Test2 Flashcards
cinnamon
دارچین
fragrant
معطر
فِرگرِنت
continent
قاره
Sub-continent
شبه قاره
biblical
کتاب مقدس
bible
انجیل
anointing
مسح کردن (با روغن زیتون)
mourners
عزاداران
attending
شرکت کردن
funerals
تشیع جنازه
purchase
خرید
condiment
چاشنی
banquet
ضیافت
بَن کو اِت
host
میزبان
piled
انباشته شده
پای اِلد
disposal
دسترس
دراختیار
indigestion
سو هاضمه
elite
اشراف زادگان
consumption
مصرف
مرض سل
rivals
رقبا
sailed
دریانوردی کرد
exotbitantly
به طور گزاف
spurre
بر انگیختن
eager
مشتاق حریص
ethnic
قومی نژادی
pliable
انعطاف پذیر
curled
پیچ خورده
کْرلد
stick
چوب
tribute
احترام
fort
قلعه
tenfold
ده برابر
set their sights
قصد داشتن
allied
متحد
overran
متحد
occupied
اشغال
expelled
اخراج کردن
harshly
به شدت
خشن
appetite
اشتها
harvesting
برداشت
diminishing
در حال کاهش
Gland
غده
pitutary
هیپوفیز
reinforce
تقویت
prairie
چمن زار
Mate
رفیق جفت
lambs
بره
strengthening
تشدید
reputation
شهرت
referred
معرفی شده
empathetic
دلسوز همدل
generous
بخشنده