TPO Flashcards
Stem
ساقه، تنه
Funnel
قیف، دودکش
Urn
کوزه، گلدان
Trunk
تنه درخت، صندوق عقب، بدنه
Receptacle (n.)
ظرف برای نگهداری چیزهای مختلف
Cone
مخروطی
Spiky
خوشهدار
Canopy
سایهبان
Debris
باقی مانده
Tentative
ازمایشی
Elaborate
دارای جزئیات، بسیط
Anthropology
مردم شناسی
Shortcoming
کمبود، کاستی
Skeptical
شکاک، دیرباور
Polis
شهر، ایالت
Fledge
پر دار شدن یک بچه پرنده که برای پرواز به اندازه کافی بزرگ شدن
گل انداختن
Protodemocratic
مردم سالار
Interim
Adj. موقت N. خلال مدت، فاصله زمانی Adv. در این حین
Abolish
لغو کردن، منسوخ کردن
Eliminate
Embellish
زینت بخشیدن
Civic
مدنی، شهری
Sovereign
پادشاه، سلطان، فرمانروا
Delegate
نماینده
محول کردن به، نمایندگی دادن
Subordinate
تابع، وابسته
تابع قرار دادن
Aristocrat
طبقه اشراف
Tyranny
ظلم و ستم، حکومت استبدادی
Regard
توجه، ملاحظه
ملاحظه کردن
Ample
فراوان، کافی
Consequently
درنتیجه
Tropical
گرمسیری، استوایی
Amphibian
دوزیست
Toad
وزغ
Desiccate
خشک کردن
Dehydrate
Diurnal
روزانه
Hibernate
خواب زمستانی
Estivate
وقتی یه حیوون در گرما بیشترشو به خواب میگذرونه
Expose
در معرض گذاشتن
Attain
به دست آوردن
Bask
حمام آفتاب گرفتن
Nocturnal
شبگرد، شبانه
Lethal
مرگبار
Ambient
محیطی
Tolerance
تحمل
Secrete
ترشح کردن، پنهان کردن
Mucus
مخاط
Gland
غده
Consendation
تفاهم
For-profit
انتفاعی
Be at the mercy of sth/sb
To not be able to protect yourself from sth/someone that you cannot control
Estuary
پای رود
جایی که آب شیرین و آب شور با هم قاطی میشه
Brackish water
آب لب شور
آبی که میزان نمک کمتر از دریا و بیشتر از آب شیرین دارد
Marsh
باتلاق
Deterioration
زوال
Authenticity
اعتبار
Genuineness
Pristine
Pure
Cord grass
Spartina
علف هرز
Habitat
زیستگاه
Allusion
کنایه، اشاره، reference
Permeate
نفوذ کردن
نشت کردن
Fissure
شکافتن، شکاف
Patronage
حمایت
Patron
حامی
Beaver
سگ آبی
Medieval
قرون وسطایی
Lead strips
نوار چسب
Synthesis
سنتز
ترکیب
Synthesize
ترکیب کردن
آمیختن
Recluse
مرتاض
Flunk out
اخراج شدن
Surpassing
پیشی گرفتن
Exceeding
Intact
سالم
دست نخورده
Undamaged
Interpreted
تفسیر شده
Understood
Legible
Recognizable
خوانا
Converge
Move closer
همگرایی
Instructive
Informative
Eroded
Worn down
فرسوده
Rebound
Recover
Snow shoe hare
خرگوش پاشنه برفی
Moose
گوزن، بزرگترین نوع آن
Lynx
سیاهگوش
Roughly
Approximately
Generating
Producing
Oscillation
نوسان
Conjunction
Combination
حرف ربط پیوستگی
Mandarin
Most common Chinese
Fine (art)
ظریف
پیچیده
Intricate
Engraving
حکاکی
Bison
گاومیش کوهان دار آمریکایی
Lifelike
شبیه زندگی واقعی
Roam
پرسه زدن
Sophistication
ظریف
Charcoal remain
بقایای زغال
Ecology
بوم شناسی
Interrelationship
روابط به هم پیوسته
Logs and sticks
چوب
تیکه چوب
Dam
سد
Pond
تالاب
Soak up
جذب کردن آب
Commute
رفت و آمد
Mold
قالب
Craved
حکاکی شده
Seal
مهر و موم
Glace
Having a smooth, glossy surface s certain leather or silk
Mantle
گوشته
Crust
پوسته
Elaborate
دارای جزئیات
بسیط
Thrive
Grow
Flourish
Sludge
لجن
Byproduct
Product beside the main product
Versatile
همه کاره
Rendition
ترجمه
تفسیر
تحویل
A performance or interpretation especially a dramatic role or piece of music
Weav
بافتن
Comet
ستاره دنباله دار
Bartering
داد و ستد
Exchange of goods
Sporadic
گسترده پراکنده
Notion
ایده
مفهوم
Reciprocity
متقابل
عمل متقابل
Substantial
اساسی
قابل توجه
Commodity
کالا
جنس
Prime agriculture land
Prime means high quality
Reinforce
تقویت کردن
محکم کردن
Assessment
ارزیابی
تشخیص
تخمین
Patriotism
میهن پرستی
Anaerobic
غیرهوازی
Harness
مهار کردن
تحت کنترل درآوردن
Undercut
شکست دادن رقیب
Undercut competitors
Exposure
در معرض
آشکار کردن
Fracture
شکاف
Crevass
Crack
ترک
Water-tight
ضدآب
Fleeting
زودگذر
Galloping
The way horses move
Abstract
غیرملموس
Formidable
مهیب
نیرومند
Canyon
دره
Undergo
Experience
تحمل کردن
Speciation
گونه زنی
Stray
منحرف شدن
ولگرد
Descend
فرود آمدن
سرازیر شدن
نزول کردن
Allegedly
ادعا شده
بنا به گفته بعضی
Supposedly
Halt
Stop
Strictly
موکدا
Exclusively
Plausible
پذیرفتنی
محتمل
Crater
دهانه
Terrain
زمین (نه سیاره) سطح دراز
ناحیه
Ridge
پشته
سلسله کوه
A long narrow hilltop, mountain range or watershed
Glacier
یخچال طبیعی
A slowly moving mass out river of ice formed by the accumulation and compaction of snow on mountains or near the poles
Diffusion
انتشار
Agora
بازار
محفل
Assembly
مجلس
Mud
گل و لای، لجن
گل آلود کردن
Permeable
نفوذپذیر
Segregated
تفکیک شده
Encounter
Meet
برخورد کردن، مواجه شدن با
رویارویی
Strata
جمع stratum
اقشار
طبقهها
لایهها
Innate
ذاتی
Refute
رد کردن
تکذیب کردن
Impetus
انگیزه
Carnivorous
گوشتخوار
Tetrapods
حیوان چهارپا به خصوص مهرهدار
Deposit
سپردن، ته نشین کردن
تهنشین بیعانه
Distinctive
متمایز
Characteristic
Stripe
نوار
Bushy
پرپشت
Repulsive
Nasty
Disgusting
Glands
غدد
Foul-smelling
بدبو
I rest my case
I have been proved
I was right
Grazer
چمنزن
Carnivore
گوشتخوار
Plausible
Reasonable
محتمل، پذیرفتنی
Dispense
توزیع
توزیع کردن
باطل کردن
Impediment
مانع، اشکال، گیر
Catkin
Cylindrical clusters of small, petalless flowers