Session1 Flashcards
mean of :I’d like to work
work
در اینجا فعل است و نباید به صورت اسم :کار
ترجمه کرد.
معنی کارکردن
تصمیم دارم
decide
کلمه دارم درون خود
decide
است
کار کردن یا کار داشتن
work
داشتن یا دارم درون خود
work
است
don’t mind
don’t care
after thease adjectives :{happy,nice,important}
فعل به چه صورت به کاربرده می شود
to
I am happy to do this
it is important to help you
instinct
ذات فطرت غریزه
ghasem has good instinct
improvise
گفتن حرفها یا جملات به صورت آنی و بدون آمادهسازی قبلی
بداهه گفتن-فی البداهه گفتن
گفتن داخل خود فی البداهه است مانند لاله و لادن
intimidating(adj) room
intimidate(v)
اتاق ترسناک -اتاق بازجویی
ترسوندن
enterprenter
کارفرما
make a pitch
ارايه دادن یا معرفی کردن یک محصول
ایده دادن به سرمایه گذار
شخصی ایده دهنده ایده اش را به سرمایه گذار می دهد
The salesperson made a great pitch, and I decided to buy the product
فروشنده یک ارائه عالی داشت و من تصمیم گرفتم محصول را بخرم
Abolfazl made a pitch for his product to the consultant
dreaded words
لغات وحشتناک
سرمایه گذار به ایده دهنده گفت نه من نیستم
من از این پیشنهاد خارج شدم
انصراف از سرمایهگذاری
“The investor said, ‘I’m out.’”
buckle
سگک کمربند
scrub
اسکاج
sponge
اسفنج