Valcabulary 1 Flashcards

1
Q

Boom

A

شکوفا شدن، رونق

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Swell

A

افزایش یافتن، باد کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Escalate

A

افزایش یافتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Upturn

A

صعود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Upswing

A

صعود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Leap

A

پریدن، افزایش شدید یافتن، پرش، افزایش ناگهانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Surge

A

ناگهانی افزایش یافتن؛ افزایش ناگهانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Skyrocket

A

به صورت نجومی بالا رفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Rocket

A

به صورت نجومی بالا رفتن، موشک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Recover

A

برگرداندن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Peak

A

اوج، به اوج خود رسیدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Climax

A

اوج، به اوج خود رسیدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Soar

A

اوج گرفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Quadruple

A

چهار برابر شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Decline

A

کاهش، کاهش یافتن، رد کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Reduce

A

کاهش یافتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

Dip

A

کاهش، کاهش یافتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

Dwindle

A

کاهش، کاهش یافتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

Shrink

A

کاهش یافتن، آب رفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

Slide

A

سر خوردن، سرسره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

Deteriorate

A

بدتر شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

Slump

A

افت ناگهانی داشتن، سقوط

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

Nosedive

A

سقوط ناگهانی کردن، سقوط

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

Plunge

A

سقوط کردن، سقوط

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Plummet
سقوط کردن
26
Collapse
فرو ریختن، فروپاشی
27
Tail off
به تدریج کاهش یافتن
28
Halve
نصف شدن، دو نیم شدن
29
Dive
سقوط کردن، شیرجه زدن، شیرجه
30
Free-fall
سقوط آزاد
31
Trough
افت
32
Downturn
رکود، افت
33
Steady
پیوسته، ثابت
34
Static
ایستا
35
Flat
صاف، آپارتمان
36
Plateau
وضع ثابت، به وضع ثابت رسیدن
37
Level off
از تب و تاب افتادن، ثابت شدن
38
Level out
از تب و تاب افتادن، ثابت شدن
39
Even out
ثابت شدن
40
Hold
نگه داشتن، برگزار کردن
41
Erratic
نامعین، غیر منطقی
42
Erratically
نامنظم
43
Instability
بی ثباتی
44
Volatility
بی ثباتی
45
Volatile
بی ثبات
46
Spike
افزایش شدید یافتن
47
Wildly
سراسیمه، شدیداً
48
Mildly
با ملایمت
49
Variation
اختلاف، تغییر
50
Witness
شاهد، شاهد چیزی بودن
51
Remarkable
چشمگیر، قابل توجه
52
Dramatic
چشمگیر، نمایشی
53
Significant
مهم، چشمگیر
54
Substantial
مهم، قابل توجه
55
Considerable
قابل توجه
56
Noticeable
محسوس
57
Marked
آشکار
58
Markedly
آشکارا
59
Massive
عظیم، سنگین
60
Enormous
عظیم، بزرگ
61
Exponential
توانی (ریاضی)
62
Steep
تند (شیب)
63
Abrupt
غیر منتظره
64
Gentle
آرام، مهربان
65
Gentlely
به آرامی
66
Negligible
اندک
67
Relative
نسبی، خویشاوند
68
Regard
در نظر گرفتن
69
Regards
احتراماً
70
in This Regard
در این زمینه
71
with Regard to
در ارتباط با
72
in Regard to
در ارتباط با
73
Concern
نگرانی، مربوط بودن
74
Onwards
به بعد
75
Toward
به سوی، نزدیک، نسبت به
76
Throughout
سرتاسر
77
Thereafter
پس از آن
78
Roughly
تقریبی، تخمینی
79
Precisely
دقیقاً
80
In common
مشترک
81
Proportion
بخش، نسبت
82
Proportionally
نسبتاً
83
Evident
آشکار
84
As opposed to
به جای، بر خلاف
85
Striking
قابل توجه، موثر
86
Contrast
تضاد، مقایسه کردن
87
in Contrast
در مقابل
88
in Contrast to
در مقایسه با
89
Make up
تشکیل دادن، از خود درآوردن
90
Whereas
در حالی که
91
Whilst
در حالی که
92
Margin
حاشیه
93
Resemble
شبیه بودن
94
Dominate
(تحت) تسلط داشتن
95
Broadly
به طور کلی
96
Outstrip
سبقت گرفتن
97
Exceed
فراتر رفتن
98
Virtually
تقریباً
99
Approximately
تقریباً
100
Fractional
جزئی
101
Tremendously
به طور فوق العاده زیاد
102
Represent
بازنمایی کردن، نمایندگی کردن، تشکیل دادن
103
Representative
نماینده
104
Account for
تشکیل دادن
105
Overwhelmingly
به شدت، قاطعانه
106
Practically
عملاً، منطقی
107
Comparatively
نسبتاً
108
Outnumber
بیشتر بودن
109
Vividly
واضحاً
110
Correspond
مطابقت داشتن
111
Vast
وسیع
112
Coherence
انسجام
113
Cohesion
انسجام
114
Lexical
لغوی
115
Indicate
نشان دادن
116
Illustrate
نمایش دادن، مصور سازی کتاب
117
Demonstrate
نشان دادن
118
Milestone
نقطه عطف
119
Sum-up
جمع بندی کردن
120
Determine
تعیین کردن
121
Recognize
تشخیص دادن
122
Consumption
مصرف
123
Abroad
خارج
124
Increase
-
125
Also
همچنین
126
As Well As
به علاوه، و همچنین
127
In Addition
علاوه بر
128
Furthermore
علاوه بر این
129
Moreover
علاوه بر این
130
Consequently
در نتیحه
131
Therefore
بنابراین
132
Thus
بنابراین
133
Due to
به دلیل
134
Owing to
به دلیل
135
As With
همانند
136
Just as ..., so
دقیقاً همان طور
137
Likewise
همینطور، همچنین
138
Similarly
به همین شکل، به طور مشابه
139
Alternatively
در عوض
140
Conversely
از طرفی دیگر
141
Nevertheless
با این حال
142
Above All
از همه مهم تر، از همه بیشتر
143
In Particular
بخصوص
144
Indeed
به راستی، واقعاً
145
Notably
مخصوصاً، به طور قابل توجه
146
Apart From
به جز
147
Unless
مگر اینکه
148
Namely
به عبارت دیگر
149
Meanwhile
دراین حال
150
Subsequently
متعاقباً
151
In Brief
به طور خلاصه
152
In Short
به طور خلاصه
153
On the Whole
در مجموع
154
Overall
در مجموع
155
Contradiction
تناقض، تضاد
156
Wonder
کنجکاو بودن، تعجب کردن، تعجب
157
Interrupt
قطع کردن (حرف یا فکر)
158
Disturb
مزاحم شدن
159
To Start With
در ابتدا
160
All in All
روی هم رفته
161
Eventually
در نهایت، بالاخره
162
Lastly
درپایان، سرانجام
163
To Conclude
برای تمام کردن
164
Conclude
تمام کردن، نتیجه گرفتن
165
Axis
محور
166
Axes
محور ها
167
Apparent
آشکار
168
Stand out
واضح بودن، خودنمایی کردن
169
Emerge
بیرون آمدن
170
Domestic
داخلی، خانگی
171
Agriculture
کشاورزی
172
Increasingly
به طور فزاینده
173
Indistinguishable
غیر قابل تمیز
174
Seamless
یکپارچه
175
Flawless
بی نقص
176
Awkward
ناجور، معذب
177
Awkwardness
دشواری، شرم
178
Rare
نادر، نیمه پخته
179
Improper
نامناسب
180
Tone
لحن
181
Wording
جمله بندی
182
Diction
واژه گزینی
183
Register
گونه ی کاربردی (زبان)، فهرست، توی لیست بودن (ثبت نام)
184
Prefabricated
پیش ساخته
185
Ceremonial
تشریفاتی
186
Chatty
محاوره ای
187
Impersonal
-
188
Ellipsis
ایجاز
189
Punctuation
نشانه گذاری
190
Goodwill
حسن نیت
191
Sympathy
هم دردی، ترحم
192
Sympathetic
همدردی
193
Empathy
هم دلی، با کفش یکی راه رفتن
194
Condolence
-
195
Housing
مسکن
196
Praise
تعریف و تمجید کردن، تعریف و تمجید
197
Quotation
نقل قول، تخمین قیمت
198
Occasion
مناسبت، موقعیت
199
Follow up
پیگیری
200
Enquire
استعلام گرفتن، پرسیدن
201
Inquire
استعلام گرفتن، پرسیدن
202
Inquiry
استعلام، سوال، تحقیق
203
Deductive
استنتاجی
204
Inductive
استقرایی
205
Tangible
ملموس
206
Anecdote
حکایت
207
Concrete
ملموس، بتن
208
Complimentary
تحسین کننده
209
Stock Phrase
عبارت رایج
210
Sign off
خاتمه دادن، تأیید کردن
211
Look forward to
بی صبرانه منتظر چیزی بودن
212
Look after
مراقب بودن
213
Look back
به گذشته فکر کردن
214
Look out
مواظب بودن، دنبال چیزی گشتن
215
Look on
به چشم ... نگاه کردن، تماشا کردن
216
Look in
سر زدن (به مریض)
217
Look up
سر زدن (به آشنا)، جستجو کردن
218
Look for
-
219
Enclose
به پیوست فرستادن، احاطه کردن
220
Enclosure
ضمیمه، فضای حصارکشی شده
221
Envelop
پیچیدن
222
Envelope
پاکت نامه
223
Notation
نشانه گذاری
224
Initial
اولیه، حرف اول اسم، امضا کردن
225
Complain
-
226
Complaint
-
227
Criticize
انتقاد کردن، نقد کردن
228
Defect
نقص
229
Concerning
درباره
230
Draw Attention
توجه را جلب کردن
231
Come to Attention
متوجه شدن
232
in Connection with
در ارتباط با
233
in the Hope that
به امید اینکه
234
Delay
به تاخیر انداختن
235
in Good Working Order
در حالت کارکرد خوب
236
Since
چون
237
Promptly
به موقع، فوراً
238
in Full
به طور کامل
239
Taking Prompt Action
اقدام سریع انجام دادن
240
Grateful
-
241
Anxiety
-
242
Devastating
مخرب
243
Manage to
توانستن، موفق شدن
244
Manage on
با چیزی ساختن
245
Multiply
چند برابر شدن
246
Certain
-
247
Matter
مسئله، ماده، اهمیت داشتن
248
Settle
حل و فصل شدن، تسویه شدن، اقامت کردن، آرام گرفتن، نشستن
249
Adjust
تنظیم کردن، سازگار شدن
250
Adjustment
اصلاح (تنظیم)، تطبیق
251
Unfortunate
تأسف آور، بد شانس
252
Otherwise
وگرنه
253
Accident
تصادف، اتفاق (ناخواسته و بد)
254
Incident
واقعه، (هر نوع) اتفاق
255
Pleased
خشنود
256
Attorney
وکیل
257
Refer
ارجاع دادن
258
Rectify
سامان بخشیدن
259
Urge
اصرار کردن
260
Reconsider
تجدید نظر کردن
261
Consideration
بررسی، ملاحظه، احترام
262
Ensure
اطمینان حاصل کردن
263
Set Sb's Mind at Rest
خیال کسی را راحت کردن
264
Propose
پیشنهاد کردن، خواستگاری کردن
265
Reluctant
بی میل
266
Take The Matter up
موضوع را مطرح کردن
267
Either
هر کدام، هر، هیچ کدام، هم (منفی)
268
Either ... or
یا
269
Neither
هیچ کدام، هم (منفی)
270
Neither ... nor
نه ... نه ...
271
Within
تا، داخل
272
Further
بیش تر، دورتر، بعد، علاوه بر این
273
Consider
بررسی کردن، در نظر گرفتن، احترام گذاشتن، لحاظ کردن، با دقت نگاه کردن، بحث کردن
274
Sort out
رسیدگی کردن، مرتب کردن
275
Sort of
یک جورایی
276
Sort
مرتب کردن، نوع
277
Amicably
دوستانه
278
But
به جز، بلکه
279
City Council
شورای شهر
280
Inconvenience
-
281
Expense
هزینه
282
Compensation
غرامت، جبران
283
Check
صورت حساب، چک، بررسی کردن (سریع)، تیک زدن، کنترل کردن (یک چیز بد)
284
Commence
شروع کردن، شروع شدن
285
Dreadful
افتضاح
286
Unsatisfactory
غیرقابل قبول
287
Inadequate
نا کافی
288
Uninviting
نا مطلوب (مکان)
289
Unappealing
غیر جذاب
290
Frustrating
خسته کننده (نا امید کننده)
291
Wearisome
خسته کننده
292
Tiresome
طاقت فرسا (خسته کننده ی آزار دهنده)
293
Tiring
خسته کننده (جسمی و روحی)
294
Exhausting
بسیار خسته کننده (جسمی و روحی)
295
Soul-destroying
بسیار خسته کننده (روحی)
296
Monotonous
یکنواخت، خسته کننده
297
Dull
کسل کننده
298
Irritating
آزار دهنده
299
Irksome
آزار دهنده
300
Displeasing
آزار دهنده
301
Exasperating
به شدت آزار دهنده
302
Irritate
خشمگین کردن (کفری کردن)
303
Exasperate
خشمگین کردن (کفری کردن)
304
Substandard
زیر استاندارد
305
Unpleasant
ناخوشایند، بد اخلاق
306
Distasteful
ناخوشایند
307
Objectionable
ناخوشایند
308
Horrifying
وحشتناک
309
Miserable
بدبخت، بسیار بد
310
Intolerable
غیر قابل تحمل (فراتر از حد تحمل)
311
Unbearable
غیر قابل تحمل (ناراحت کننده)
312
Insufferable
غیر قابل تحمل
313
Unendurable
غیر قابل تحمل
314
Endure
تحمل کردن (زجر)
315
Tolerate
تحمل کردن (انعطاف پذیری)
316
Bear
تحمل کردن (استقامت)
317
Suffer
رنج کشیدن
318
Deadly
کشنده، در حد مرگ
319
Upsetting
-
320
Puzzling
گیج کننده
321
Perplexing
گیج کننده
322
Perplex
گیج کردن
323
Disgusting
حال به هم زن
324
Discouraging
دلسرد کننده
325
Disheartening
دلسرد کننده
326
Disappointing
نا امید کننده
327
Nerve-wracking
-
328
Care for
دوست داشتن، نگهداری کردن
329
Annual
سالانه
330
Distant
دور
331
Give Assistance
-
332
Be of Any Assistance
کمک بودن
333
Favorable
مطلوب
334
Favorably
به طور مثبت
335
In Due Course
سر موعد
336
Intervene
مداخله کردن
337
Apology
-
338
Apologize
-
339
Sincere
راستگو، صمیمانه
340
Sincerely
از صمیم قلب
341
Admit
اعتراف کردن
342
Hesitate
تعلل کردن، تردید کردن
343
Very
دقیقاً همان
344
Anticipation
انتظار
345
Drop by
به کسی سر زدن (بدون خبر قبلی)
346
Drop in
به کسی سر زدن (بدون خبر قبلی)
347
Drop
قطره، کاهش، افتادن، کاهش یافتن، پیاده کردن
348
Drop off
رساندن، خوابیدن
349
Drop off
رساندن، خوابیدن، کاهش یافتن
350
Drop out
ترک کردن، انصراف دادن (تحصیل)
351
Attend
حضور داشتن
352
Vacancy
فرصت شغلی
353
Apply
اعمال کردن، درخواست دادن، استفاده کردن
354
Application
تقاضا
355
Tutor
معلم خصوصی
356
Deficit
کسری
357
Property
دارایی، خصوصیت، ملک
358
Share
سهام
359
Hire
اجاره
360
Charge
هزینه، اتهام، هزینه مطالبه کردن، اتهام زدن
361
in Charge
مسئول
362
Stabilize
ثابت شدن
363
Figure
شکل، رقم، چهره، فهمیدن
364
Labor
کار، نیروی کار
365
Enthusiasm
اشتیاق
366
Truancy
مدرسه گریزی
367
Immoral
غیر اخلاقی
368
Attitude
نگرش، طرز برخورد
369
Despite
علیرغم
370
Despite The Fact That
با وجود اینکه
371
Fairly
نسبتاً
372
Congress
کنگره
373
in Favor of
به نفع
374
Bill
قبض، صورت حساب، لایحه، قبض صادر کردن
375
Diabetes
دیابت
376
Clam
صدف
377
Shawl
شال
378
Civilian
غیر نظامی
379
Sentence
محکوم کردن، حکم
380
Bustling
پر جنب و جوش
381
Affair
ماجرا
382
Sophisticated
پیچیده، پیشرفته (خفن)
383
Smooth Over
تلطیف کردن
384
Robe
ردا
385
Deportation
اخراج از کشور
386
Grant
پذیرفتن، اهدا کردن، کمک هزینه
387
Scheme
برنامه
388
Schema
شما
389
Mist
مه
390
Stamp
تمبر، مهر
391
Tear
پاره کردن، اشک
392
Frantically
سراسیمه
393
Frantic
سراسیمه
394
Seize
تصرف کردن
395
Muscle
عضله، قدرت
396
Spill
ریختن
397
Appoint
منصوب کردن، تعیین کردن
398
Referendum
-
399
Criminal
مجرم، جنایی
400
Resign
استعفا دادن
401
Quit
استعفا دادن، ترک کردن
402
Merit
مزیت، شایسته بودن
403
The Space of a Year
به فاصله یک سال
404
Exceptional
استثنایی
405
Outstanding
برجسته
406
Suggestion
-
407
Inform
اطلاع دادن
408
Unlikely
بعید
409
Likely
محتمل
410
Interest
بهره (سود وام یا سپرده)
411
Tidy
مرتب کردن، مرتب
412
as a Matter of Fact
در حقیقت
413
Fussy
بهانه گیر
414
Quarrel
دعوا کردن
415
Party
حزب، طرف، دسته
416
Equip
تجهیز کردن
417
Accommodation
محل سکونت
418
Tend
میل داشتن
419
Tend to Do Something
معمولاً ... بودن
420
Afford
ارائه دادن
421
Can Afford
استطاعت داشتن (مالی، زمانی)
422
Pile
تلنبار کردن
423
Objection
اعتراض
424
Household
خوانوار
425
Lose Temper
خشمگین شدن
426
Temper
خلق و خوی، خشم
427
Unwillingly
از روی بی میلی
428
Whether
آیا، که، چه
429
Eager
مشتاق
430
Succession
سلسله، پشت سر هم
431
Elected
منتخب
432
Widening
عریض سازی، افزایش
433
Splash
پاشیدن، پاشش
434
Manufacture
تولید کردن، تولید
435
Admission
ورودی، اعتراف، اجازه ی ورود، پذیرش
436
Executive
مدیر، اجرایی
437
Ruling
حکم، حاکم
438
Flap
بالا و پایین شدن
439
Cap
کلاه (لبه دار، شنا)، درب (بطری، خودکار)، سقف (مالی)
440
Vanish
نا پدید شدن
441
Disappear
-
442
Persuade
قانع کردن
443
Pursuit
به دنبال (طلب)
444
Convince
قانع کردن
445
Fascinating
خیلی جذاب
446
Regret
پشیمان شدن، متأسف بودن، پشیمانی
447
Occupation
شغل، اشغال
448
Chore
کار (روزمره)
449
Tendency
تمایل
450
Expenditure
مخارج
451
Pier
اسکله
452
Interpret
تفسیر کردن، ترجمه کردن (شفاهی)، برداشت کردن
453
Chief
اصلی، ارشد