Uper Inter Flashcards
خانه ییلاقی
Bungalow
سوییت
Studio flat
مشکلات جزیی
Minor problems
حموم اب برداشته. ایا تو یادت رفت شیر اب ببندی؟
The bathroom’s flooded. Did you forget to turn the tap off?
این لوله چکه می کنه
این لوله سوراخه
This pipe’s leaking
او توپ محکم شوت کرد و ان شکوند پنجره را( شیشه شکست)
He kicked the football too hard and it smashed a window
گلدان ترک برداشته
Pot cracked
لبه فنجون پریده
Cup’s chipped
اجازه بده یکی دیگه برات بیارم
عوضش کنم
Let me get you another
اتشفشان
Volcano
قحطی
Famine
ریز کوه در جاده
Landslide
بیماری همه گیر
Epidemic
حادثه بزرگ مثل سقوط هواپیما
Major accident
Ancident
بلایای طبیعی
Natural disasters
۲۰۰ نفر مصدوم شدند
200 people were injured
تعداد زیادی خانه اسیب دیدند
برای اشیا
Many buildings were damaged
مدیر
کسی که کارای روزانه را شرکت پیش میبره
Administrator
کارگر ماهر
Skilled worker
کارگر ساده
Unskilled worker
مسول پذیرش
Receptionist
Risepshenist
مسول روابط عمومی
Public relations officer
سرپرست
Supervisor
محقق
Researcher
الونک( اتاق در حیاط برای انباری)
Shed
اتاق زیرشیروانی
Attic
Loft
انبار
زیر زمین
Cellar
زیرزمین
پنجره دارد فرق با انبار اینه
Basement
اتاقی که توش وسایل هنری هست
Studios
باتری داخل این چراغ قوه تمام شد
The batteries in this torch have run out/ are dead
هزاران نفر احتمال( ترس وجود داره که) میره کشته شده باشند( مرده باشند)
Hundreds are feared dead
اپیدمی انفولانزا انفلونزا گسترش پیدا کره( پخش شده، شیوع پیدا مرده) به سرعت در سراسر کشور
The flu epidemic spread rapidly throughout the country
میلیون ها نفر از گرسنگی مردند
Millions are starving as result of the famine
راه پله
Staircase
فضای باز بالای راه پله
Landing
هال خانه
Hall
Hallway
حیاط
Porch
فضای بین خیابان و گاراژ برای رانندگی
Drive
خراب کردن
غذا خراب شد
Ruin
چراغا کار نمی کنند
برق رفته بود
The lights aren’t working
There’s been power cut
دسگیره در شل شده( کنده شده) خراب شده
The door handle’s come off/ fallen off
اشاره به نقش مشخص یا جایگاه شغلی
ارزوی خوش شانسی بکن برای من در شغل جدید
جک کار جدید گرفته( مشغول به کار شده، استخدام شده) به عنوان محقق
Job
Wish me luck in my new job
Jack’s got a new job as a researcher
اشاره به کاری که انجام میدیم . کار
کار جک خیلی تقاضا داره
Work
Jack’s work is very demanding
در بطری باز کن
Corkscrew
پوست کن( میوه)
Peeler
دستمال توالت
Toilet roll
ماشین لباسشویی خراب شده
The washing machine broke down
من مجبورم با دست لباس بشورم
I have to do the laundry by hand
بسکوییت ها بوسیله سیب زمینی ها له شده
Biscuits got crushed by the potatoes
کامپیوتر من امروز دوباره( برای چندمین بار) خراب شد
My computer keeps crashing today
زلزله شهر در شک فروبرد ظهر امروز
Earthquake shock the city at noon today
جنگ جهانی شروع شد( و گسترش یافت) از شمال کشور
Civil war has broken out in the north of country
طوفان شدید به سرع از جزیره عبور کرد دیروز
A tornado swept(sweep) through th island yesterday
تخته گوشت
Chopping board
چوب لباسی
Hanger
جارو خاک انداز
Dustpan and brush
رنده
Grater
کارمند دولت
Civil servant
استاد
Lecturer
سفیر
Ambassador
نجار
Carpenter
لوله کش
Plumber
اقتصاد دان
Economist
تکنسین برق
Electrician
کودکستان
Childminder
او مچ پاش پیچ خورده در پایین اودن از پله ها
She twisted her ankle coming down the stairs
سرم محکم به در کابینت خورد و کبود شد
I banged my head against the cupboard and got a bruise
Bruise
Bang
مینا سرخورد و افتاد زمین و زانوش خراش برداشت( قرمز شد بدون خونریزی)
Mina tripped and fell down and grazed her knee
انفجار منجر به تلفات ۳۰۰ نفر شد
The explosion resulted in 300 casualties
Casualties
قربانیان اصلی( واقعیه) جنگ جهانی بچه های بدون پدر و مادرند
The real victim of civil war are children left without parents
فقط سه نفر زنده مونده بودند( بازمانده)
There were only three survivors
پناهنده ها عبور می کردند از مرز دنبال غذا و سرپناهند
Refugees have crossed the border looking for food and shelter
Refugees
Cross the border
در طول نبرد مردها و زخمی ها خارج میشدند با هلکوپتر
During the battle, dead and wounded were flown out in helicopter
Fly out
Wounded
بیماری هاری
Rabies
Rebiz
وبا
Cholera
Kolera
جیم یه ایده داشته برای تجارت
Jim had an idea for a business
ان هرگز درست نبود( کافی نبود) برای همه نیازهای شخصیش
It was never just right for all his personal needs
مطرح کرد( یک ایده) بیزینس پلن تا بفروشه کامپیوتر های سفارشی ساز
Put forward a business plan to sell custom-built computers
Put forward
Custom-built
تجارتش یکسال بعد شروع کرد( راه اندازی کرد)
He launched his business a year later
ارایه می کرد یک سرویس شخصی ساخت لپتاپ
Offering an individual service making laptop
یک محصول برای اولین بار بسازی
رونمایی بک محصول جدید
معرفی یک محصول
Roll out
گسترش دامنه فعالیت شامل تبلتها
Expand range including tablets
من کارت حافظم گم کرده ام( یه جایی گذاشتم ولی الان پیداش نمی کنم)
I’ve mislaid my memory stick
جایی اون دیده ای؟ وقتی یه چیز گم کردی و دنبالشی و کسی میپرسی اون دیدی؟
Have you seen it anywhere?
او مقداری کافه ریخت روی فرش
She spilt some coffee on the carpet
Spill spilt spilt
امیدوارم جاش نمونه
زمانی که روی فرش و … چیزی میریزه و میرخوای بگی بک نشه
امیدوارم لک نشه
I hope it doesn’t leave a stain
سینک گرفته
لوله گرفته
The sink is blocked
Block
سینکگرفته
ایا چایی دوباره داخل اون ریختی؟
چیزی جایی ول کردن
The sink is blocked
Have you been throwing tea leaves in there again?
من اسیب زده امبه ماشینت
به ماشین بزنی و بره تو
فرو رفتگی هر چیز( خیلی کم)
I’ve dented your car
Dent
من پول تعمیرش خواهم داد
I’ll pay for the repairs
موس من از کار افتاده است
اونمیتونه مشکل نرم افزاری بوده باشه
My mouse has stopped working
It could be a software problem
تحریم کردن
اجازه استفاده ندادن
Lock out
ماشین استارت نمیخوره
من امیدوارم چیز مهمی نیست
The car won’t start
I hope it’s nothing serious
باتری خالی کرده
باتری ماشین از کار می افته شارژ نداره باتری
The battery’s flat
ان اسان نیست تا کار پیدا کنی اطراف این بخش ها
It’s not easy to get/ findwork round these parts
من یک پیشنهاد کار داشتم در پاریس
I’ve been offered work in paris
برای گذران زندگی چیکار می کنی؟ کارت چیه
من در بانک کار می کنم من در چاپ کار می کنم
What do you do for living?
I’ in banking/ publishing
اون امادگی گرفتن ( به عهده گرفتن)اون کار نداره
اون توانایی اون شغل نداره
استخدام کردن به عهده گرفتن
She’s not prepared to take on that job
Take on that
کار شیفیتی
Do Shiftwork
Work shifts
زمان کار دست خود ادم بودم
To be on flexi-time
۸ ساعت در روز کار کردن
Work nine-to-five
شرکتش حالا توتید می کنه حدود ۲۰۰ دستگاه( ماشین) در سال و ارسال می کنه( تحویل میده) به ۲۶ کشور در اطراف دنیا
His firm manufactures around 200 machines a year and delivers to 26 countries around the world
خدمات پس از فروش
Customer care
ان بود اولویت ما از شروع
اولویت
It was our priority from the start
Priority
ما واقعا تحقیقات باز درستی ( در خور- صحیحی) انجام ندادیم
تحقیقات بازار
We didn’t really do any proper market research
Market research
ما مطمنن نبودیم ایا چنین ماشینی فروش خواد رفت
We weren’t sure if such machines would sell
در طول رکود اقتصادی
رکود اقتصادی
During a recession
Recession
وجود داشته مشتری بلقوه به اندازه کافی
There were enough potential customers
ارزش ان داشت تا ریسک کنیم
ریسک کردن
Make it worth the risk
Make risk
حق با من بود
It was right
دانشگاهیان درخواست می کردند ماشین های سفارشی( شخصی سازی شده)
Academics request personalized machines
لیست سفارشات پر بود
Order books were full
پیش رفتن اینده نگری رفتن به اینده روبه جلو اینده
Going forward
گشترش بیشتر کسب و کار( تجارت)
به مرحلهدیگی ببرند
گسترش تجارت را ادامه بدند
گسترش تجارت پیشرفت بدند
Expand the business further
دامنه( طیف، رده) جدیدی از ماشین به بازار ارزه خواهند کرد سال بعد( معرفی خواهند کرد)
The new range of machines will launch next year
ما ۲۰۰ تا ابزار( ادوات، وسیله) فروختیم سال گذشته
We sold 200 instruments last year
ما نمیدونیم ایا ابزار فروش خواهد رفت
We didn’t know if the instruments would sell
انها روانه بازار کردند یک رنج جدید( رده جدید)
چیزی را روانه بازار کنی همراه با یک مراسم رونمایی
They are launching a new range
رده جدید روانه بازار میشه سال بعد
The new range launches next year
انها به نمایش گذاشتند رده جدید را
گسترده کردن
محصول جدید را عرضه کردن به بازار
They are rolling out a new range
رده جدید نمایش خواهد یافت سال بعد
محصول جدید سال بعد روانه بازار میشه
The new range will roll out next year
کار در تجارتی که بازارها ی ان را میشناسیم
Do business in the markets you know
ان ممکنه سخت باشه تا دسترسی پیدا کنیم به بازارهای جدید
It may be difficult to access new markets
برقراری تماس( ایجاد تماس)
Build contacts
توممکنه به سرعت به سود دهی نرسی
سود داشتن
سود دهی
You may not make a profit immediately
Make a profit
صبور باش
Be patient
شما مواجه میشد با رقابت سخت
مواجه شدن
رقابت سخت
You face stiff competition
Face
Stiff competition
مطمن شوید محصول شما بهترین است
Make sure your product is the best
به صورت مداوم( منظم) بازخورد بگیرید از کارمندان و مشتریانتان
بازخورد گرفتن
Get regular feedback from your employees and customers
Get feedback
ما سود کردیم سال گذشته
We made a profit last year
سودشان رشد کرده است هر سال
Their profits have grown every year
ما امید داریم تا تجارت بیشتری بکنیم( فعالیت تجاری بیشتری انجام بدیم) در اسیا سال بعد
We hope to do more business in Asia next year
تجارت های جدید روانه بار میشند( معرفی میشند) در اینترنت هر روز
New business are launched on the internet every day
گلایدرسواری
Hang-gliding
شمشیربازی
Fencing
پرس با اسب
Showjumping
غواصی
Scuba diving
تیر و کان( تیراندازی)
Archery
کمان تیراندازی
Bow
چوب بیسبال
Baseball bat
بت
چوب بیلیارد
Cue
کی یو
او یکدونده دو سرعت بزرگ
دونده دوسرعت
She’s a great sprinter
Sprinter
دونده دو با متراژ بالاظ( مثلا ط۵۰۰۰ متر)
Long-distance runner
او یک دو ماراتن داره ماه بعد( توی دو مارتن شرکت می کنه)
He’s doing a marathon next month
هنرهای زیبا
مجسمه سازی
نقاشی
معماری
Fine art
Sculpture
Painting
Architecture
ایا تو صفحه هنر در روزنامه را خوندی امروز؟
Have you read the arts page in the paper today?
عاشق هنر ( نقاشی و مجسمه سازی)
Art lover( painting and sculpture)
مولانا مهارت داشت در هنر شعر( طبع شاعری)
مولانا طبع شاعری داشت
Molana was skilled in a art of poetry
از سارا بخواه( خواهش کن) کمک به تو تا تزیین کن ( بچینه) اتاقت
او هست خیلی هنرمنده
هنرمنده با هنر
Ask sarah help you to decorate your room
She’s very artistic
Artistic
اثر هنری
Work of art(s)
هنر صنایع دستی
هنر هایی که با دست ساخته میشوند مثل تزیین کردن نقاشی وجواهر سازی
Arts and crafts
Making jewelry / furniture
ما به دیدن اجرای جدید( اثر جدید)هملت رفتیم دیشب
We went to see a new production of hamlet last night
صحنه ارایی( صحنه، ساختمان، تجهیزات در استییا استادیو) به طور باورنکردنی( فوق العاده ای) واقعی به نظر میرسید)واقع کرایانه بود
The sets were incredibly realistic
لباس بازیگرا ( لباس ارایی- لباسایی که استفاده شده بود) بودند فوق العاده
The costumes were wonderful
بازیگرا خوب بودند
انتخاب بازیگرا برای نقشا خوب بود
It was a good cast
گارگردانی عالی بود
Direction was excellent
Dayrekshen
در تاتر و سینما
علی اجرا بی نظیری داشت
Ali gave a marvelous performance
ان نقدای خیلی خوبی ( پر جار و جنجال) گرفته در روزنامه امروز
نقد شدن
جنجالی
It got rave reviews in the paper today
Get review
Rave
اجرا کردن نقش در تاتر و سینما
Give performance
رقص
باله یا رقص سنتی
باله مدرن
Dance
Ballet
Modern ballet
Baley
کمدین
Comedian
Camidiyan
بیننده های یک شو
حضار
Audience
Odiyens
بیننده برنامه تلوزیون
Viewer
اعتصاب کردن
Go/be on strike
اخراج شدن
غیر رسمی
Get the sack
اخراج شدن
رسمی
تواخراجی
Be fired
You’re fired
بیکار شدن
زیادی بیش از اندازه نیاز زیادی
To be make redundant
Ridandent
Redundant
بیکار شدن ( غیر رسمی)
کنار گذاشتن از کار
به صورت موقت
To be laid off
Lay off
مرخصی زایمان برای زنان
مرخصی زایمان برای مردان
Be on/take maternity
Take paternity
مرخصی استحلاجی
Be on/ Take sick leave
بازخرید
زود بازنشست کردن/شدن
Take early retirement
خوره کار دیوانه کار خر کار
To be a workaholic
VorkAhAlik
ترفیع گرفتن
To be promoted
درخواست کار دادن
رزومه پر کردن
To apply for a job
ایا شما علاقه دارید به سینما؟
Are you interested in (the) cinema?
ایا تمایل داری بیای سینما با ما هفته بعد؟
Would you like to come to the cinema with us next week?
او رکورد جدید در المپیک ثبت کرد سال گذشته
رکورد زد
He set a new olympic record last year
Set a record
او رکورد داره شنای ۱۰۰ مترپروانست
He holds the record for 100 meters breaststroke
Beressterok
انگلستان واجد شرایط شد برای جام جهانی اما حذف شد در مرحله سوم
England qualified for the World cup but got knocked out in the third round
Qualify for
Get knock out
تیم ما به مرحله نیم نهایی رسید اما سپس ما شکست خوردیم
رسیدن
شکست خوردن
Our team reached the semi-final but then we were beaten
Reach/ make it do
Beat beat beaten