادن، مصور سازی کتاب
Demonstrate
نشان دادن
Milestone
نقطه عطف
Sum-up
جمع بندی کردن
Determine
تعیین کردن
Recognize
تشخیص دادن
Consumption
مصرف
Abroad
خارج
Increase
-
Also
همچنین
As Well As
به علاوه، و همچنین
In Addition
علاوه بر
Furthermore
علاوه بر این
Moreover
علاوه بر این
Consequently
در نتیحه
Therefore
بنابراین
Thus
بنابراین
Due to
به دلیل
Owing to
به دلیل
As With
همانند
Just as …, so
دقیقاً همان طور
Likewise
همینطور، همچنین
Similarly
به همین شکل، به طور مشابه
Alternatively
در عوض
Conversely
از طرفی دیگر
Nevertheless
با این حال
Above All
از همه مهم تر، از همه بیشتر
In Particular
بخصوص
Indeed
به راستی، واقعاً
Notably
مخصوصاً، به طور قابل توجه
Apart From
به جز
Unless
مگر اینکه
Namely
به عبارت دیگر
Meanwhile
دراین حال
Subsequently
متعاقباً
In Brief
به طور خلاصه
In Short
به طور خلاصه
On the Whole
در مجموع
Overall
در مجموع
Contradiction
تناقض، تضاد
Wonder
کنجکاو بودن، تعجب کردن، تعجب
Interrupt
قطع کردن (حرف یا فکر)
Disturb
مزاحم شدن
To Start With
در ابتدا
All in All
روی هم رفته
Eventually
در نهایت، بالاخره
Lastly
درپایان، سرانجام
To Conclude
برای تمام کردن
Conclude
تمام کردن، نتیجه گرفتن
Axis
محور
Axes
محور ها
Apparent
آشکار
Stand out
واضح بودن، خودنمایی کردن
Emerge
بیرون آمدن
Domestic
داخلی، خانگی
Agriculture
کشاورزی
Increasingly
به طور فزاینده
Indistinguishable
غیر قابل تمیز
Seamless
یکپارچه
Flawless
بی نقص
Awkward
ناجور، معذب
Awkwardness
دشواری، شرم
Rare
نادر، نیمه پخته
Improper
نامناسب
Tone
لحن
Wording
جمله بندی