Useful Flashcards
Ducking
Ducking out of something
جا خالي دادن پشت ديوار
آب دادن درون استخر
از زير كاري در رفتن
Client
مشتري
موكل
Eliminate
Eliminate a risk / problem
There is no solution that will totally eliminate the possibility of theft.
حذف كردن
جلوگيري كردن
Intercept
His phone calls were intercepted
جلوگيري كردن
ردكردن
Tedious
Operose
Wearisome
خسته كننده
كسل كننده
Deceive
Deceive somebody into doing something
Deceive somebody about something
Trick (more useable)
To make someone believe something that is not true
روحيه دادن الكي، الكي
Precision
دقت
دقيق
To be on the right track
در مسير درست انجام كاري قرار داشتن
راه درست را يافتن
Prototype
Prototype of/for something
نمونه اوليه
Muck about/around
شوخي كردن بي موقع و نابه جا
گيج كردن ديگران با تغيير ناگهاني عقيده يا زير قول زدن
Infer
Inferred
infer something from something
A lot can be inferred from these statistics.
متوجه شدن
پي بردن به
Despite
بر خلاف
عليرغم
Keen
تيز
باهوش
Abandon
ترك كردن
Perish
از بين رفتن
پژمردن
Vigor
قدرت
توانايي
Fracas
جدل
نزاع
زد و خورد
Resent(v)
ناراحت شدن از موقعيتي اشتباه
ضربه خوردن از كسي
Resent doing sth
Torrent
آبشار
Violent (adj)
خشن
پرقدرت
وحشي
Obesity(adj)
اضافه وزن غير عادي
چاقي به صورت بيماري
Jealous (adj)
Jealous of
حسادت
حسود
Mumble (v)
نصفه و نيمه حرف زدن
نامفهوم حرف زدن
Rash(adj) (adv)
عجول
عجولانه
Oath (n)
قول مردونه
Fragile(adj)
شكستني
شكننده
Vacant
Empty
خالي
Not filled
Gallant
شجاع
دلير
زن باز
جنتلمن
Tact
راستگويي
حقيقت گويي
Bachelor
مجرد
Hardship (n)
سختي
Unaccustomed
نا آشنا
به درد نخور
غيرعادي
عادت نداشتن
Puddle
گودال
دست انداز
Qualify
مناسب شدن
روفرم آمدن
آماده شدن
Corpse
جنازه
Frigid
خيلي سرد
Muddy
گل آلود
Inhabit
Live in
زندگي كردن در
Recline
دراز كشيدن
لم دادن