Uper Intermediate Flashcards
Celebrities
سِلِبریتیس
افراد مشهور
Out number
تعداد زیادی
Newsstand
نیوزاِستَند
دکه روزنامه فروشی
Clothes
کِلوتس
لباس ها
Invent
اینوِنت
اختراع کردن
Reality
ری اَلیتی
واقعیت
Avidly
اِویدلی
باطمع
Surgery
سِرجِری
جراحی
Ordinary
معمولی
Instant celebrities
سلبریتی یه شبه
Been obsessed
آسِسد
وسواس
Gossip
گاسیپ
شایعات
Imitate
ایمی تِیت
تقلید کردن
Society
سوسایتی
جامعه
Leader
لی دِر
رهبر
Ancient
اِنشِنت
قدیم
Actors
اَکتِرز
بازیگران
Musessions
میوزِشِن
نوازندگان
Obsession
آبسِیشِن
درگیری
Reassuring
ˌrēəˈSHo͝oriNG
ری اِشِرینگ
دوباره قوت قلب دادن ،اطمینان بخش
Physicist
فی زی سیست
فیزیکدان
Considered
کان سی دِرد
در نظر گرفته شده
Handicapped
هندی کَپد
فلج
Genius
جی نی یِس
نابغه
Holes
هولز
چاله ها
Issues
ای شوز
موضوع ، معضل
Turned In to
رفته بسمت
Evolution
اِوُلوشِن
تکامل
Existence
اِگزیستِنس
وجودیت
Fame
فِیم
شهرت
Carved
کارو’د
حکاکی شده ، حک کرده
Dedicated
دِدی کِیتِد
فداکار
Dedicated
دِدیکِیتِد
وقف شده ،اختصاصی
Truth
ثورث
حقیقت
Inspiring
inˈspī(ə)riNG
اینِس پایرینگ
الهام بخش
Informative
این فور مِتیو
آموزنده
Passion
پَشِن
علاقه مند ،شور
We have passion for the outdoor life.
For the out door life
زندگی بیرون از خانه
Brought up
بزرگ شد، رشد کرد، مطرح کرد
Footsteps
Followedدنبال کردن
تکرار قدمهای کسی
جا پای کسی گذاشتن
Looked up
To have respect=احترام داشتن
Generation
جِنِرِیشِن
نسل
He knows the business inside out
او اطلاعات کامل دارد نسبت به این کار
Ropes
راپس
راه و روش
(مودبانه نیست)
I take after my father
خیلی شبیه پدرم هستم
That runs
آن رایجه
Our way
Tradition=سنت
Point
پویینت
نکته ،نقطه،امتیاز
Twins
تو ای نز
دوقلو
Gave birth
بِرث
بچه دار شد
when my mother gave birth twins
وقتی مادرم دوقلو بچه دار شد
Knew
نی یو
میدانست
She Was letting her self in for
خودش رو درگیر چی کرده
I don’t suppose she knew what she was letting herself in for
Although
آلدو
اگرچه
Horrible
هوری بِل
وحشتناک ،بد
Equally
ای کو اِلی
برابر
Pulled
پُلد
کشیدن
I got my own back
تلافی می کردم
Hiding
هایدینگ
قایم کردن
Doll
دال
عروسک
Burst into tears
بِرست
تی اِر
زیر گریه میرد
Grew into
گِرو این تو
تبدیل شدیم
Difficult
سخت
Getting into troble
توی دردسر می افتادیم
Being lazy
لِی زی
تنبل بودن
Poor
بیچاره
Tried
تِراید
سعی کردن
Be havior
بی هِوی یِر
رفتار
Miracle
میراکِل
معجزه
Grew up
گِرو
بزرگ شدن
Quit
کوئیت
Quiet
کوآیِت
Quite
کوآیت
ترک کردن
ساکت
کاملا
Wearing make up
وِرینگ
آرایش کردن
To turn a blind
تِرن
بِلایند
چشم پوشی کردن
Look like
شبیه
Pay
پرداخت
So
پس ،چندان،اینقدر، چنین،همچو
Planet
پِلانِت
سیاره
Origin of life
منشا زندگی
Speculations
اِسپَکیولِشِنز
حدس وگمانها
Naturalist
نچرالیست
طبیعت شناس
Secrets
سِکرِتز
اسرار
Despite
با وجود ،علیرغم
Limitations
لِمیتِی شِنز
محدودیت ها
Imprinted
ایمپِرینتِد
چاپ شده
Has made
ساخته شده است
Surprise
سِرپِرایز
تعجب
If they aren’t that good
اگر آنها خوب نباشند
Early on
خیلی وقت پیش
Hope
هوپ
امیدوار
I hope it makes you think……
امیدوارم شما به فکر وادار کنه
Toward the end of
انتهای
Ethics
اِتیکس
اخلاق
Date
دِیت
Meeting
تاریخ ،ملاقات
Talent
استعداد
To expect
انتظار داشتن
Had warned
وارند
اخطار دادن ،هشدار دادن
Count toward
کَنت
به حساب میاد
Struggling
اِستراگِلینگ
تقلا کردن
Had fallen behind
عقب افتاده بودم
By the day of the test
روز امتحان
Caught up
کَوت
گذشته catch رسیدن
Pretty confident
اعتماد به نفس زیاد
Sure enogh
حدودا ، به اندازه کافی
40 minutes Into the test
40 دقیقه پس از تست
Except
بجز
The Very last one
آخرین مورد
Thought
تاوت
فکر کردن
Smile
اِسمایلد
لبخند
I Turned in to my test
من امتحانم رو دادم
Penalised
پِنِلایزد
جریمه شدن
Raised
رِیزد
بالا برد
Careers
کَری یِر
حرفه
I Have never
من هرگز
Janitors
جَنی تِرز
آبدارچی
Lesson
لِیسِن
درس
Final
فای نال
نهایی
Paused
پازد
مکث کرد
Affect
اَفِکت
تاثیر گذاشتن
Effect
اِفِکت
تاثیر
Abroad
اِبُرُد
خارج از کشور
Grad school = High school
گِرِد
دبیرستان
Horse ranch
هورس رَنچ
مزرعه اسبها
Argentina
آرجِنتینا
آرژانتین
Decided
دِسایدِد
تصمیم گرفت
August
آگِست
آگوست
My host family
خانواده میزبانم
. What have you been up to??
چکار کردی تا حالا؟
Publishing job
کار چاپ و نشر
Cool کوول
با حال
things didn’t go well.
همه چیز خوب پیش نرفت
I had gotten into an argument
آرگیومِنت
وارد بحث شده بودم
Quit
کواِت
ترک کردن
Graduated
گِرَجواِیتِد
فارغ التحصیل شد
An entry level job
یه شغل سطح ابتدایی
Had taken
گرفته بود
Scared
اِسکِرد
ترسیده
Had not earned
بدست نیاورده بود
In a while
در مدتی
Ran into
ران
برخورد کرد
Found out
متوجه شد
Art major
آرت مِجِر
رشته هنر
Offered
پیشنهاد شد
With the connections I ve made
با ارتباطاتی که ایجاد کردم
My own paintings
پِین تینگز
نقاشیهای خودم
Actually
اَکچِلی
در حقیقت
Manager
مَنِجر
مدیر
Take off
مرخصی گرفتن
He turned me down
تِرند
درخواست منو رد کرد
Pregnant
پِرِگنِنت
باردار
Is letting
اجازه دادن
That’s so messed up
مِسد
عادلانه نیست
Permission
اجازه
پِرمی ژِن
I think the manager has it in for me
من فکر میکنم مدیر از من خوشش نمیاد
That’s the case
اینطور باشه
Seniority
سِنِیوریتی
ارشدیت
In advance
اَدوَنس
جلوتر
Sooner
Get screwed
اِسکورود
بدخواه شدن (مودبانه نیست)
Don’t get a chip on your shoulder about this
نذار روی تو تاثیر منفی بذاره
Neal put in his years
ننیل سالها داره کار میکنه
Fair and square
منصفانه
فِر
اسکوئِر
I think the manager has it in for me
He don’t like me
Priority
اولویت
پِری آریتی
Shoot me
منو بکش
شوت
A piece of equipment
پیس
اِکیوپمِنت
یک قطعه تجهیزات
Describe
دِسکِراجب
توصیف کردن
Explain
اِکسپِلِین
توضیح دادن
Well be familliar
خیلی خوب آشنا بودن
Bugs
باگز
باگها
Humerous
هیومِروس
تعداد زیادی
Tasks
چیزها
Perform
اجرا کردن
Depend
دِپِند
بستگی دارد
College. Conscience. Decent. Rich. Sweat
Collage. Conscious. Descent. Reach. Sweet
کالِج=دانشکده. کولاژ=تکه چسبانی ،کولاژ
کانشِنز =وجدان. کانشِز=هوشیار.
دی سِنت=مناسب. دِسِنت=فرود
رِچ=پولدار. ریچ=رسیدن
سواِت=عرق. سوئیت=شیرین
educational
اِجوکِیشِنال
آموزشی
Dictionaries
دیکشِنِریز
دیکشنری
Audio
اُدیو
صدا
Take care
مراقبت کردن
Die
دای
خالی شدن در مورد باتری
مردن
Recharge
ری چارج
شارژ مجدد
Tasks
تاسکز
وظیفه ها،وظایف
Numerous
نومِروس
تعداد زیادی
Perform
پِرفورم
اجرا کردن
Depend
دی پِند
بستگی دارد
Virus
وایرِس
ویروس
Obvious
آبوی اِس
واضح
To get connected
اتصال پیدا کردن
Follow the site’s particular download instructions.
دستور العمل دانلود ویژه سایت رو دنبال کن
Instructions
اینستِراکشِنز
دستور العمل
Particular
پارتی کیولِر
ویژه
Varies
وًریز
متفاوت بودن
You are asked
از شما سوال میشه
You may be asked
ممکنه از شما خواسته بشه
Installation pop up box
جعبه نصب برنامه
Installed
اینِستالد
نصب شد
Installation
نصب (اسم)
Hires
هایرز
استخدام میشود
Saw
گذشته دیدن
Homeless person
بی خانمان
هوملِس پِرسِن
Begging
گدایی کردن
What would you do
چکار میکردی؟
Walk on by?
رد میشدی؟
Spare coins
اِسپِر کوئینز
سکه بی ارزش
Give a few spare coins?
چند سکه بی ارزش میدادی؟
What would l have done?
من چکار میکردم؟
Daughter
دوتِر
دختر
His 14 year old daughter
دختر ۱۴ ساله اش
Back from
برگشتن
Sleepover
دورهمی شبانه
Spotlight
اِسپات لایت
چراغ قرمز
Particular
پارتی کیو لِر
بخصوص ،ویژه
Were waiting
منتظر ماندن
Noticed
نوتیسد
متوجه شد
On the side of the road
رُد
کنار جاده
Over here
اینجا
Meal
مِیل
غذا
Scene
سین
صحنه
Deep impression
تاثیر عمیق
ایم پِرِشِن
Clearly
کیلیرلی
به وضوح
Discuss
دیس کاز
بحث کردن
Difference
تفاوت
How much are you willing to give up?
چقدر تمایل داری صرف نظر کنی؟
Willing
تمایل داشتن
To give up
صرف نظر کردن
Eventually
ایوِنچِلی
در نهایت ،بالاخره
That’s exactly what the family did
آن دقیقا کاری بود که خانواده انجام داد
Sold
گذشته فروختن
Dream
رویایی
Donated
دونِتِد
اهدا کردن
Proceed
پروسید
درآمد
Hunger project s work
کار پروژه گرسنگان
Longside
درکنار
Would they be happy?
آیا شاد بودند
Were spending
میگذراندند
Became closer
صمیمی تر شدند
As a family
بعنوان یه خانواده
Eradicate
ریشه کن کردن
اِرَدیکِیت
Eradicate
ریشه کن کردن
اِرَدیکِیت
Poverty
فقر
پاوِرتی
Between
میان
بیتوین
Keeps getting bigger
داره بزرگتر میشه
Below
بی لوو
زیر
Who
Hoo
چه کسی، که
Distributed
پخش کردن
دیس تِری بیوتِد
Wealth
ثروت
وِلث
Fairly
منصفانه
فِرلی
Protecting
حفاظت
Enviroment
محیط
اینوایرومِنت
Enviromental
محیطی
اینوایرومنتال
Critical
ضروری
کریتکال
Servive
ضروری
سِروایو
Invested
سرمایه گذاری کرد
این وِستِد
Projects
پروژه ها
پروجِکتس
Sense
احساس
سِنس
I hope that makes sense
امیدوارم با عقل جور در بیاد
Chalenge
چَلنج
چالش
Eradication
ریشه کنی
اِرَدیکِیشِن
Solution
راه حل
سولوشِن
Starvation
اِستاروِیشِن
گرسنگی
This day and age
این دوره زمونه
Mostly
بیشتر
Poor
فقیر
پور
Distribution
دیستری بیوشِن
توزیع و پخش
Wealthy
ثروتمند
وِلسی
Unemployed
بیکار
آن ایم پلویِد
Economy
اقتصاد
ایکانومی
, especially with the economy the way it is right now.
بخصوص با شرایط اقتصادی که الان هست
Goverment
دولت
Reduce
کم کردن
رِدیوس
Create
ایجاد کردن
کری اِیت
Investment
سرمایه گذاری
ایوِست مِنت
Creation
ایجاد
Job creation
ایجاد شغل
Article
مقاله
آرتیکِل
Climate change
تغییرات اقلیمی
کِلایمِت
Excellent
عالی
اِکسِلِنت
Rising
بالا رونده ،رو به افزایش
رای زینگ
Increase
افزایش دادن
این کیریز
Greenhous gases
گازهای گلخانه ای
گَسِز
Distributing
برهم زدن
دیس تری بیوتینگ
Ecological
زیست محیطی
اکولوژیکال
Balance
بَلِنس
تعادل
Decrease
پایین آمدن
دیکریز
Fish stocks
تعداد ماهی
فیش استاکس
Seriously
سری یِسلی
جدا
Depleted
دِپلِتِد
تخریب کردن
Ozone layer
لَیِر
لایه ازون
Decades
دی کِدز
دهه ها
Selfish action
کارهای خودخواهانه
Embracing
پذیرفتن
ایم بِرِ سینگ
Green politics
سیاست های درست
Long term
دراز مدت
تِرم
Ergent
اِرجِنت
اورژانسی
Measures
مِژِرز
راه حل ،معیار ها
Tackle
تَکِل
کلنجاررفتن ,برخوردکردن، مقابله کردن
Pollotion
پولوشِن
آلودگی
Exhaust fumes
دود اگزوز
اِگزاست فیوم
Vehicles
وسیله نقلیه وی کِلز
Burning
بِرنینگ
سوزاندن
Fossil fuels
فاسِل فیواِل
سوخت فسیلی
Causing
کوزینگ
باعث شدن
Irreparable
ای رِپِرِبِل
غیر قابل جبران
Damage
دَمِج
آسیب
Environment
محیط
این وایرِنمِنت
Brought
بِرآت
آوردن گذشته bring
Devastating
دی وَستِتینگ
مخرب
Flood
سیل فِلاد
Disasters
فجایع
دی زَستِرز
Human beings
انسان
بی اِنگ
Optimistic
آپ تیمیستیک
خوش بین
Succeeded
سِکسیدِد
موفق شد
Escaping
اِسکِپینگ
فرار کردن
Decade
دیکِد
دهه
True
ترو
درست
Regions
ری جِنز
نواحی
Lift
لیفت
بالا کشیدن
Achieve
اِی چیو
دست پیدا کردن
Widening
وایدِنینگ
گسترده شدن
Gulf
گُلف
فاصله طبقاتی
External forces
نیروهای خارجی
Beyond
بی یاند
فراتر
Deprived
دِپرایوید
محروم، محروم شده
Margins
مارجینز
حوالی
We can do most
ما میتونیم بیشتر تلاش کنیم
Developing
دِوِلاپینگ
در حال توسعه
Issue
ای شوو
معضل، موصوع
Sleeping rough
راف
کارتن خواب
Accept
اِکسِپت
قبول داشتن
Adults
اِدالتز
بالغین
Desperate need
دِسپِرِت نید
نیاز شدید
Breed
برید
موجب
Crime
کِرایم
جرم
Global economy
اقتصاد جهانی
گُلُبال اِکانومی
Apportunity
اِپورچونیتی
فرصت
Combat
کامبات
مبارزه
Alleviate
اِلِ وی یِت
کم کردن
Perhaps
پِرهَپس
احتمالا
Certainly
سِرتِینلی
قطعا
Stressful
اِستِرِس فول
پر استرس
Share secrets with
شِر سِکرِتس
درمیان گذاشتن راز ها بااو
I used to long for somewhere quiet to study
عادت داشتم به مدت طولانی به یه جای ساکت برای مطالعه
Lonely
تنها
Occupy
اشغال کردن ،مشغول کردن
آکیوپای
Blame
بِلِی م
سرزنش کردن
Get away
در رفتن
Looking back
برگشت به گذشته
Enough
اِناف
کافی
Personally
شخصا
Growing up
بزرگ شدن
I mean, I don’t feel I missed out on anything
منظورم اینه که احساس نمیکنم چیزی رو از دست دادم
Opportunities
فرصتها
آپورچونیتیس
Socialize
اجتماعی بودن
سوشیالایز
Sibling
خواهر وبرادر
سیبلینگ
As an only child
بعنوان تنها فرزند
Agreed
موافقت کردند
Handing out with
سر به سرگذاشتن با
, I think he was a bit lonely being surrounded by so many girls.
من فکر میکنم اون کمی تنها بود در محاصره تعداد زیادی دختر
Bored
بورد
خسته
Being surrounded
سِراندِد
محاصره شدن
Moving back
برگشتن
In with
پیش
Get along
We don’t get along
کنار آمدن
ما با هم کنار نمیآییم
Frankly
فِرَنکلی
رک وراست
Friction
فرِکشِن
اختلاف نظر
Get used to
عادت کردن
Pay rent
رِنت
اجاره
Till I get on my feet
تا وقتی که روی پای خودم بایستم
In other words
بعبارت دیگر
I just wish they’d give me beak
من آرزو دارم آنها به من استراحت میدادند
Ideal
آی دی اِل
ایده آل
Features
فِیچِرز
ویژگی ها
Imagine
ایمَجین
تصور کردن
Healthy
هِلثی
سالم ،سلامت
Surrounded
سِراندِد
احاطه شده
Mountains
کو هها
مَونتینز
Amazing
اِمِیزینگ
حیرت آور
Virgin
ویرجین
بکر
Fantastic
خارق العاده
America
اِمِریکا
امریکا
Villa
وای لا
ویلا
Coastal
کَستال
ساحلی
My own
مال خودم