Starter2 Flashcards
Salty
شور
سال تی
Sweet
شیرین
Unsalted
بی نمک
Sour
ترش
سَ اِر
Inane
An inane question
احمقانه
What day is today?
امروز چندشنبه است؟
That’s very nice of you
That’s very kind of you
نظر لطفتونه
Decade
دهه
دِکِ ی د
Century
قرن
I’m going away for a few days
: leave home, especially for a holiday
برای چند روز برم واسه خودم
existing
موجود
ایگ زیستینگ
Progress
پیشرفت
pharmacist
داروساز
فامِ سیست
Chemist
شیمیدان
کِ میست
that’s the spirit
به این میگن روحیه
around the world
سراسر دنیا
Custom
رسم
سنت
عادت
Fig
انجیر
فِ گ
Date
خرما
Hostess
مهماندار
میزبان
بانوی صاحبخانه
هِ ُ س تِس
traditional
سنتی
مرسوم
تِر دِ شنال
Floor
کف
بستر
طبقه
usually
معمولا
Same
Same plate
Same glass
همان
یکسان
شبیه
Across
از میان
از وسط
از عرض
در سراسر
Reach
رسیدن
Differ
فرق داشتن
( فعل)
برای مقایسه دو چیز
Common
مرسوم
متداول
مشترک
کامِن
Spices
ادویه
اِس پای سِز
Tedious
Boring
خسته کننده
کسل کننده
تی دی اس
Stay in touch
در تماس باش
Gossip news
اخبار شایعات
Nature
طبیعت
souvenir
سوغات
Exaggerate
گزافهگویی
اغراق آمیز
Bite
نیش زدن
گاز زدن
بایت
Tongue
زبان
تانگ
Chin
چانه
چِن
Hobbies
سرگرمی
Popular
محبوب
Quite
Quite good
کاملا
کوآیت
Shooting
تیراندازی کردن
پرتاب کردن
Shower
دوش
appearing
ظاهر میشود
اِ پیرینگ
Forest
جنگل
Preposition
حرف اضافه
پِرَپِ زیشن
Roar
سروصدا
غرش
Dust
گردوخاک
دَست
Thunder
رعدوبرق
سان دِر
Fighter
جنگجو
رزمنده
فای تِر
Champion
قهرمان
چَم پی اِن
Butterfly
پروانه
Quiet
ساکت
کوآیِت
Plural
=sum
جمع
Various
مختلف
گوناگون
وَری اِس
Effort
تلاش
Dry
خشک
Collect
جمعآوری
کِلِکت
Diary
دفتر خاطرات روزانه
appointment
وقت ملاقات
Worldwide
در سراسرجهان
جهانی
Regular
منظم
عادی
باقاعده
thought
فکر
اندیشه
تفکر
تُ اِت
Make yourself at home
منزل خودتونه
Surfing
موجسواری
سِرفینگ
immediately
بلافاصلا
مستقیما
ایمی دیایت لی
awful
خیلی بد و ناخوشایند
اُفول
wink
چشمک زدن
Sleep a wink
در حد چشمک زدن،خوابیدن
کوتاه خوابیدن
that’s not entirely true
این کاملا درست نیست
این تارلی
Skill
مهارت
اِسکِل
Eventually
در نهایت
اِوِن چولی
:finally
Predict
پیشبینی
پِ ر دِکت
Skin
سطحی خواندن
Strict
سختگیر
Laugh
خندیدن
Strange
Amazing
عجیب
اِسترنج
Spider
عنکبوت
frown
اخم
Crowd
شلوغی
جمعیت
childish
بچگانه
چایلدیش
Follow the crowd
همرنگ جماعت شو
Tie
کروات
Necklace
گردنبند
نِک لِس
envelope
پاکت نامه
Customer
مشتری
Sleeve
استین
Silk
ابریشم
Woolen fabrics
پارچه های پشمی
وُلِن
Narrow
باریک
rude
گستاخ
بیادب
compliment
تعریف و تمجید
کامٰ پِلِمنت
Worse
بدتر
وخیمتر
trousers pair
جفت شلوار
Skirt
دامن
Jumper
بلوز
آستین کوتاه زنانه
Trousers
=pants
شلوار
Pair
جفت
Clarify
Explain
روشن کردن
توضیح دادن
expression
اصطلاح
عبارت
Elegant
زیبا
ظریف
Sturdy
محکم
Loose# tight
گشاد، سست،شل# تنگ
لوس
Purse
کیفپول زنانه
:wallet
والِت
Bracelet
دستبند
النگو
بِرِی س لِت
Semiformal
نیمه رسمی
Cocktail dress
لباس نیمه رسمی بالای زانو
کوکتِل
good-natured
خوش اخلاق-خوش قلب
مهربان
گو نِی چرد
Turn down
نپذیرفتن،قبول نکردن
برگشتن، برگرداندن
As a child
به عنوان یک کودک
Pictured himself
خودش را تجسم کرد
Climbing
سنگ نوردی
بالا رفتن
کِ لای مینگ
Tower
برج
Fear
ترس
:Panic
Native
بومی-محلی
:local
though
اگرچه
:although
Rope
طناب
رُپ
charity
خیریه، صدقه، نیکوکاری
Nosy
فضول
نُزی
Touchy
زودرنج
Witty
شوخ
Stingy
خسیس
nervous
عصبی
Crossed my mind
از ذهنم عبور کرد
annual
سالانه
:yearly
اَنی یو آل
realize
فهمیدن
پی بردن-تحقق بخشیدن
I respect your experience
به تجربه شما احترام میگذارم
glossary
واژه نامه
Infinitive
مصدر
Shake like a leaf
مثل برگ لرزیدم
لرزیدن در اثر ترسیدن یا عصبانی شد
Have butterflies in your stomach
احساس عصبانیت قبل از انجام کاری
frightened
وحشت زده
A frightened child
millions
میلیونها
مِلی ینز
population
جمعیت
church
کلیسا
چِرچ
Figure out
فهمیدن، سردر اوردن
sticks
چوب
اِستِکس
:wood
pleasant
خوب
دلپذیر
پِلِزِنت
Coast
ساحل
کوَست
:beach
بیچ
fortunately
خوشبختابه
moisture
مرطوب
Pleasant
دلپذیر
خوب
:nice
developed
توسعه یافته
Artificial intelligence
هوش مصنوعی
آرتیفیشیال اینتِلِجنس
innovation
نوآوری
murderer
قاتل
:killer
مِردِرر
brutally
وحشیانه
بِروتِلی
violent
خشن-شدید-قوی
وای لِنت
violin
وایِلِن
ویولن
Dig
حفر کردن
دِگ
trapped
به دام افتاده
accident
تصادف-حادثه-سانحه
copper
مس
occupied
مشغول
اُکیپاید
:busy
velocities
:speed
وِلو سیتیز
the occupied territory
سرزمین اشغالی
territory
خاک-قلمرو-سرزمین
تِری تری
Once a day
یکبار در روز
elavator
آسانسور
:lift
Cheered
تشویق کردن
throughout
در سراسر
session
جلسه
سِشِن
Season
فصل
سی زِن
Fare
کرایه
Journey
سفرکوتاه
جِرنی
treating
معالجه-درمان
Boost
بالا بردن
:raise:elavate:uplift
ceiling
سقف
سی لِنگ
quarter
ربع-محله
کوتِر
residential complex
مجتمع مسکونی
scissor
قیچی
سیزِر
Beard
ریش
بِرد
Bread
نان
traffic jams
راهبندان
Motorway
بزرگراه
Overtake
سبقت گرفتن
Footbridge
پل پیاده رو
فوت بِرِج
Nightmare
کابوس
مِر
In case of an emergency
در مواقع اضطراری
Suffering
رنج کشیدن
ساف رینگ
Advance
پیشرفت
permitted
مجاز
country road
جاده روستایی
I am starving
از گشنگی مردم
Wave
موج-فر موی سر
دست تکان دادن
roommate
هم اتاقی
Spoon
قاشق
Fork
چنگال
Fridge
یخچال
hospitality
مهماننوازی
lie down
دراز کشیدن
chemical engineering
مهندسی شیمی
کِمِکِل
lucrative
پرسود-پرمنفعت
لوک رِدیو
cathedral
کلیسای جامع
کِسیدرال
capital
سرمایه ، پایتخت
castle
قلعه
کاسِل
You mess up everywhere
تو همه جارو بهم ریختی
Mop the floor
پاککردن کف زمین
Furious
خشمگین
lose temper
خونسردی را از دست دادن
Even days
روزهای زوج
Blanket
پتو
Don’t blame me
منو دعوا نکن
سرزنش کردن
I sweated
عرق کردم
Towel
حوله
you should chew first and then swallow
ابتدا باید بجوید و سپس قورت دهید
Is it minced mutton?
گوشت چرخ کرده گوسفندی هست؟
Beef
گوشت گاو
got stuck in traffic
در ترافیک گیر کرد
she is at fault
او مقصر است
Pepper
فلفل
Turmeric
زردچوبه
They stand in line
در صف ایستادن
Duck
People feed ducks at the lake
اردک
Typical
My typical breakfast is toast and egg
معمول
نوع