unit1 Flashcards
array
large number, collection
extend
to reach past , get bigger
terrestrial
living on the land
swath
اثر ماشين چمن زني ، خالي كردن جاي درختان قطع شده
span
گستردگي، اندازه كردن ،، پل و تاق بستن
integrity
درستي ، بي عيب ، كامل
amphibian
دو زيستان
dense
متراكم
canopy
سايبان ، خيمه
runoff
هرزروي
intercept
to interrupt the progress of something
myriad
many, numerous
drip down
چكيده شدن مانند قطره
porous
متخلخل، خلل و فرج دار
spongy
اسفنجى، نرم و متخلخل
furrow
شيار ،، شخم
wear
پوشيدن، فرسودن
vegetation
زندگي گياهي
inhibit
مانع شدن
algae
گياه بدون ساقه و برگ
obliterate
زدودن ، پاك كردن
erode
فرسايش
depletion
تهي سازي ، خالي كردن
emit
انتشار
airborne
هوابرد،
deteriorate
خراب كردن
sedimentation
رسوب گذاري
tract
مدت، وسعت ، داستان
vital
حياتي، واجب
inhibit
مانع شدن
inhabit
زندگي كردن ، ساكن شدن
imperative
priority, urgent need
evolve
فرگشت
breed
بدنيا اوردن
latitude
عرض جغرافيايي وسيع
optimal
best, most favorable
nesting
اشيانه كردن ،پيچيدن
equatorial
استوايي