Uper Inter Flashcards
خانه ییلاقی
Bungalow
سوییت
Studio flat
مشکلات جزیی
Minor problems
حموم اب برداشته. ایا تو یادت رفت شیر اب ببندی؟
The bathroom’s flooded. Did you forget to turn the tap off?
این لوله چکه می کنه
این لوله سوراخه
This pipe’s leaking
او توپ محکم شوت کرد و ان شکوند پنجره را( شیشه شکست)
He kicked the football too hard and it smashed a window
گلدان ترک برداشته
Pot cracked
لبه فنجون پریده
Cup’s chipped
اجازه بده یکی دیگه برات بیارم
عوضش کنم
Let me get you another
اتشفشان
Volcano
قحطی
Famine
ریز کوه در جاده
Landslide
بیماری همه گیر
Epidemic
حادثه بزرگ مثل سقوط هواپیما
Major accident
Ancident
بلایای طبیعی
Natural disasters
۲۰۰ نفر مصدوم شدند
200 people were injured
تعداد زیادی خانه اسیب دیدند
برای اشیا
Many buildings were damaged
مدیر
کسی که کارای روزانه را شرکت پیش میبره
Administrator
کارگر ماهر
Skilled worker
کارگر ساده
Unskilled worker
مسول پذیرش
Receptionist
Risepshenist
مسول روابط عمومی
Public relations officer
سرپرست
Supervisor
محقق
Researcher
الونک( اتاق در حیاط برای انباری)
Shed
اتاق زیرشیروانی
Attic
Loft
انبار
زیر زمین
Cellar
زیرزمین
پنجره دارد فرق با انبار اینه
Basement
اتاقی که توش وسایل هنری هست
Studios
باتری داخل این چراغ قوه تمام شد
The batteries in this torch have run out/ are dead
هزاران نفر احتمال( ترس وجود داره که) میره کشته شده باشند( مرده باشند)
Hundreds are feared dead
اپیدمی انفولانزا انفلونزا گسترش پیدا کره( پخش شده، شیوع پیدا مرده) به سرعت در سراسر کشور
The flu epidemic spread rapidly throughout the country
میلیون ها نفر از گرسنگی مردند
Millions are starving as result of the famine
راه پله
Staircase
فضای باز بالای راه پله
Landing
هال خانه
Hall
Hallway
حیاط
Porch
فضای بین خیابان و گاراژ برای رانندگی
Drive
خراب کردن
غذا خراب شد
Ruin
چراغا کار نمی کنند
برق رفته بود
The lights aren’t working
There’s been power cut
دسگیره در شل شده( کنده شده) خراب شده
The door handle’s come off/ fallen off
اشاره به نقش مشخص یا جایگاه شغلی
ارزوی خوش شانسی بکن برای من در شغل جدید
جک کار جدید گرفته( مشغول به کار شده، استخدام شده) به عنوان محقق
Job
Wish me luck in my new job
Jack’s got a new job as a researcher
اشاره به کاری که انجام میدیم . کار
کار جک خیلی تقاضا داره
Work
Jack’s work is very demanding
در بطری باز کن
Corkscrew
پوست کن( میوه)
Peeler
دستمال توالت
Toilet roll
ماشین لباسشویی خراب شده
The washing machine broke down
من مجبورم با دست لباس بشورم
I have to do the laundry by hand
بسکوییت ها بوسیله سیب زمینی ها له شده
Biscuits got crushed by the potatoes
کامپیوتر من امروز دوباره( برای چندمین بار) خراب شد
My computer keeps crashing today
زلزله شهر در شک فروبرد ظهر امروز
Earthquake shock the city at noon today
جنگ جهانی شروع شد( و گسترش یافت) از شمال کشور
Civil war has broken out in the north of country
طوفان شدید به سرع از جزیره عبور کرد دیروز
A tornado swept(sweep) through th island yesterday
تخته گوشت
Chopping board
چوب لباسی
Hanger
جارو خاک انداز
Dustpan and brush
رنده
Grater
کارمند دولت
Civil servant
استاد
Lecturer
سفیر
Ambassador
نجار
Carpenter
لوله کش
Plumber
اقتصاد دان
Economist
تکنسین برق
Electrician
کودکستان
Childminder
او مچ پاش پیچ خورده در پایین اودن از پله ها
She twisted her ankle coming down the stairs
سرم محکم به در کابینت خورد و کبود شد
I banged my head against the cupboard and got a bruise
Bruise
Bang
مینا سرخورد و افتاد زمین و زانوش خراش برداشت( قرمز شد بدون خونریزی)
Mina tripped and fell down and grazed her knee
انفجار منجر به تلفات ۳۰۰ نفر شد
The explosion resulted in 300 casualties
Casualties
قربانیان اصلی( واقعیه) جنگ جهانی بچه های بدون پدر و مادرند
The real victim of civil war are children left without parents
فقط سه نفر زنده مونده بودند( بازمانده)
There were only three survivors
پناهنده ها عبور می کردند از مرز دنبال غذا و سرپناهند
Refugees have crossed the border looking for food and shelter
Refugees
Cross the border
در طول نبرد مردها و زخمی ها خارج میشدند با هلکوپتر
During the battle, dead and wounded were flown out in helicopter
Fly out
Wounded
بیماری هاری
Rabies
Rebiz
وبا
Cholera
Kolera
جیم یه ایده داشته برای تجارت
Jim had an idea for a business
ان هرگز درست نبود( کافی نبود) برای همه نیازهای شخصیش
It was never just right for all his personal needs
مطرح کرد( یک ایده) بیزینس پلن تا بفروشه کامپیوتر های سفارشی ساز
Put forward a business plan to sell custom-built computers
Put forward
Custom-built
تجارتش یکسال بعد شروع کرد( راه اندازی کرد)
He launched his business a year later
ارایه می کرد یک سرویس شخصی ساخت لپتاپ
Offering an individual service making laptop
یک محصول برای اولین بار بسازی
رونمایی بک محصول جدید
معرفی یک محصول
Roll out
گسترش دامنه فعالیت شامل تبلتها
Expand range including tablets
من کارت حافظم گم کرده ام( یه جایی گذاشتم ولی الان پیداش نمی کنم)
I’ve mislaid my memory stick
جایی اون دیده ای؟ وقتی یه چیز گم کردی و دنبالشی و کسی میپرسی اون دیدی؟
Have you seen it anywhere?
او مقداری کافه ریخت روی فرش
She spilt some coffee on the carpet
Spill spilt spilt
امیدوارم جاش نمونه
زمانی که روی فرش و … چیزی میریزه و میرخوای بگی بک نشه
امیدوارم لک نشه
I hope it doesn’t leave a stain
سینک گرفته
لوله گرفته
The sink is blocked
Block
سینکگرفته
ایا چایی دوباره داخل اون ریختی؟
چیزی جایی ول کردن
The sink is blocked
Have you been throwing tea leaves in there again?
من اسیب زده امبه ماشینت
به ماشین بزنی و بره تو
فرو رفتگی هر چیز( خیلی کم)
I’ve dented your car
Dent
من پول تعمیرش خواهم داد
I’ll pay for the repairs
موس من از کار افتاده است
اونمیتونه مشکل نرم افزاری بوده باشه
My mouse has stopped working
It could be a software problem
تحریم کردن
اجازه استفاده ندادن
Lock out
ماشین استارت نمیخوره
من امیدوارم چیز مهمی نیست
The car won’t start
I hope it’s nothing serious
باتری خالی کرده
باتری ماشین از کار می افته شارژ نداره باتری
The battery’s flat
ان اسان نیست تا کار پیدا کنی اطراف این بخش ها
It’s not easy to get/ findwork round these parts
من یک پیشنهاد کار داشتم در پاریس
I’ve been offered work in paris
برای گذران زندگی چیکار می کنی؟ کارت چیه
من در بانک کار می کنم من در چاپ کار می کنم
What do you do for living?
I’ in banking/ publishing
اون امادگی گرفتن ( به عهده گرفتن)اون کار نداره
اون توانایی اون شغل نداره
استخدام کردن به عهده گرفتن
She’s not prepared to take on that job
Take on that
کار شیفیتی
Do Shiftwork
Work shifts
زمان کار دست خود ادم بودم
To be on flexi-time
۸ ساعت در روز کار کردن
Work nine-to-five
شرکتش حالا توتید می کنه حدود ۲۰۰ دستگاه( ماشین) در سال و ارسال می کنه( تحویل میده) به ۲۶ کشور در اطراف دنیا
His firm manufactures around 200 machines a year and delivers to 26 countries around the world
خدمات پس از فروش
Customer care
ان بود اولویت ما از شروع
اولویت
It was our priority from the start
Priority
ما واقعا تحقیقات باز درستی ( در خور- صحیحی) انجام ندادیم
تحقیقات بازار
We didn’t really do any proper market research
Market research
ما مطمنن نبودیم ایا چنین ماشینی فروش خواد رفت
We weren’t sure if such machines would sell
در طول رکود اقتصادی
رکود اقتصادی
During a recession
Recession
وجود داشته مشتری بلقوه به اندازه کافی
There were enough potential customers
ارزش ان داشت تا ریسک کنیم
ریسک کردن
Make it worth the risk
Make risk
حق با من بود
It was right
دانشگاهیان درخواست می کردند ماشین های سفارشی( شخصی سازی شده)
Academics request personalized machines
لیست سفارشات پر بود
Order books were full
پیش رفتن اینده نگری رفتن به اینده روبه جلو اینده
Going forward
گشترش بیشتر کسب و کار( تجارت)
به مرحلهدیگی ببرند
گسترش تجارت را ادامه بدند
گسترش تجارت پیشرفت بدند
Expand the business further
دامنه( طیف، رده) جدیدی از ماشین به بازار ارزه خواهند کرد سال بعد( معرفی خواهند کرد)
The new range of machines will launch next year
ما ۲۰۰ تا ابزار( ادوات، وسیله) فروختیم سال گذشته
We sold 200 instruments last year
ما نمیدونیم ایا ابزار فروش خواهد رفت
We didn’t know if the instruments would sell
انها روانه بازار کردند یک رنج جدید( رده جدید)
چیزی را روانه بازار کنی همراه با یک مراسم رونمایی
They are launching a new range
رده جدید روانه بازار میشه سال بعد
The new range launches next year
انها به نمایش گذاشتند رده جدید را
گسترده کردن
محصول جدید را عرضه کردن به بازار
They are rolling out a new range
رده جدید نمایش خواهد یافت سال بعد
محصول جدید سال بعد روانه بازار میشه
The new range will roll out next year
کار در تجارتی که بازارها ی ان را میشناسیم
Do business in the markets you know
ان ممکنه سخت باشه تا دسترسی پیدا کنیم به بازارهای جدید
It may be difficult to access new markets
برقراری تماس( ایجاد تماس)
Build contacts
توممکنه به سرعت به سود دهی نرسی
سود داشتن
سود دهی
You may not make a profit immediately
Make a profit
صبور باش
Be patient
شما مواجه میشد با رقابت سخت
مواجه شدن
رقابت سخت
You face stiff competition
Face
Stiff competition
مطمن شوید محصول شما بهترین است
Make sure your product is the best
به صورت مداوم( منظم) بازخورد بگیرید از کارمندان و مشتریانتان
بازخورد گرفتن
Get regular feedback from your employees and customers
Get feedback
ما سود کردیم سال گذشته
We made a profit last year
سودشان رشد کرده است هر سال
Their profits have grown every year
ما امید داریم تا تجارت بیشتری بکنیم( فعالیت تجاری بیشتری انجام بدیم) در اسیا سال بعد
We hope to do more business in Asia next year
تجارت های جدید روانه بار میشند( معرفی میشند) در اینترنت هر روز
New business are launched on the internet every day
گلایدرسواری
Hang-gliding
شمشیربازی
Fencing
پرس با اسب
Showjumping
غواصی
Scuba diving
تیر و کان( تیراندازی)
Archery
کمان تیراندازی
Bow
چوب بیسبال
Baseball bat
بت
چوب بیلیارد
Cue
کی یو
او یکدونده دو سرعت بزرگ
دونده دوسرعت
She’s a great sprinter
Sprinter
دونده دو با متراژ بالاظ( مثلا ط۵۰۰۰ متر)
Long-distance runner
او یک دو ماراتن داره ماه بعد( توی دو مارتن شرکت می کنه)
He’s doing a marathon next month
هنرهای زیبا
مجسمه سازی
نقاشی
معماری
Fine art
Sculpture
Painting
Architecture
ایا تو صفحه هنر در روزنامه را خوندی امروز؟
Have you read the arts page in the paper today?
عاشق هنر ( نقاشی و مجسمه سازی)
Art lover( painting and sculpture)
مولانا مهارت داشت در هنر شعر( طبع شاعری)
مولانا طبع شاعری داشت
Molana was skilled in a art of poetry
از سارا بخواه( خواهش کن) کمک به تو تا تزیین کن ( بچینه) اتاقت
او هست خیلی هنرمنده
هنرمنده با هنر
Ask sarah help you to decorate your room
She’s very artistic
Artistic
اثر هنری
Work of art(s)
هنر صنایع دستی
هنر هایی که با دست ساخته میشوند مثل تزیین کردن نقاشی وجواهر سازی
Arts and crafts
Making jewelry / furniture
ما به دیدن اجرای جدید( اثر جدید)هملت رفتیم دیشب
We went to see a new production of hamlet last night
صحنه ارایی( صحنه، ساختمان، تجهیزات در استییا استادیو) به طور باورنکردنی( فوق العاده ای) واقعی به نظر میرسید)واقع کرایانه بود
The sets were incredibly realistic
لباس بازیگرا ( لباس ارایی- لباسایی که استفاده شده بود) بودند فوق العاده
The costumes were wonderful
بازیگرا خوب بودند
انتخاب بازیگرا برای نقشا خوب بود
It was a good cast
گارگردانی عالی بود
Direction was excellent
Dayrekshen
در تاتر و سینما
علی اجرا بی نظیری داشت
Ali gave a marvelous performance
ان نقدای خیلی خوبی ( پر جار و جنجال) گرفته در روزنامه امروز
نقد شدن
جنجالی
It got rave reviews in the paper today
Get review
Rave
اجرا کردن نقش در تاتر و سینما
Give performance
رقص
باله یا رقص سنتی
باله مدرن
Dance
Ballet
Modern ballet
Baley
کمدین
Comedian
Camidiyan
بیننده های یک شو
حضار
Audience
Odiyens
بیننده برنامه تلوزیون
Viewer
اعتصاب کردن
Go/be on strike
اخراج شدن
غیر رسمی
Get the sack
اخراج شدن
رسمی
تواخراجی
Be fired
You’re fired
بیکار شدن
زیادی بیش از اندازه نیاز زیادی
To be make redundant
Ridandent
Redundant
بیکار شدن ( غیر رسمی)
کنار گذاشتن از کار
به صورت موقت
To be laid off
Lay off
مرخصی زایمان برای زنان
مرخصی زایمان برای مردان
Be on/take maternity
Take paternity
مرخصی استحلاجی
Be on/ Take sick leave
بازخرید
زود بازنشست کردن/شدن
Take early retirement
خوره کار دیوانه کار خر کار
To be a workaholic
VorkAhAlik
ترفیع گرفتن
To be promoted
درخواست کار دادن
رزومه پر کردن
To apply for a job
ایا شما علاقه دارید به سینما؟
Are you interested in (the) cinema?
ایا تمایل داری بیای سینما با ما هفته بعد؟
Would you like to come to the cinema with us next week?
او رکورد جدید در المپیک ثبت کرد سال گذشته
رکورد زد
He set a new olympic record last year
Set a record
او رکورد داره شنای ۱۰۰ مترپروانست
He holds the record for 100 meters breaststroke
Beressterok
انگلستان واجد شرایط شد برای جام جهانی اما حذف شد در مرحله سوم
England qualified for the World cup but got knocked out in the third round
Qualify for
Get knock out
تیم ما به مرحله نیم نهایی رسید اما سپس ما شکست خوردیم
رسیدن
شکست خوردن
Our team reached the semi-final but then we were beaten
Reach/ make it do
Beat beat beaten
امثر ورزشها هستند رقابتی این روزها
رقابتی
Most sports are very competitive these days
Competitive
Kampatetiv
او احساس افتخار کرد از انجایی که) بخاطر اینکه) او نکه داشته بود کاپ قهرمانی را در دستاش
احساس افتخار
نگه داشتن
جام قهرمانی
He felt proud as he held trophy in his hand
Feel proud
Hold
Trophy
بازیکنانی که مخالفت می کنند با داور الگوی بدی برای تماشاگران و طرفدارانشان هستند
الگو بودن برای دیگران/ سرمشق بودن
تماشاگر
مخالفت کردن
Players who disagree with the referee set a bad example to the spectators and to their fans
Set example
Spectator
Disagree
مفروشگاه میفروسد تجهیزاتی ورزشی
The shop sells sports equipment
سوارکار
کوهنورد
Jockey
Mountaineer
Maonteniyer
سینما نشون میده تایتانیک مجدد ( دوباره) هفته بعد.
ایا علاقه داری بریم و ببینیم ان را؟
Cinema’s showing Titanic again next week.
Do you fancy going to see it?
مجسمه ساز
مجسمه میسازه
Sculptor
Creating a statue
سفالگر
شکل میده سفال( بروی چرخ سفالگری)
سفالگری
Potter
Throwing a pot
Pottery
معمار
طراحی می کنه یک ساختمان
معماری
Architect
Designing a building
Architecture
نقاشی ابسترکت شامل میشود شکل و رنگ به جای تصویر انسان واقعی
Abstract painting involves shapes and colors rather than images of real people
نقاشی از اشیای ثابت
نقاشی از مجموعه ای از اشیا
مجموعه
Still life
Painting of a set of objects
Set of
نقاشی اصل
تولید شده( کشیده شده) یک عدد بوسیله نقاش به جای کپی یا دوباره کشیدن
کشیدن نقاشی( وقتی تمام میشه)
An original painting
A one produced by the painter rather than a copy or reproduction
Produced
من عاشق اون صحنه ( در فیلم اونجا که یک اتفاق اکشن اتفاق می افته) دماغه( پروانه) کشتیم
صحنه اکشن
پروانه و دماغه کشتی
I love that scene at the prow of the ship
Scene
Prow
Pera
خط افق اقیانوس یه جور مکان عاشقانه است برای یک فیلم تا اتفاق بیوفته در ان( قسمت عاشقانه و رومانیتک در فیلم بازی شده)
Sn ocean liner is such a romantic place for a film to be set
فیلمنشون داد به صورت واقعی
نشان دادن ( بیان کردن) چیزی در فیلم
The film really captures
فیلمنامه بود بر اساس تعداد زیادی تحقیق در چیزی که واقعا اتفاق افتاده
فیلنامه
بر اساس
تحقیق در
The script was base on a lot of research into what actually happened
Script
Base on
Research into
به ویژه( به خصوص) دیالوگ ها خوبه
The dialogue’s particularly good
ایا میدونی چه کسی گارکردان بود؟
Do you know who the director was?
او فیلنامه را نوشته
جای دوربین و نحوه بازی بازیگرا
He wrote the screenplay
موزیک فیلم جیمز ساخته
موسیقی متن موسیقی فیلم
The score is by james
Score
تند
خوش مزاج
بی مزه
Hot/ spicy
Mild
Bland
Mayld
شور
پر شکر
بیش از اندازه شیرین( تهوع اور)
Salty
Sugary
Sickly
خوشمزه
خوشطمع
Savoury
ترش
Sour
Saver
تلخ
Bitter
خوشمزه ای که دوباره دوست داری بخوری
Moreish
انها داشتندتعدادی اسنک خوش طمع( لذیذ) در پارتی. انها بودند خیلی خوشمزه( دوباره دوست داره بخوره)
They had some delicious savory snacks at the party. They were very moreish
صبحانه خیلی بی کیفیت بود
The breakfast was very poor quality
اپرا اجرا می کنه اثری از بیضایی
Opera is doing a performance of beyzayi
تاتر شهر یک استیج چند منظوره داره
چند منظوره همه کاره
Shahr theatre has a versatile stage
Versatile
VersAtayl
چه چیزی بروی پرده هست هفته بعد در سینما
چه نمایشی هفته بعد در تاتر هست
What’s on at the cinema/theatre next week?
انها استفاده کردند سالن مدرسه مان را به عنوان محلی برای کنسرت
محل اجرا
The use our school hall as a venue for concerted
Venue
یک بازیگر در تلوزیون دیشب تبلیغ می کرد یک بازی جالب جدید
There was an actor on tv last night promoting an interesting new play
او بازی می کرد( نقش بازی کردن) در گودال( محوطه گرد)
وقتی یک بازیگری یک بازی مثلا محلی انجام میده
He’s appearing in at globe
Appear in
علی هست یکی ار محبوترین رمان نویسان کشور
Ali is one of the country’s most popular novelists
اونوشته است یک مجموعه رمان رمانتیک با زمینه تاریخی
مجموعه
زمینه( داستان، فیلم)
She has written a series of romantic novels with a historical setting
Series
Setting
همه اونها بودند پرفروشترین ( کتاب)
بیشترین فروش
These have all been bestsellers
Bestseller
اگرچه منتقدین اعتراض داشتند( شکایت داشتند- نقد داشتند) که طرح داستان( موضوع داستان-داستان ها) هستند قابل پیش بینی و شخصیت ها نیستند خیلی باورپذیر منتقدین طرح داستان( داستان) موضوع قابل پیش بینی شخصیتها باورپذیر
Although critics complain that her pots are predictable and her characters are not very realistic Critics Plot Predictable Realistic
علی هست بیشتر نویسنده ادبی( ادبیات)
ادبی
Ali is a more literary writer
Literary
کتابهاش نقد بهتری گرفتند
نقد کردن نقد سدن
Her books get better reviews
Get reviews
اگرجه انها خوب فروش نرفته
Although they don’t sell so well
جفت نویسنده ها دارند رومانی که اماده خواهد بود برای چاپ( انتشار) بعدتر
اماده خواهد بود
چاپ انتشار نشر
Both writers have a novel which will be ready for publication later
Will be ready
Publication
انها همچنین در دسترس خواهند بود برای دانلود به عنوان کتاب الکترونیک( نسخه الکترونیکش برای دانلود در دسترس خواهد بود)
They will also be available to download as e-book
ما دریافت کرده ایم کپی های قبل از چاپ از رمان
We have received advance copies of novel
سطرهای اغازین
پاراگراف اغازین کتاب
Opening passage
خلاصه ای از
خلاصه
Extract from
Extract
گوشت خیلی پخته است
گوشت نپختست
The meat is overcooked/overdone
The meat is undercooked/underdone
انبه هست خام( نرسیده)
Mango is a unripe
فصل انبه نیست
فصل شکار - فصل یکمیوه یا هر کاری
Mango isn’t in season
In season
این کره فاید شده است
فاسد شدن خراب شدن
This butter has gone off
Go off
دور ریختن( غذا)
Throw out
احساس سنگینی ( برای لذا خوردن)
Feel like anything heavy
من غذای سبک خواستم
سبک خوب خواهد بد
I want something light
A salad would be fine
غذای انگلیسی هضم کردنش می تونه سخت باشه( دیر هضم)
هضم کردن
British cooking can be very stodgy
Stodgy
Digest
DAjest
شیوا فقط میوه های ارگانیک میخره
Shiva only buy organic fruits
ما بهتره تلاش کنیم تا داشته باشیم رژیم غذایی معتدل
We should try to have a balanced diet
Balences
رژیم غذایی ناسالم ( غذای ناسالم هر روز بخوریم) می تونه باعث مشکلات سلامتی بلند مدت بشه
غذای ناسالم
A diet of junk food can cause long-term health problems
Junk food
غذای فراوری شده در کل خوب نیست
فراوری شده
Processed food in general is not good
Processed
Prosesd
ایسلند یک جمهوری جزیره ای در اقیانوس ارام
جمهوری
Island an island republic in the North Atlantic
Republic
چشم انداز( نوع پوشش زمین) تشکیل شده تا حد زیادی از دشت های بی حاصل( خشک، بی اب و علف)
عمدتا تا حد زیادی
دشت
بی اب و علف
Landscape consists largely of barren plains
Largely
Plain
Barren
یخ های شناور
کوه یخ
کوه های بخ بویژه در جنوب
Ice fields
Ice fields particularly in the south
ایران اتشفشان های فعال دارد
The iran has active volvanoes
ایران معروف است برای چشم های اب کرم و فوران های اب گرم
چشم اب کرم
چشم اب گرمی که فوران میکنه
Iran is known for thermal springs and geysers
Thermal springs
Geysers
کمتر از ۱ درصد از زمین ( خاک، کشتزار) مناسب برای رشد محصولات کشاورزی
کمتر از ۱ درصد امکان کشت وجود دارد
محصولات کشاورزی
Less than 1% of the land suitable for growing crops
Crops
اقتصاد کشور متکی بر ماهیگیریه
بر اساس متکی بودن بر پایه چیزی بنا نهادن
The nation’s economy is base on fishing
Base on
محصولات دریایی ۸۰ درصد صادرات را شامل میشه( به حساب میاد)
صادرات
Fish products account for 80% of the exports
Export
وسعت کشور
جمعیت
پایتخت
Area
Population
Capital
ساحل
Coast
Shore
Beach
دره
Valley
نهر
جوب
Stream
قله کوه
Peak
یخچال طبیعی
Glacier
Geleysiyer
تنوع مشکلات محیطی( محیط زیستی) حالا( در حال حاضر) تاثیرمیگذارد بر تمام جهان
تنوع
تاثیر گذاشتن
تمام
A variety of environmental problems now effect our entire world
Variety
Effect
Entire
همانطور مه جهانی شدن ادامه دارد موضوعات( مسایل) محلی( داخل کشورها) تبدیل میشود( میشود) مشکلات جهانی
همانطور که
جهانی شدن
مشکلات
As globalization continues, local issues become international ones
As
Globalization
Issue
مناطق کمی در جهان وجود دارد که اسیب ندیده از مشکلات محیط زیست
اسیب دیدن
مناطق
There are few places in the world that do not suffer from environmental problems
Places
Suffer
مشکلات اصلی که تاثیر میگذارد بر جهان:
باران اسیدی، الودگی هوا، گرمایش جهانی، زباله های خطرناک، تخریب لایه ازون، هوای غبار الود، الودگی اب، جمعیت زیاد، از بین بردن جنگل
The major problems effecting the word are: Acid rain Air pollution Global warming Hazardous waste Ozone depletion Smog Water pollution Overpopulation Rainforest destruction
گرماش جهانی منجر میشه به اب شدن قله های بخی( کوه های یخی) می شود
منجر یدن ( رفتن به سمت یک اتفاق)
اب شدن یخ( گرم شدن)
کوه های یخی
The global warming is leading to the thawing of the polar ice caps
Is leading
Thaw
Polar ice caps
همه این ها باعث نگرانی درباره تغییرات اب و هوایی میشود
All this is causing concern about climate change
هر دو رفتار انسان ها و تغییرا اب و هوایی منجر شده است به بیشتر گونه های حیوانات و گیاهان در معرض خطر یا حتی انقراض قرار بگیرند( بشوند در معرض خطر و منقرض شدن) منجر شدن گونه ها در معرض خطر منقرض شدن
Both human behavior and climate change has let to many animal and plant becoming endangered or even extinct Lead to Species Become endangered Extinct
کلان شهر بررگ
Major metropolis
Indeed with a population of about
در واقع با جمعیت حدود
ان هست دومین شهر بزرگ
It is the second largest city
مرکز تجاری قرار داره در جزیره
Main business lies on the island
جزیره ایجاد شده بوسیله دوکانال رودخانه
The island created by two channels of the river
بیشتر حومه های سهر در فاصبه چند قدمی مرکز
Many of suburbs within walking distance of the center
اتوبوس های بیش ازاندازه پر میشند
The buses tend to be overcrowded
سیستم ترافیکی بینهایت پیچیدست
Traffic system is extremely complicated
در منطقه تپه ای شهر
In the hilly area of the city
کلیسا ساخته شده در زمین کلیسای خراب شده
زمین قطعه زمین
Church built on the site of a church destroyed
Site of
کسایی که لذت میبرند از فضای سرزنده( محیط پر جنب و جوش) بازار کاری
سرزنده
Who enjoy the lively atmosphere of real working market
Lively
امکانات ورزشی
Sports facilities
گالری ارزش خوبی داره برای بازدید
Gallery is well worth a visit
زمین فوتبال
Football pitch
رستوران بیرون بر
Take-away
داروساز
Chemist
منطقه صنعتی/ مسکونی
Industrial / housing estate
مشاور املاک
Estate agent
تلاش های جهانی انجام میشه برای بهبود شرایط(وضعیت) جهانی) سراسر جهان) تلاشها بهبود شرایط وضعیت
Worldwide efforts are being made to improve situation Worldwide Effort Improve Situation
قوانین اکولوژی( رابطه انسان با طبیعت) نگرانی اصلی هستند برای حفاظت از طبیعت
Ecological policies are mainly concerned with protecting the environment
سازمان های حفاظت محیط زیست توسعه میدند مناطق حفاظت شده را
مناطق حفاظت شده
Conservation organizations are developing nature reserves
Nature reserves
کشاورزان به طور فزاینده( مداوم افزایش یافتن) تولید می کنند غذای اورگانیک
Farmers increasingly produce organic food
ممنوع هست استفاده از مواد شیمیایی مضر
برحذر داشتن
Avoid the use of harmful chemicals
بیشتر شرکتها تلاش می کنند عمل کنند( رفتار کنند) در مسیری که هست سازگار با محیط زیست
Companies try to behave in a way that is environmentally friendly
تا حد امکان
Much as possible
کاهش رد پای کربن
Reduce carbon footprint
بوسیله استفاده کمتر از ماشین
By using cars less
انها کم کردند استفادشان از سوخت های فسیلی
کم کردند
They cut down on their use of fossil fuels
Cut down
رفت و امد پر تنش میشه( پر از استرس)
Commuters get very stressed
ترافیک بیش از حد بویژه در ساعت اوج
Too much traffic especially in the rush hour
محله های فقر نشین
Slums
فقر تهی دستی بی پولی
Poverty
خرابکاری
تخریب اموال
Vandalism
بی هدف
Pointless
تخریب انهدام
Destruction
اموال دارایی
Property
فقدان امید عدم امید
Lack of hope
توصیف شهر جذاب و زیبا
Picturesque
Pikcheresk
توصیف شهر تاریخی
Historic
در توصیف شهر بزرگ
Spacious
Espeyshes
در توصیف شهر ساده و ریبا
Elegant
در توصیف سهر سرزنده و پرجنب و جوس
Lively
در توصیه شهری که شبا هیچ کس تو خیابوناش نیست
متروک
Deserted
Dizerted
در توصیف شهر پر رفت و امد و شلوغ
Bustling
در توصیف شهر مملو از جمعیت
شهر شلوغ
Packed
در توصیف شهر کثیف
Filthy
در توصیف شهری که بی اب و برق
توصیف شهری که شرایط بدی دارد
Run-down
تعداد ریادی فضای باز در لندن وجود داره
There are a lot of open spaces in the london
میز رزور کردن در رستوران
Book a table/ make a reservation
از قبل میز رزرو کردن
از قبل
پیشاپیش
Book a table beforehand
Beforehand
کنسل کردن رزرو
Cancel the booking/ reservation
خوراک فرعی ( سبک مثل سبک)
Side dishes
منوی ثابت در رستوران که غذا و قیمت ثابت داره
Set menu
رستوران ها اغلب غذای روز را بروی برد تبلیغ می منند( معرفی می کنند)
Restaurants often have specials advertised on a board
غذا پخته میشه ( غذای اماده میشه- غذا را ببپذید و برای عروسی یا غیره ببرید) برای گیاه خواران, کسایی که گوشت نمیخورند، گیاهخاری که فراورده حیوانی نمیخوره
غذا پخته بشه برای گروه خاصی
They cater for vegetarians, non-meat-eaters and vegans
Vigen
نوک، منقار
لانه
پر
Beak Nest Feather Feder Bik
سبیل
مو حیوانات
چنگال حیوان
ناخن حیوان
Whiskers Fur Paw Claws Po Celoz
یال اسب
دم
سم
Mane
Tail
Hoof
Meyn
شاخ
Horns
گرده گ( گرده افشانی) گلبرگ گل برگ غنچه خار گل ساقه ریشه
Pollen-- palen Petals-- petels Leaf Bud- bAd Thorn Branch Stem
ریشه
شاخه درخت
پوست درخت
تنه درخت
Roots
Bough
Bark
Trunk
درخت سیب گل میده( شکوفه میده) در اپریل
Apple tree flowers/blossoms in april
BelAsem
پرنده ها بروی تخماشون می خوابند
Birds lay their eggs
زنبورها گرده جمع میکنند از گل ها تا عسل بسازند
جمع کردن
عسل ساختن
Bees collect pollen from flowers to make honey
Collect
Make honey
گل ها رشد میکنند خیلی سریع
Flowers grow very quickly
ما پرورش دادیم مقداری گوجه در باغچمون
We grew some tomatoes in our garden
پرورش حیوانات
Breed
Birid
زن انداخت کیف پولش بنابراین من از رو زمین برشداشتم و بهش برکردونم انداختن رها کردن از زمین برداشتن برگرداندن کیف پول
A woman dropped her purse so i picked it up and gave it back to her
Drop
Give back
Purse- pers
کی بازم می خواد؟ برای بار دوم یه چیز بخوره
Who wants seconds?
از خودت پذیرایی کن
Help yourself
جا برای پودینگم نگه دار؟
به کسی بگیم جا برای غذای دیگمبزار
Keep a bit of room for some pudding
می تونم من دوباره پر کنم لیوانت؟
دوباره پر مردن
Cani re-fill your glass?
Re-fill
هر وقت خواستی بگو
گو کی انجام بدم
زمانی که به مهمان می خوایم بگیم هر وقت فلا چیز خواستی بگو
Say when
کمربند
سگگ
Belt
Buckle
BAkel
دکمه
سراستین
استین
Button
Cuff
Sleeve
سوتین
Bra
بند کفش
پاشنه
کف کفش
Laces
Heel
Sole
Sol
کلاه ایمنی
Helmet
شش تا شلوار جین/ شورت
Six pairs of jeans/ shorts
من عاشق اینم لباس خوب بپوشم( خوش تیپ کنم) برای مهمونی
I love dressing up for party
لباس ازاد تر باشه( گشادتر باشه)
لباس بلند تر باشه( مثلا برای دامن)
دامن چسبون
Let out
Let down
Skirt is too tight
لباس تنگ تر باشه
لباس کوتاه تر باشه
به خیاط می خوای بگی تنگ ترش کن
Take in
Take up
It needs taking in
قرمز نمیاد به ادمایی با موی قرمز
مناسب بودن- امدن
Red doesn’t suit people with red hair
Suit
کیف مشکیش با کفشش - همخونی دارهمچه( به هم میاند)
Her black bag matches her shoes
این کفشا سایز پای پسرم نیست
These shoes don’t fit my son
می خوای بگی چیزی بزرگتر از سایزی که می خورهبرای او خیلی بزرگه
He’s grown out of them
فشار خون پایین/ بالا داشتن
I’ve got low/high blood pressure
من جوش زدن- محل خارش پوست
I’ve got rash
رش
قفسه سینم درد میکنه
I’ve got chest pains
گوش درد دارم
I’ve got earache
ایرک
دستم کبود شده
I’ve got a bruise on my hand
چشمام کبود شده
بعد مشارخوردن
I’ve got a black eye
غذه ( توده دارم)
I’ve got a lump
لامپ
رودل مردم سوهاضمه دارم
I’ve got indigestion
ایندیجسشن
اسهال دارم
I’ve got diarrhoea
دای رییا
عصا
Crutches
استفاده میشه برای اصلاح کردن بینایی
Use to Correct vision
داروی بیهوشی بیهوشی
Anarsthetic
Anestetik
ایکس ری برای اولین بار استفاده شده در پزشکی
Xrays were first used in medicine
تولید انبوه کردن
Manufactured
گشاد شل
تنگ
Baggy- loose
Tight- close-fitting
اسین بلند
اسین کوتاه
Long sleeved
Sleeveless
یقه ۷
یقه گرد
V neck
Round neck
کتان پارچه جین
پشم پشمی
جیر
Denim
Wool woolen
Suede
Sooeyd
تکنولوزثژی پزشکی( دارویی) پیشرفت سریعی داشته است در دهه اخیر
خیلی سریع
پیشرفت
دهه
Medical technology has made rapid advance in recent decade
Rapid
Advance
Decade
دامنه وسیعی از دستگاه ها در دسترس است
وسیع
دستگاه
A vast range of devices is available
Vast
Devices
راه راه باریک
Pinstriped
خال خال
Spotted
Espoted
بدون نقش و نگار ( برای پارچه)
Plain
راه راه
Striped
چارخونه شطرنجی
طرح پارچه
Checked
طرح گل بروی پارچه
Flowery
شطرنجی بزرگ
Tartan
کمن نباید( بهتره) بار سنگین بلند نکنم( جعبه سنگین)
I shouldn’t have lifted heavy boxes
پای من می خاره
My leg is itching
Iching
من گزیده شده ام( نیش زدن) بوسیله یک حشره
نیش زدن
گریده شدن
I’ve been bitten by an insect
Bite
Bayt
دستای من میلرزه
لرزیدن
رعشه گرفتن
My hands are trembling
Tremble
تب و لرزه من شروع شده
تب و لرز کردن
I started shivering
Shiver
شیور
پای من اسیب دید( صدمه دید) از جایی که ضربه خورد ان به میز
ضربه خوردن به میز
My foot hurts where I knocked it against the table
Knocked the thable
من سرما خوردن و دو هفته طول کشید تا خوب بشم( بهبود پیدا منم؟
I had a cold and it took me two weeks to get over it
من جونم ندارم( نفس نفس افتادم؟
I feel breathless
من سردرد دارم( احساس سردرد دارم)
I feel dizzy
من افسردم
I am depressed
من استرس دارم
I am stressed
من ویروس کرفته ام
I’ve picked up a bug
اشتها ندارم
اشتهام از دست دادم
I’ve lost my appetite
صدام گرفته
I’ve lost my voice
ااو از حمله قلبی مورد
She died of a heart attack
ایدز گرفته
He contracted aids( got aids)
عموی من سکته کرده
My uncle suffered a stroke
Esterok
سمعک گذاشتن
Wear hearing aids
Eydz
مشکلات شنوایی
Hearing difficulties
هیرینگ
مشکلات قلب
دستگاه تنظیم کننده ضربا قلب گذاشتن
Heart problems
Wear pacemakers
مفصل های مصنوعی
Artificial hips
آرتیفیشال هیپس
زانوهای مصنوعی رایج است( متداول)
Artificial knees are common
بسیار کارآمد
Highly efficient
مشکلات بینایی می تونه اصلاح بشه( درست بشه) با عمل جراحی لیزر
Eyesight problems can be corrected by laser surgery
اتوبوس مسافرتی
Coach
تراموا
Tram
پشت رو( برای لباس)
Inside out
دزدی که شیبا برای دزدی میره
Burglar
Boorglar
ماسک زدن
Wear mask and hood
تغییر قیافه دادن
لباس مبدل پوسیدن
Disguise
دیسگاز
به اندازه یک قاشق چایخوری
با اندازه یک قاشق چایی خوری برداشتن از دارو
Teaspoonful
Take a teaspoonful of medicine
گچ گرفتن( برای پا و دست)
پات گچ بگیرب
Leg put in plaster
Pelaster
عمل جراحی بروی
Operate on
شناسایی و تشخیص بیماری
Identify
در مراحل اولیه بیماری
At an early stage
تشخیص بیماری از راه دور
Diagnosing illnesses from a distance
DAyAgnosing
علایمبیماری
Symptoms
Simptoms
ارسال اتومات اطلاعات
Send information automatically
دماستج
Thermometer
Termometer
جراحی که یک سوراخ کوچیک ایجاد میکنند
Keyhole surgery
Kihol
جراحی رایجتر خواهد شد
Keyhole surgery will become more common
کامیون
اتوبوس بین شهری
Lorry
Coach
Lori
فرمان
Steering
Stiring
موتورسوار
شوفر
Motorist
Chauffeur
Shoofer
پمپ بنزین
Petrol station
خراب شدن مثلا ماشین
Break down
ما سفر تولانی داشتیم با اتوبوس بین شهری
We had a long journey by coach
سفر کاری
Business trip
ما به سفر کردیم به ساخل
سفر با ماشین شخصی
سفر با تور
We took a trip/ went on trip to the beach
Take a trip
Go on trip
چگونه تو مسافرا کردی دور ایران؟
با چی مسافرت کردی…
How did you travel round Iran?
سفر ذهن را باز می کنه( گسترش میده)
Travel broadens the mind
سفر دریایی
Voyage
Voyej
محل کمپ
چادر زدن
Campsite
Pitch a tent
تخت دو نفره
Bunk beds
تور مسافرتی
Package holiday
پرداخت می کنی برای سفر واقامت و غذا از قبل
You pay for travel, accommodation and food in advance
گشت شهری در تورها
Excursions
Exkershen
افراد ماجراجو
Adventurous people
مسافرت( رفتن یه یک جای جدید و متفاوت)
Get away
ما نوندیم در یک کمپ بالای کوه
We are staying a campsite up in the mountains
خیلی دور
دورافتاده
Remote
Rimot
جاده پیچ پیچی
Winding road
VAynding
رانندگی به سمت بالای جاده پیچ پیجی تا برسیم انجا
Drive up winding road to get here
چشمنداز( منظره) بالای اطراف ییلاق
وقتی شما از بالا یکمنظزه را نگاه می کنید
Views over the surrounding contryside
رانندگی وحشتناک ارزش مند کرد( ارزشس سختی داشت)
Make the terrifying drive worthwhile
بیادماندن ترین تعطیلات
The most memorable holiday
شهر هست شگفت انگیز با تعداد زیادی ساختمانهای چشمگیر( قابل تحسین)
The town is fascinating with lots of impressive buildings
هتل هست لذت بخش( دلپذیر)
The hotel is delightful
دسترسی سخت از حمل و نقل
Inconvenient from the transport
غدا در این منطقه استثنایی
Food in this area is exceptional
Eksepshenal
امیدوارم تو هم اینجا میلودی
Wish you were here too
وییو/ منظره خیره کننده
Breathtaking views / scenery
دسترسی/ کلاب انحصاری( اختصاصی)
Exclusive access/ club
پیاده روی هیجان انگیز و پر انرژی
Exhilarating walk
Egzelereyting
مکان مرموز ) شگفت انگیز)
Exotic location
Egzatik
هتل پر زرق و برق
Glamours hotel
GelAmeres
سبک زندگی لاکچری
Luxurious lifestyle
خیابان خیلی خیلی زیبا م جذاب
Picturesque streets
Pikcheresk
جدابیت دست نخورده( طبیعی)
روستای دست نخورده
Unspoilt charm/
An spoylt
امکانات منحصر به فرد
فرصت منحصر به فرد
Unique facilities/ opportunity